«آب بارانی که از گورستانهای شمال وارد رودخانه و بعد، شالیزار میشود باعث نازایی زنان میشود. مردهها را در جعبههای فلزی دردار دفن میکنند. اگر کسی مُرد چون غسالها جنازه را نمیشورند با همان لباس بیمارستان دفنش میکنند و روی جنازه هم آهک میریزند. یک گودال هفتمتری برای دفنکردن کروناییها حفر کردهاند و جنازه را در آن میاندازند. اینها بخشی از شایعاتی است که در دو ماه گذشته در جوامع محلی درباره آیین کفنودفن قربانیان کرونا دهانبهدهان میگردد. ناشناختهبودن کرونا برای خیلی از ما و نداشتن یک دستورالعمل واحد برای آن هم البته به این شایعات بیشتر از گذشته دامن میزد. البته در همان روزهای اول درگیری با کرونا ویدئوهای عجیبوغریبی منتشر میشد که این نگرانیها را بیشتر و بیشتر هم میکرد. مانند همان ویدئوی معروف روزهای اولی که سه نفر خیلی ناشیانه قصد دارند جنازهای را در گودالی عمیق دفن کنند و در نهایت جنازه با وضعیت نامناسبی به داخل قبر سقوط میکند. این ویدئو در کنار همه حرفهایی که دهانبهدهان میگشت خیلیها را نگران کرده بود؛ بهویژه این که در جامعه سنتی و مذهبی ایران بهجاآوردن آیین مذهبی کفنودفن برای بسیاری اهمیت بالایی دارد و تصور اینکه ممکن است جنازهای بدون برگزاری آیینهای مذهبی به خاک سپرده شود یا بهگونهای دفن شود که حرمت مرده رعایت نشود، برای خیلیها پذیرفتهشده نیست.
همه اینها چالشهایی است که مردم در مناطق مختلف ایران با آن درگیر هستند. در مازندران هم که خیلی زود درگیر کرونا شد و جزء پنج استانی بود که خیلی زود وضعیتش قرمز شد چنین دغدغههایی وجود دارد و بعضا منجر به ایجاد اختلافات محلی هم شده است. برای مثال تعیین محل دفن قربانیان کرونا یکی از موضوعات مورد مناقشه جوامع محلی بود. گرمشدن شایعات و تبدیلشدنش به باور عامه موجب میشد تا بعضا امکان تدفین قربانیان در آرامگاههای محلی وجود نداشته باشد. همچنین تعیین محل برای دفن تجمیعی قربانیان کرونایی هم گاهی به مشکلاتی برمیخورد.
عباس کوثری، عکاس روزنامه «شرق»، چند روزی را در شهرهای مازندران سپری کرده و از تأثیر کرونا بر زندگی مردم عکاسی کرده است. بخشی از تصاویر تأثیرگذار او درباره آیین دفن جانباختگان کروناست. او با گروههای خودجوشی همراه شده که در روستاها ملزومات ضد عفونی توزیع میکردند، به بیمارستانها و کادر درمانی مواد غذایی و آبمیوه طبیعی و تازه میرساندند و همچنین امورات تدفین جانباختگان کرونا را انجام میدادند.
کوثری میگوید در نبود کارگرهای غسالخانه نیروهای داوطلب محلی به خوبی حاضر شدند و از عهده کارها برآمدند. درست مثل فضایی که در سالهای جنگ در کشور حاکم بود. در قائمشهر گورستان امامزاده اسماعیل به عنوان محل تدفین قربانیان کرونایی انتخاب شد.
حسن خبیر، یک روحانی محلی است که به همراه دوستانش در این امامزاده بهصورت خودجوش و داوطلبانه کار تغسیل و تکفین جانباختگان کرونا را انجام میدهد. او در گفتوگو با «شرق» میگوید که در میان مردم محلی شایعات فراوانی درباره نحوه خاکسپاری بیماران کرونایی وجود دارد. او که به همراه یک گروه جهادی از آغاز تعطیلات عید تاکنون وظیفه شستوشو و دفن جانباختگان کرونایی را بر عهده گرفته است، میگوید که بارهاوبارها در جوامع روستایی اطراف قائمشهر با مردمی مواجه شده که تصور اغراقشدهای از دفن جانباختگان داشتند و با نشاندادن تصاویر موبایلش از فرایند کفنودفن اجساد به آنها این اطمینان را داده که شایعات دروغی بیش نیست. رهاکردن اجساد، دفن جسد با لباس بیمارستان، دفن با تابوت، تدفین بدون غسل و اقامه نماز میت مهمترین شایعاتی است که در جوامع محلی و عمدتا سنتی و مذهبی ایران رایج است.
