روند پیروزیهای دولت نجات ملی یمن (ارتش یمن و انصارالله)در جنگ، عربستان سعودی را به خرید تجهیزات نظامی و پهباد از ترکیه وادار کرده است. آیا آنکارا و ریاض پس از سالها کشمکش، متحد خواهند شد؟!
حدود دوسال و نیم پیش، جمال خاشقچی به کنسولگری عربستان رفت تا مدارک ازدواج خود را دریافت کند اما دیگر در انظار عمومی دیده نشد. پس از مدتی معلوم شد که در همانجا به دستور محمد بن سلمان، ولیعهد و در حقیقت همه کاره سلطنت سعودی به شکل فجیعی کشته شده است. این اتفاق دورنمای روابط آنکارا- ریاض را در تاریکی کامل فرو برد. پیش از آن هم سقوط محمد مرسی در مصر و جنگ داخلی سوریه که ترکیه از ارتش آزاد و تکفیریهای وفادار به خود حمایت میکرد و عربستان نیز به تجهیز سلفیهای حامی خود میپرداخت، رابطه دو کشور را شکرآب کرده بود.
با شدت گرفتن فعالیت نوعثمانی دولت اردوغان در آسیا و آفریقا، ریاض احساس خطر کرد و در برابر آن ایستادگی ویژهای نشان داد. در مصر اخوان المسلمین حامی سرسخت ترکیه بود و ترکیه نیز به شدت از دولت محمد مرسی حمایت میکرد اما عربستان سعودی از سرنگونی مرسی و قدرت گرفتن عبدالفتاح السیسی حمایت کرده است. حزب النور که حزبی سلفی است و حمایت پنهان ریاض را در پشت سر خود دارد از حامیان السیسی در آخرین انتخابات ریاست جمهوری مصر بوده است. این رقابت به مصر محدود نماند. ارتش آزاد سوریه که اخوانی مسلک بود با داعش در سوریه میجنگید. در لیبی عربستان از ژنرال خلیفه حفتر و دولت طُبرُق حمایت میکرد و ترکیه از دولت وفاق ملی طرابلس. حال لیبی به آرامش رسیده است و عبدالحمید دیبیه به ریاست دولت موقت برگزیده شده است و با تحلیف وی در طُبرُق به نظر میرسد نیروهای دولت حفتر که وفادار به ریاض بودند دست بالاتری در لیبی پس از جنگ داخلی داشته باشند. در سوریه دولت بشار اسد دست بالاتر را دارد و السیسی در مصر با قدرت میتازد و حاضر به صلح کردن با ترکیه که اکنون در حقیقت سرپرستی کل نیروهای اخوان المسلمین در همه جهان را برعهده دارد، نیست.
حال روند جنگ یمن به سوی شکست عربستان سعودی و وفادارانش در حال حرکت است. ارتش یمن و انصارالله روز به روز در مأرب حال پیشروی هستند، دولت عبدربه منصور هادی نه توان شکست آنان را دارد و نه توان حل مشکلات داخلی و معیشتی مردم تحت سلطهاش را. رگ حیاتی فروش نفت عربستان سعودی، تنگه باب المندب است و ریاض به هیچ وجه نمیخواهد سقوط آن را نظارهگر باشد. بن سلمان برای همین دست به دامن دشمنی شده است که تا کنون در مصر و لیبی او را شکست داده است و قطعا اردوغان نمیخواهد این فرصت را به راحتی رها کند. پهباد کارلایل که ترکیه سازنده آن است، اسلحهای مهم در دستان وفاداران به ریاض خواهد بود اگرچه ارتش یمن تا کنون سه فروند آن را ساقط کرده است.
حال این اتفاق اتحاد است یا ائتلاف و به کجا خواهد انجامید؟ نوشتم که ترکیه سرپرست اخوان المسلمین است و حزب الاصلاح که اخوانی است، متحد منصور هادی در جنگ یمن است و مأرب مهمترین پایگاه حزب یادشده است. ترکیه در حالی به عربستان سعودی کمک میکند که به نظر میرسد با ضلع سوم جنگ یمن، یعنی نیروهای وفادار به امارات نزدیکی بیشتری دارد. با توجه به پس زدن دست دوستی ترکیه توسط مصر در ماه اخیر و سخنان سامح الشکری وزیر خارجه مصر مبنی بر اینکه سیاستهای ترکیه باید تغییر کند، به نظر میرسد این ائتلافی است برای بیشتر کردن قدرت اخوانیهای یمن و دستیابی آنکارا به باب المندب. کمک آنکارا به ریاض فقط فروش پهباد و تجهیزات نظامی نیست بلکه شبه نظامیان تکفیری وفادار به خود را به یمن فرستاده است. این شبه نظامیان در وقت خود، دست اردوغان را در برابر بن سلمان پرتر خواهد کرد. بنابراین ما با یک ائتلاف روبرو هستیم نه اتحاد.
نتیجه این ائتلاف را نبرد زمینی تعیین خواهد کرد. اگر نیروهای دولت نجات ملی در مأرب به پیشروی خود ادامه دهند و در نهایت مأرب را به دست آورند، این ائتلاف محکمتر خواهد شد و چه بسا به اتحاد دو کشور علیه ایران خواهد انجامید چرا که هر دو کشور دستیابی انصارالله و دیگر نیروهای ضداستعماری یمنی را بر باب المندب تحمل نخواهند کرد. . امکان اینکه ترکیه عربستان را رها کند و به امارات بپیوندد که در حال تلاش علیه عربستان برای از بین بردن سلطه آن بر کشورهای حاشیه خلیج فارس است هم کم نیست چرا که با تضعیف عربستان میتواند اخوان المسلمین را در لیبی و مصر به مسند قدرت برساند. اما عدم توفیق ارتش یمن و انصارالله در مأرب موجب تفوق اخوانیها به رهبری ترکیه بر دولت منصور هادی خواهد شد و به اخراج عربستان از یمن خواهد انجامید. در این صورت ترکیه با توجه به پایگاه دریایی که در قطر دارد، تلاش خود را برای تسلط بر باب المندب آشکارتر و افزونتر خواهد کرد. این فرصتی است که سلطان نوعثمانی از آن به راحتی نمیگذرد. او مهرماه 98 عربستان را مسئول ویرانیهای یمن و عامل کشته شدن مردم این کشور دانست اما امروز خود اسلحه به عربستان میفروشد و تکفیریهای وفادار به خود را به یمن میفرستد تا با یمنیها بجنگند.
با وجود دولت فشل حسن روحانی، مقابله دو کشور با ایران اولویت اصلی آنها نخواهد بود. ایرانیان نیز برای تاثیرگذاری بر منطقهای که در آن زندگی میکنند، باید کسانی را سکاندار سیاست خارجی خود بگذارند که غیر از آمریکا و چند کشور اروپایی، به ارتباط با دیگر کشورها هم واقف باشند. دیپلماسی ایران مدت مدیدی است که جز به برجام به چیزی نمیاندیشد و این باعث ضعف کشور ما در سیاست خارجی خود میباشد.
سجاد کمالی/ پژوهشگر علوم سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید