۵۵آنلاین :
حاشیه نشینی همواره یکی از معضلات جوامع شهری به حساب می آید که با خود مشکلات بسیاری را از نظر امنیت، اشتغال و مسائل فرهنگی و اجتماعی را به بار می آورد. باید در نظر داشت که افرادی که از روستاها مهاجرت می کنند، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی که دارند، نمیتوانند در مراکز شهرها سکونت داشته باشند. از اینرو به شهرهای اقماری یا شهرک هایی که فاصله اندکی با شهر دارند، سکنی می گزینند که این خود مشکلات بسیاری را برای جوامع شهری رقم می زند. از سوی دیگر باید یادآور شد حاشیه نشینی همواره پایگاهی برای تولید آسیب های اجتماعی مانند قاچاق، دزدی و دیگر آسیبهای اجتماعی به حساب می آید، تا جایی که در برخی از موارد نیز باعث ایجاد تظاهرات یا اعتراضات دسته جمعی می شود، چرا که حاشیه نشینان به دلیل شرایط نامناسبی که دارند، همواره مستعد برگزاری تظاهرات هستند. از اینرو «آرمان» برای تبیین مشکلات پیش روی حاشیه نشینی اقدام به تهیه گزارشی از امان ا... قرایی مقدم، جامعه شناس و علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی کرده است که در ادامه می خوانید.
یک جامعه شناس در خصوص معایب حاشیه نشینی می گوید: امروزه یکی از معضلات جامعه ما پدیده حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد، شیراز، اصفهان و تبریز است. امان ا... قرایی مقدم در گفت وگو با «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق اذعان می دارد: در حال حاضر بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک به دلیل برخوردار نبودن از شرایط نامناسب و کمبود امکانات و همچنین وجود آلودگی بیش از اندازه هوا، به طور تقریبی خالی از سکنه شده است و افراد آن برای گذران زندگی به شهرهای حاشیه ای کلانشهرها مهاجرت کرده اند که این خود هم برای شهرهای مهاجر فرست و هم مهاجر پذیر مشکلاتی را رقم زده است. او در ادامه بیان می کند: بهطور حتم در شهرهای مانند تهران، مشهد یا اصفهان به دلیل برخورداری از مشاغل بیشتر افراد به آن مهاجرت می کنند. قرایی مقدم در ارتباط با آمار حاشیه نشینی در کشور می افزاید: طبق آمار موجود امروزه بیش از 12 میلیون حاشیه نشین در کلانشهرها وجود دارد که این افراد معضلات خاصی را به وجود می آورند. او در ادامه تصریح می کند: طبق نظریه های موجود مکتب شیکاگو در بسیاری از موارد مناطق حاشیه نشین جرم خیز هستند، به این معنی که در مناطق حاشیه نشین بهدلیل تبادل بیش از اندازه یا رفت و آمد افراد شاهد افزایش جرم هستیم. قرایی مقدم در پاسخ به این سوال خبرنگار مبنیبر اینکه چرا حاشیه نشینی عاملی برای جرم خیزی است، می گوید: بهدلیل اینکه در این مناطق خود کنترلی کاهش می یابد، به طور کلی در این مناطق افراد ترس از شناخته شدن ندارند و کنترل اجتماعی در این مناطق ضعیف می شود. به عنوان مثال در شهری مانند قم یا مشهد به دلیل ورود و خروج حجم بالایی از زائران کنترل اجتماعی ضعیف می شود. از اینرو بر اساس نظریه های جامعهشناسی هرگاه در هر ناحیه ای رفت و آمد زیاد باشد، جرم نیز افزایش خواهد یافت. او می افزاید: افزایش عبور و مرور باعث هرج مرج و کاهش کنترل خواهد شد که این مهم خود زمینهساز وقوع جرم خواهد شد. به عبارت ساده تر افراد به دلیل ترس از شناخته شدن کمتر به کارهای اشتباه روی میآورند که البته در شهرهای بزرگ و در سایه حاشیه نشینی خود کنترلی کاهش می یابد. قرایی مقدم می گوید: بنابر تعاریف موجود در مکتب شیکاگو شهرها دنیای بیگانگی است و مجرمان در انبوه انسان ها گم می شوند که این مهم مصداق صریح شهرهای اقماری است، چرا که هر روزه جمعیت زیادی از مردم از سوی حاشیه های کلانشهرها برای انجام کار یا تحصیل روانه مراکز شهر می شوند که این خود می تواند باعث بروز جرم یا جنایت