علاوه بر این شایعاتی درباره اثرات بعدی دفن جنازه بر زیست مردم بومی هم از دیگر موضوعاتی است که موجب شد تا در برخی جوامع محلی در شمال ایران اختلافهایی بر سر محل دفن بیماران کرونایی دربگیرد. چنانچه در برخی مناطق شایع شده که دفن متوفی در گورستان نزدیک محل زندگی میتواند منجر به نازایی بشود. آقای خبیر در این زمینه میگوید که در قائمشهر یک مکان را برای دفن بیماران کرونایی در نظر گرفتهاند و جانباختگان را به گورستان امامزاده اسماعیل این شهر انتقال میدهند تا او و دوستانش که در یک گروه جهادی مسئولیت تدفین اموات را بر عهده گرفتهاند کارهای تغسیل و تکفین متوفی را انجام دهند. آنچنان که آقای خبیر میگوید از روز سیزدهم فروردین تاکنون روزانه و بهصورت متوسط سه جنازه مبتلا به کرونا به این گورستان انتقال داده میشود تا آداب دفنش انجام شود.
یکی از چالشیترین موضوعات مرتبط با آداب دفن جانباختگان کرونا در ایران موضوع غسل میت و شستوشوی اجساد است. اجساد بیماران مبتلا به کرونا به دستور مراجع تقلید در ماه نخست مبارزه با کرونا با رعایت اصول بهداشتی به صورت تیمم تطهیر میشدند اما از شانزدهم فروردین که با اعلام وزارت بهداشت غسل این اجساد با آب بلامانع اعلام شده کار شستوشو و تغسیل اجساد هم شروع شد. از اینجا بود که در شهرهای مختلف گروههایی برای انجام آیین تغسیل و تکفین اجساد پیشقدم شدند. اگرچه ایرج حریرچی پیشتر گفته بود که متوفیان در ایران عینا مطابق پروتکلهای سازمان جهانی بهداشت دفن میشوند اما گزارشها از مناطق مختلف ایران نشان میدهد در همهجا همه پروتکلها رعایت نمیشود. آقای خبیر درباره این که آیا آداب تدفین این اجساد با سایر اجساد تفاوت دارد یا نه میگوید که چنین نیست و همه آیینهای لازم برای آنها هم رعایت میشود. او میگوید که فقط قبر متوفیهای کرونایی عمیقتر کنده میشود و سطح داخلی آن با آهک پوشانده میشود و در سایر موارد تفاوتی میان این اجساد و سایر اجساد نیست. ریختن آهک آنچنان که اعلام شده برای جلوگیری از انتقال آلودگی به طبیعت است و به هیچ وجه روی اجساد آهک ریخته نمیشود، بلکه تنها سطح داخلی قبر آهکاندود میشود. او میگوید که در برخی موارد اگر خانواده جانباختگان هم بخواهند میتوانند با پوشیدن لباس مخصوص داخل قبر رفته و خودشان آیین را بجا بیاورند، ولی در بیشتر موارد این وظیفه از سوی خانواده متوفی به او و دوستانش واگذار شده است.
همزمان با گسترش کرونا در ایران گروههای مختلفی به عنوان صف اول تماس با این ویروس معرفی شدند که کادر درمانی بیمارستانها از مهمترین موارد آنها بودند. کارگران غسالخانهها هم در ردیف همین مواجهه و درگیری با کرونا هستند. سختی کار ناشی از این مواجهه موجب شد تا برخی کارگرها از ادامه فعالیت در غسالخانهها سر باز بزنند. آقای خبیر دراینباره میگوید علت پیشقدمشدن او و دوستانش نیازی بود که در منطقه احساس میشد و لازم بود به آن پاسخ داده شود.»
دیدگاه تان را بنویسید