در میانه یک روز نهچندان خنک بهاری و در خیابانهای مرکزی تهران، صدایی فراتر از هیاهوی روزانه جلب توجه میکند، مردی در حال خواندن تصنیفی از استاد محمدرضا شجریان است: «ای کبوتر از آشیان کَرانه کردی.بی سبب چرا ترک آشیانه کردی. یادی از رَفیقان آشنا نکردی.»
صاحب صدا اما نه خواننده است و نه به گفته خودش آموزشی در خصوص موسیقی دیده است، ردش را در کنار سطل زباله میتوان یافت، در حالی که مشغول جمعکردن زبالههای اطراف سطل است. شروع به سوت زدن میکند، قطعه «لاو استوری» و چند دقیقه بعد «فتح بهشت ونجلیس». فرغون را به دست میگیرد و همزمان که در حال اجرای قطعهای با سوت، به راه میافتد.
دیدن همین صحنه بهانهای شد برای گفتوگو با پاکبانی که در میان زبالهها قطعات و سمفونی های معروف ر اجرا میکرد.
از خودتان بگویید.
من امیر مرادی. مردم لطف دارند و به ما میگویند پاکبان . من ۴۲ ساله و متاهل هستم.
چندسال است که پاکبانید؟
آن اوایل که به ما پاکبان نمیگفتند اما بیشتر از ۱۵ سال است که کار من این است. نیروی پیمانکار شهرداری هستیم.
آموزش موسیقی دیدهاید؟
خیر.
پس چطور با این قطعات معروف آشنایید؟
من همه اینها را شنیداری یادگرفتم. از بچگی به موسیقی بیکلام پدرومادر دار ، شناسنامهدار و معروف علاقه داشتم واینها خیلی زود ملکه ذهن من میشد. بعد هم چون سازی نداشتم و بلد هم نبودم، با سوت آنها را تکرار میکردم.
چه قطعاتی را بلدید؟
قطعات زیادی را بلدم. مثلا لاو استوری که خیلی معروف است و همه آن را میشناسند. قطعه conquest of paradise یا فتح بهشت ونجلیس، کاروانسرای کیتارو و ... همه را میتوانم با سوت بزنم.
تصنیف هم میخوانید؟
تصنیفهای استاد شجریان خدابیامرز را تقریبا حفظم. من عاشق صدای استادم. گاهی تصنیفهای ایشان را تکرار میکنم. البته بگویم که آنقدر درگیر کار هستم که خیلی وقت است تمرین نمیکنم و موسیقی هم فرار است.
کدام تصنیف استاد شجریان را از همه بیشتر دوست دارید؟
من همه تصنیفهای شجریان را حفظ هستم چون همه آنها را دوست دارم.
الان تصنیف «ای کبوتر» را میخواندید؟
بله. امروز این تصنیف به ذهنم آمده بود آن را اجرا کردم. البته صدایم خوب نیست امروز.
از مشکلات شغلیتان هم بگویید.
مردم خیلی به ما لطف دارند. اما از حقوق چیزی نمیگویم چون تعریفی ندارد. هرچه تورم بیشتر میشود وضع مالی ما بدتر میشود و امیدوارم اوضاع برای ما و همه بهتر شود.
دیدگاه تان را بنویسید