شود، چرا که مردم در این شرایط شناختی از یکدیگر ندارند و به راحتی به هر کاری دست خواهند زد. او بیان می کند: حاشیه نشینی انسجام و کنترل اجتماعی جوامع بسته را به مخاطره می اندازد، برخلاف آن در هر جامعه ای که تجانس فرهنگی در آن قوی باشد، افراد جامعه نسبت به یکدیگر شناخت داشته باشند و در آن محل رشد پیدا کرده باشند، میزان وقوع جرم کمتر خواهد بود. قرایی مقدم در ارتباط با دیگر معایب حاشیه نشینی می گوید: به طور حتم حاشیه نشینی با جرائم و آسیب های اجتماعی متعدد همراه است، به گونه ای که در بیشتر موارد افراد از حاشیه ها به مراکز اصلی شهر می آیند و جرم را انجام می دهند و دوباره به مناطق خود باز می گردند که البته علت اصلی این امر را می توان در نبود شغل مناسب در مناطق دیگر دانست. وی ادامه می دهد: حاشیه نشینی باعث ایجاد مشکلات متعدد در مناطق مهاجر فرست خواهد شد، چرا که در ابتدا نیروی کار از این مناطق خارج می شود که این خود می تواند باعث توسعهنیافتگی یا بروز مشکلات دیگر در مناطق مهاجر فرست شود. این جامعه شناس کاهش ازدواج در مناطق مهاجر فرست را یکی دیگر از آسیب های حاشیه نشینی می داند و می گوید: طبق شواهد موجود با مهاجرت افراد میزان ازدواج در این مناطق کاهش می یابد که این خود می تواند باعث بروز مشکلات جدی و افزایش سن ازدواج شود. هر چند باید متذکر شد که این افراد تنها در برخی از موارد نادر از با افراد مقیم شهرهای که از آنجا آمده اند، ازدواج میکنند. او بیان می کند: افزایش بیکاری را می توان یکی دیگر از معایب حاشیه نشینی دانست، چرا که با مهاجرت افراد بیشتر به طور حتم با کمبود شغل در کلانشهرها نیز مواجه هستیم. قرایی مقدم در پاسخ به سوال دیگر «آرمان» مبنی بر اینکه حاشیه نشینی از نظر فرهنگی چه مشکلاتی را به همراه خواهد داشت، می گوید: یکی دیگر از معایب حاشیه نشینی ایجاد تضاد فرهنگی در افراد است. به این معنی که افراد مهاجر خود باعث ایجاد تغییر در فرهنگ غالب شهر خواهند شد که این خود برای آنها نیز تضاد فرهنگی را به همراه دارد. به این ترتیب که افراد مهاجر یا حاشیه نشین به هنگام برخورد و یا مواجه با دیگر افراد از نظر فرهنگی در بسیاری از موارد با تضاد و تقابل مواجه می شوند و از آنجا که کنار گذاشتن فرهنگ خود به یک باره صورت نخواهد گرفت خود مشکلاتی را برای آنها فراهم می کند، چرا که در بیشتر موارد این افراد قصد دارند تا فرهنگ قدیمی خود را پسزده و به فرهنگ جدید روی آورند، به گونه ای که به مرور زمان فرهنگ خود را از دست داده و آن فرهنگ میزبان را پذیرا می شوند. او تاکید میکند: امروزه در شهرهای مانند شیراز و مشهد با معضل حاشیه نشینی مواجه هستیم که البته در بسیاری از موارد حاشیه نشینی باعث بروز مشکلات سیاسی در جوامع نیز می شود. این جامعه شناس در ارتباط با تعارض های مذهبی که به علت حاشیه نشینی برای افراد ایجاد می شود، می گوید: در بسیاری از موارد عقاید مذهبی و دینی افراد حاشیه نشین در تضاد یا ناهمخوانی با عقاید جوامع شهری قرار دارد که این خود زمینه ساز بروز مشکلات دیگری خواهد شد. هر چند با گذشت زمان افراد حاشیه نشین خود را تا حدودی مطابق با فرهنگ و عقاید مذهبی حاکم بر شهر میزبان می نمایند. به عنوان مثال برخی از افراد ماشین را خریداری میکنند، اما فرهنگ استفاده از آن را ندارند که این خود هم برای فرد و هم برای دیگران مشکلاتی را رقم می زند. قرایی مقدم در پایان می گوید: در بسیاری از موارد افراد حاشیه نشین با مشاهده امکانات موجود در شهرها و برخوردار نبودن دیگر شهرها با این امکانات در برخی از موارد به مقابله بر میخیزند، به گونه ای که در پاره ای از موارد حتی دشمن جامعه میشوند. همچنین با ملاحظه شکاف طبقاتی آماده تظاهرات خواهند شد و سعی بر همسو کردن دیگران نیز دارند.
کمبود نظارت اجتماعی مشکل اصلی حاشیه نشینی
در ادامه یک روانشناس اجتماعی در ارتباط با پیامدهای منفی حاشیه نشینی می گوید: پدیده حاشیه نشینی یکی از پدیده های دنیای پیشرفته است. به این معنی که ما در جهان سنتی با حاشیه نشینی مواجه نبودیم، چرا که تمام افراد در بطن جامعه بودند. علیرضا شریفی یزدی در گفت وگو با «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق بیان می کند: اختلاف طبقاتی در جوامع سنتی وجود داشته است، اما حاشیه نشینی با این تعبیری که ما امروز با آن مواجه هستیم، وجود نداشته است. او تصریح می کند: حاشیه نشینی بیشتر پدیده ای منحصر به کلانشهرها است، به این معنی که این پدیده در بیشتر موارد حول شهرهای شکل می گیرد که از نظر اقتصادی، فرهنگی اجتماعی یا تفریحی با مزایا و امکانات بسیاری همراه باشد که این مهم باعث می شود، بر اساس قاعده مرکز پیرامون مردم از مکان های کوچک تر به سمت مکان های بزرگ تر حرکت کنند که البته بیشتر بهدلایل مختلف مانند اینکه نمی تواند جذب آن مکان مقصد شوند، در حقیقت وارد حاشیه می شوند و حاشیه سازی می کنند. شریفی یزدی در ارتباط با حاشیه سازی می گوید: برخی از افراد در حاشیه شهرها سکونت پیدا می کنند و اقدام به ساخت و سازهای غیرقانونی می کنند و این مراکز در بیشتر موارد پایگاه ای برای ورود اقوام و وابستگان آنها می شود و این زنجیره به طور معمول در کلانشهرها شکل می گیرد. وی می افزاید: زمانی که افراد در حاشیه شهرها سکونت می کنند، در بیشتر موارد به دلایل اقتصادی امکان جذب به بطن اصلی جامعه را ندارند، چرا که از نظر مالی بسیار ضعیف تر از دیگران هستند. این در حالی است که این افراد از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز کمتر با جوامع شهری مقصد منطبق می شوند و در مقابل برای خود کولونی هایی را تشکیل می دهند که یک نمونه ای از جامعه مبدا است، زمانی که افراد در این مکان قرار می گیرند، به دلیل عدم جذب مکان بزرگتر و همچنین به دلیل بریدگی از جامعه مبدا به لحاظ فرهنگی این افراد اتمیزه می شوند. به این معنی که به مثابه ذرات معلق در فضا هستند که به هیچ جا وصل نیستند. شریفی مقدم بر این باور است که افراد حاشیه نشینی که در شهر خود به دلیل وجود نظارت اجتماعی و شناخت افراد از یکدیگر جرمی مرتکب نمی شدند، اما با قرار گرفتن در حاشیه شهر و به دلیل جذب نشدن به مراکز اصلی شهر و همچنین ایجاد سرخوردگی های روحی، روانی و اجتماعی را دارند. از سوی دیگر نیز به لحاظ اقتصادی نیاز آنها افزایش پیدا کرده است که بنا به این دلایل حاشیه نشین ها در طی روز به داخل مراکز اصلی شهر برای کسب و کار و انجام شغل های دون پایه یا مشاغلی با دستمزد کم ورود پیدا می کنند. برخی از این افراد به سمت باندهای غیرقانونی می روند و رفتارهای ضد اجتماعی از خود بروز می دهند. او ادامه می دهد: انجام رفتارهای هنجارشکن و غیراجتماعی از سوی حاشیه نشین ها بیشتر به دلیل شناخته نشدن آنها در جوامع شهری است، چرا که در این جوامع افراد آنها را نمیشناسند. همچنین به دلیل ضعیف بودن نظارت اجتماعی در شهرها، بنابراین حاشیه نشین ها به راحتی اقدام به انجام رفتارهای ضد اجتماعی میکنند، چون افرادی که در حاشیه شهرها زندگی می کنند، به علت سواد، مهارت یا اقتصاد در جایگاه به نسبت پایینی قرار دارند و جزو افراد فرو دست جامعه محسوب می