امید جوانبخت: «فرامرز صدیقی» را میتوان کشف «مسعود کیمیایی» دانست. او تحصیلکرده تئاتر دانشگاه تهران است و در کنار چند تجربه تئاتری در دهه 50، فعالیت سینمایی خود را با نقشی کوتاه در ساخته متفاوت «آربی آوانسیان»، «چشمه- 1351» شروع کرد و در ادامه نیز سعی کرد بهتدریج و در همکاری با فیلمسازانی متفاوت راه خود را در عالم بازیگری پی بگیرد. «ذکریا هاشمی» و «خسرو هریتاش» هرچند فیلمسازانی متفاوت و تحصیلکرده بودند، اما از بدشانسی صدیقی، «زن باکره- 1352» و «برهنه تا ظهر با سرعت- 1353» فیلمهایی تجاری شدند که با سینمای متفاوت دهه 50 و نیز ساختههای قبلی این فیلمسازان سنخیتی نداشتند و اولین نقش اصلی او در فیلم دوم با اکران محدود و سپس توقف نمایش آن و نیز حضورش در دو فیلم تجاری و به نمایش درنیامده «امشب اشکی میریزد/ منوچهر مصیری- 1357» و «گفت هرسه نفرشان/ غلامعلی عرفان-1359»، در تندباد تحولات سالهایی میانی و پایانی دهه 50 که منجر به انقلاب شد، هیچیک به چشم نیامدند.
با تثبیت شرایط فیلمسازی برای فیلمسازان قدیمی در میانه دهه 60، «مسعود کیمیایی» یکی از سکانداران سینمای متفاوت ایران که تیم بازیگری آثار قبلیاش متفرق شده بودند، برای «تیغ و ابریشم- 1365» دومین ساخته پس از انقلابش به یاد «صدیقی» افتاد و از دل چند فیلم تجاری او به تواناییهایش پی برد و نقش بازپرس زندان را به او سپرد. برای او این فیلم شروعی مجدد با فیلمی خوب در شرایط جدید بود که میتوانست زمینهساز فعالیتهای بعدیاش باشد. هرچند «تیغ و ابریشم» نیز دچار تیغ ممیزی شد اما ابریشمهایش ماند و به چشم آمد که یکی از آنها «صدیقی» بود. بازپرسی که پس از بهقتلرسیدن بازپرس اول راهی زندان میشود و در یکی از اولین سکانسهایش پی به خلوت و تنهایاش میبریم و با سکوت و نگاهش تبدیل به قهرمان «کیمیایی» میشود. مواجهه بعدیاش با زن و شوهری زندانی به جرم مواد مخدر (فرجامی و صالحاعلا) و دیالوگهای پرمعنا و خوب نوشتهشده کیمیایی و صدای ماندگار «منوچهر اسماعیلی»، شمایل این بازپرس و بازی «صدیقی» را تکمیل میکند.
هرچند «کیمیایی» برای فیلم بعدیاش«سرب» به دلایلی برای تجسم قهرمانش از زندهیاد «هادی اسلامی» بهره میگیرد اما رضایتش از بازی«صدیقی» یکی از ماندگارترین رضاهای فیلمهایش را در «دندان مار» قسمت او میکند. نقش رضا نویسندهای که فراق مادر را تاب نمیآورد و در مسافرخانهای ساکن میشود، چنان به قامت «صدیقی» مینشیند که به «شاهنقش» آثارش تبدیل میشود. «کیمیایی» در یکی از بهترین فیلمهایش لحظاتی را خلق میکند که شخصیت خسته، منزوی و البته کنشگر رضا تمام ظرفیتهای بازیگری «صدیقی» را بازمیتاباند. سکانسهای اولین آشنایی او با احمد (احمد نجفی) در اتاق مسافرخانه، برخوردش با خواهر (گلچهره سجادیه) کنار جاده، پناهبردنش به دوست قدیمیاش آقاجلال (جلال مقدم) و متعاقب آن ضجهزدنهایش بر جنازه او فراتر از یک نقشآفرینی صرف در تاریخ سینمای ایران، همواره زنده و خاطرهانگیزند. در همان سالهای نیمه دوم دهه 60 صدیقی در چند فیلم دیگر نظیر «سایههای غم/ شاپور قریب- 1366» ،«روزنه/ جمال شورجه- 1367»، «زمان ازدسترفته/ پوران درخشنده- 1368» و «آخرین پرواز/ احمدرضا درویش- 1368» نیز حضور مییابد که به غیر از اولین فیلم «درویش» مابقی در غبار زمان گم شدند. اما شاهین اقبال در ابتدای دهه 70 دوباره بر دوش «صدیقی» نشست و با منتفیشدن حضور «جمشید مشایخی» او استاد دلنواز «دلشدگان» حاتمی شد. پروژه بلندپروازانه زندهیاد «حاتمی» درباره موسیقی ایرانی هرچند به دلایل مختلفی نشد آنچه باید میشد، اما استاد دلنواز، نوازنده و سرپرست گروه اعزامی جهت ضبط صفحه به پاریس با آن گریم و لباسهای خاص قاجاری و دیالوگهای گوشنواز «حاتمی»، نقشی ویژه در کارنامه «صدیقی» شد که اجر آن را البته بهواسطه حضور در«دادستان/ بزرگمهر رفیعا- 1370» با دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره دهم فجر دریافت کرد. سال بعد «صدیقی» تنها فیلم خود را با عنوان «طعمه- 1371» نوشته و کارگردانی کرد که هرچند فیلمی حادثهای-پلیسی با حضور توأم دو ستاره این نوع فیلمها یعنی «فرامرز قریبیان» و «جمشید هاشمپور» به حساب میآمد، اما با فیلمنامهای خوب و پرداختن به تم رفاقت مأمور پلیس با معلم سابقش (هادی اسلامی) که در دام اعتیاد گرفتار آمده (و البته رگههای تأثیرپذیری از سینمای «کیمیایی» در آن مشهود است)، موفق میشود فیلم خوشساختی ارائه کند. متأسفانه پس از آن فعالیتهای سینمایی او کمتر شد و درخشش چندانی نداشت و از میان آنها فیلمهای «اسکادران عشق/ سعید حاجیمیری- 1375» و«مارال/ مهدی صباغزاده- 1379» کمی قابل اعتناترند. البته در دهههای 70 و 80 «صدیقی» حدود 15 سریال بازی میکند که در میان آنها فقط سریال «پاییز بلند/ منوچهر عسگرینسب- 1372» و تا حدودی «دایره تردید/ امیر قویدل- 1383» به یاد ماندهاند. «صدیقی» که بیش از یک دهه است از بازیگری کناره گرفته، متأسفانه در آستانه 70سالگی در انزوا و تنهایی روزگار میگذراند. بخشی از این افول به دلایلی ناگزیر مانند عوضشدن فضای فیلمها و نبود نقش مناسب و نیز بالارفتن سنوسال مربوط است و بخش دیگری از آن شاید این باشد که بازیگر باید از خود مراقبت کند، هم در کیفیت نقشها و فیلمهایی که بازی میکند و هم از ابزارهایی مانند بدن، صدا، آمادگی جسمی و ذهنی و... که برای این کار لازم دارد. فرامرز صدیقی، بازیگری است که به اعتبار کارهای درخشان کارنامهاش در حافظه سینمای ایران خواهد ماند.
یادداشت پرویز پرستویی دربارهی فرامرز صدیقی
عزیزان هنرمند
خانواده محترم سینما
مردم سینما دوست
این عکس کیست؟
شک ندارم خیلی هایتان اورا نمی شناسید!
این عزیز هنرمند، یکی از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است!
یکی از بازیگران خوب تئاتر است!
یکی از بازیگران خوب تلویزیون است!
یکی از بازیگران خوب سینماست!
ایشان کارگردان فیلم سینمایی (طعمه) است!
ایشان با کارگردانهای خوب سینما کار کرده است؟
با آقای خسرو هریتاش(برهنه تاظهر با سرعت) علی حاتمی (دلشد گان) مسعود کیمیایی (دندان مار) و...
او کسی نیست جز هنرمند با سواد و خوش اخلاق و خوش تیپ،
آقای فرامرز صدیقی
بنده کوچکترین حداقل در این چند ساله اخیر دوبار پست گذاشتم که از فرامرز صدیقی چه خبر؟
در فیلم قاتل اهلی آقای کیمیایی ،به دنبالش رفتند،حتی حاضر نشد درب خانه را بروی عوامل تولید باز کند!
حالا خوب او را تماشا کنید ،خوب خوب خوب!
اینه سینمای ما
تا هستی، هستی
وقتی نیستی، انگار که اصلا وجود نداشتی!
دیگه نمیدونم و نمیتونم چیزی بنویسم...
دیگه خود دانید...
✍ پرویز پرستویی
آغاز کار هنری
فرامرز صدیقی متولد اولین روز از بهار ۱۳۲۸ در شهرستان سقز کردستان است. او تحصیلات خود در رشته تئاتر را در دانشکده هنرهای زیبای تهران به پایان رساند. فعالیت بازیگری صدیقی از همان اوایل ورودش به دانشگاه آغاز شد. او برای اولین بار در نمایش «رستم و سهراب» به روی صحنه رفت. از دیگر نمایشهایی که وی در آن بازی کرده میتوان به «براونینگ»، «روزنه آبی»، «هفت درباری»، «بازرس»، «ارزش» و … اشاره کرد.
او در همان سالها فعالیت سینمایی خود را نیز با ساخت فیلمهای ۸ میلیمتری ازجمله «پشت اون کوه بلند» آغاز کرد. اما در سال ۱۳۵۰ با بازی در فیلم سینمایی «چشمه» به کارگردانی آربی اوانسیان بود که بهصورت حرفهای پا به عرصه سینما گذاشت. استاد صدیقی تجربه تدریس درزمینهٔ بازیگرانی را نیز دارد. مهرانه مهین ترابی یکی از بازیگرانی است که اولین بار در کلاسهای فرامرز صدیقی و توسط او کشف شده است.
حاشیه های فرامرز صدیقی
بازی در فیلم «خاک و آتش» مهدی صباغ زاده آخرین حضور فرامرز صدیقی بر پرده نقرهای سینما بوده است. دو سال پیش از آن نیز او در فیلم سینمایی «دختر آدم، پسر حوا» نقش کوتاهی داشت. این بازیگر دوستداشتنی در این سالها در هیچ اثری حتی در سریالهای تلویزیونی نیز بازی نکرده است.
فعالیتهای هنری فرامرز صدیقی
کارگردان
طعمه (۱۳۷۱)
نویسنده
طعمه (۱۳۷۱)
بازیگر
خاک و آتش (۱۳۸۹)
پسر آدم، دختر حوا (۱۳۸۷)
کلانتر(۱۳۸۲)
قدمگاه (۱۳۸۲)
گمگشته (۱۳۸۱)
مارال (۱۳۷۹)
هزاران زن مثل من (۱۳۷۹)
عشق کافی نیست (۱۳۷۷)
اسکادران عشق (۱۳۷۵)
پاییز بلند (۱۳۷۲)
دادستان (۱۳۷۰)
دلشدگان (۱۳۷۰)
آخرین پرواز (۱۳۶۸)
دندان مار (۱۳۶۸)
زمان از دست رفته (۱۳۶۸)
روزنه (۱۳۶۷)
سایههای غم (۱۳۶۶)
تیغ و ابریشم (۱۳۶۴)
گفت هرسه نفرشان (۱۳۵۹)
امشب اشکی میریزد (۱۳۵۷)
برهنه تا ظهر با سرعت (۱۳۵۵)
زن باکره (۱۳۵۲)
چشمه (۱۳۵۱)
جشنوارهها
برنده سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد (دادستان) در دهمین دوره جشنواره فیلم فجر – ۱۳۷۰
کاندیدای بهترین نقش اول مرد (دندان مار) در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر – ۱۳۶۸
کاندیدای بهترین نقش اول مرد (مارال) در نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر – ۱۳۷۹
کاندیدای بهترین نقش دوم مرد (هزاران زن مثل من) در نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر – ۱۳۷۹
واقعا ن واسی سینماو تلویزیون کشورمون وهنرمندان که هنری ندارن متاسفم
متاسفم چقدر ما از ایشان خاطره داریم حیف اون بازی و جذبه وصدای گیرا
ولی چرا تنهاس پس خانواده اش کجا هستن؟؟؟
سلام خدمت همه هنردوستان باورش سخته این هنرمند عزیز ودوست داشتنی به این حال وروز افتاده باعث تاسفه وباید کمکش کنن