شوند، به مرور زمان در میان خود شروع به تشکیل گروه ها و دسته های غیرقانونی می کنند و از خود رفتارهای اجتماعی هنجارشکن و خلاف قانون را بروز می دهند که آسیب ها از همین جا شروع می شود و این زنجیره مدام خود را تقویت می کند و بعد از گذشت زمان افراد رفتارهای غیرقانونی مانند قاچاق را در آن مناطق رواج می دهند. شریفی یزدی تاکید میکند: مناطق حاشیه نشین از یک سو به عنوان پایگاهی برای این افراد هنجارشکن است. از سوی دیگر فرزندانی که در این مکان رشد پیدا می کنند نیز جذب این باندهای تبهکار می شوند. به این معنی که در برخی از موارد به دلیل مستعد بودن شرایط جوانان یا نوجوانان مناطق حاشیه نشین یا معتاد می شوند یا اینکه به فروش مواد مخدر می پردازند که البته این هنجارشکنی در زمینه های دیگر مانند تن فروشی و دزدی های خرد و کلان نیز بروز پیدا میکند. او در ادامه بیان می کند: در طول روز چون افراد حاشیه نشین در شهرها عبور و مرور می کنند، امنیت شهری را نیز به مخاطره می اندازند و ساختمان شهر را دچار خدشه و مشکل می کند. شریفی یزدی در خصوص دیگر معایب حاشیه نشینی می گوید: زمانی که حاشیه نشینی کم کم مشمول زمان می شود، به این معنی که افراد به حاشیه های شهرها می آیند و در آن فضا رشد می کنند، به دلیل اینکه به طور معمول رشد جمعیت نیز در بین این گروه به دلایل مختلف بیشتر از مناطق دیگر است، وزن مناطق حاشیه نشینی از نظر تعداد افراد افزایش پیدا می کند و این افزایش وزن اجتماعی باعث می شود که این افراد به یک تهدید امنیتی نیز تبدیل شوند، به خصوص در شرایط بحران اقتصادی چون بهطور معمول این افراد از نظر اقتصادی یا شغلی بسیار ضعیف هستند و در بیشتر موارد شغل های مانند دست فروشی، کار در کوره های آجرپزی و مواردی از این دست را دارند، به راحتی لطمه می بینند که این خود می تواند زمینهساز شرکت در تظاهرات شود، چرا که تجربه ثابت کرده است، به هنگام بروز هرگونه اعتراضی بخش قابل توجهی از افراد شرکت کننده در این تجمعات را حاشیه نشینان تشکیل می دهد. او می افزاید: هرچه بر تعداد این افراد (حاشیه نشینان) افزوده شود، جامعه باید احساس خطر بیشتری داشته باشد، چرا که افزایش حاشیه نشینان می تواند منجر به نافرمانی و شورش هدایت نشده از سوی این افراد باشد که این خود می تواند زنگ خطری جدی برای جامعه به حساب آید. شریفی یزدی بر این باور است که رفتارهای هنجارشکن حاشیه نشینان از سوی شخص و جای اداره و کنترل نمی شود و در بیشتر موارد رفتارهای آنها به صورت خودجوش است. از اینرو چنانچه هیجانات اجتماعی به آن افزوده شود، به طور حتم شاهد بروز اتفاقات ناخوشایند خواهیم بود. این جامعه شناس درباره تعارض های دینی که حاشیه نشینان با جوامع شهری دارند، می گوید: به طور کلی پایگاه های اصلی مذهب توده ای یعنی مکتب عوام گرا قشرها و لایه های پایین جامعه هستند. به عبارت ساده تر یک مذهب در سراسر جوامع حاکم است که افراد آن را پذیرفته اند، اما مذهب مناسک گرا بیشتر پایگاه آن را قشرهای پایین جامعه تشکیل می دهند، زمانی که این افراد وارد جامعه بزرگ تر می شوند، جامعه ای که نوع نگاه به مذهب در آن کمی تفاوت دارد، به این صورت که در جوامع بزرگ تر مذهب شخصی تر است. در حالی که لایه های پایین جامعه مذهب را بیشتر به عنوان یک امر مناسکی به آن نگاه می کنند.
منبع : ارمان
دیدگاه تان را بنویسید