نوشته: محمدجواد لسانی
این نکته را نمی توان پنهان کرد که سینمای پیشرو، پیوندی محکم با جامعه خود دارد. مطابق این دیدگاه، این هنر_ صنعت، درد شناس اجتماع خویش است و ظرفیت آن را دارد که زیر پوست شهر را بخوبی بکاود تا میزان سلامت یا احیانا زخم های شبانه جامعه را نمایان سازد. سینما گاهی فراتر از مرزها، نقش های بزرگتری هم بازی می کند به عبارتی، می تواند زشتی ها و زیبایی های دنیا را هم روی پرده نقره ای نشان دهد.
پس می توان اینگونه استنباط کرد که یک اثر سینمایی موفق، از شرایط اجتماعی و تاریخی سرزمین خویش تاثیر اساسی و وجودی می گیرد تا صفت آیینه گی خود را به رخ دیگران بکشد. کارشناسان فن، بدین باورند که چنانچه بخواهند از میان آثار تولید شده در یک سال، فیلم هایی را حائز شرایط نامزدی در یک رویداد سینمایی کنند بیشتر به سراغ کارهایی می روند که نتیجه آن، آثار متعهدانه ای هستند که فیلمسازانش خواسته اند حرفی ناگفته را بیان کنند. پس فیلم های مورد نظر را از میان دیگر آثار انتخاب می کنند تا در رقابت نهایی قرار گیرد.
در سیونهمین جشنواره فیلم فجر، از میان ۱۶ اثر به نمایش درآمده در بهمن امسال، که در میان نامزدهای سیمرغهای این دوره فجر هستند، ۴ فیلم به صورت جدی و محوری، به موضوع خودکشی شخصیت اصلی و قهرمان فیلم پرداخته. در فیلم پنجمی هم، خودکشی به شکل روشنی مطرح نمی شود اما مخاطب می فهمد که این تصمیم خطرناک برای شخصیت اصلی در میان است و در ذهن تماشاگر تداعی می کند . جالب توجه است که در سال های گذشته اگر فیلمی در جشنواره فجر عرضه می شد بیشتر بر این دغدغه بود که خودکشی را بشدت محکوم کند و آن را مذموم نشان دهد تا انتخاب آن تصمیم از سوی قهرمان فیلم، به شکل ناپسندی جلوه کند.
اما گویا زمانه عوض شده و سینمای امروز حرف و حدیث دیگری در باره این رفتار، سر می دهد. جسارتا باید گفت که فیلم های دوره امسال جشنواره اگر به اکران برسند جا دارد که آن ها را با دقت بیشتری بازبینی کرد تا همه مخاطبان، دردناکانه پی ببرند که امر خودکشی، به عنوان راه نجات قهرمان ها طرح شده است. آیا این موضوع به معنای فروپاشی فکر و اخلاق در محتوای فیلم هاست؟ آیا دوره واپسین جشنواره فجر به پسرفت شدیدی دچار شده؟
به نظر می رسد که در مواجهه با این حقیقت سینمایی، بهتر است با این قضیه، داوری شتابزده به عمل نیاورد. بلکه باید درباره اش فکر بیشتری کرد و قدری درنگ به خرج داد و به آن نگاه عمیق تری کرد! زیرا آنچه در قاب سینما کشف شده در قاب آثاری هستند که صفت پیشرو را یدک می کشند. و این فیلم ها، از سوی داوران مستقل و کارکشته ای برای نامزدی و سیمرغ بلورین برگزیده شده اند!
سینمای سال ۹۹ گزارش می دهد که قریب ۴۰ درصد آثار این دوره از جشنواره، به موضوع دوست نداشتنی و منفور خودکشی، به عنوان مسیر نهایی نگریسته اند. این دسته آثار در مرحله نخست، از میان ۱۰۰ فیلم فراخوان شده برای حضور در سیونهمین دوره جشنواره فجر، انتخاب شدند.
اکنون ٱن ۴ اثر مورد بحث، که بطور مستقیم به موضوع خودکشی پرداخته کدام ها هستند؟
فیلم خوش ساخت « بی همه چیز» به کارگردانی محسن قرائی در رأس آن هاست که بازی درخشان بازیگر محبوب سینما، پرویز پرستویی، ویژگی ممتاز این اثر است. قابل تأمل است که این هنرمند متعهد برخلاف آثار گذشته اش که به نجات دیگران از مرگ می اندیشید در اینجا ایفاگر نقش اصلی است همان که در گام آخر به خودکشی می رسد. جالب تر آنکه پرستویی در گفتگوی پس از نمایش فیلم در جشنواره گفته که حس می کند خودش در زندگی واقعی هم به شخصیت امیر نزدیک است. امیر انسان درگیر شده ای ست که پرستویی به گیرایی تمام، شخصیت آن را بازی کرده است. فیلم دوم «روشن» نام دارد و سید روح اله حجازی کارگردانی آن را عهده دار است. فیلم سوم، «ستاره بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی است. و نهایتا فیلم «خط فرضی» با کارگردانی فرنوش صمدی در این موضوع مشترک جای می گیرد. تهیه کننده آخری را علی مصفا به عهده گرفته است.
طبق یک تحقیق میدانی در سال ۹۷ خورشیدی، از هر ۱۰۰هزار نفر در ایران، ۱۲۵ نفر در سال اقدام به خودکشی می کنند و متاسفانه تعدای از این اقدام کنندگان، موفق می شوند مرگ زودهنگام خود را امضاء کنند. برپایهٔ آمارها روزانه بیش از ۱۳ نفر در ایران خودکشی میکنند. بیشتر خودکشیها در میان افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله روی میدهد. طبق اعلام وزارت بهداشت، از این تعداد ۶ نفر جان خود را از دست میدهند. در مقایسه با کشور آمریکا در سال ۲۰۱۶ میلادی از هر ۱۰۰ هزار نفر، ۱۶ نفر با خودکشی جان خود را از دست داده اند.
دیدن فیلم های نام برده را می توان به پژوهشگران علوم اجتماعی و اهل نظر سفارش کرد تا در باره آنچه در لایه های زیرین جامعه می گذرد و مطمح نظر این دسته از فیلمنامه نویسان امسال قرار گرفته با جدیت و وسواس بیشتری بنگرند و در باره حل عاجل آن، تصمیم بگیرند تا این بحران شخصیت، در آینده پیش رو تداوم نیابد.
بنام او.
ضمن سپاس از جناب لسانی و دیگر عزیزان. هر ساله نقدهای خوبی بدست میرسد بخصوص در رابطه با فیلمهای فجر . که شیرازیه وضعیت جامعه و آنچه در زیر پوست ایران میگذرد. ضمن اینکه عادتن نباید آماد هر چیزی را قیاس با امریکا کنیم چون هیچ شباهت جغرافیایی و فرهنگی با انجا نداریم.
با پنهان کردن ذغالهای آذرین در زیر خاکستر شهر تنها برتجمع آتشفشان کمک کردیم تا کنون . امارها نشان میدهد هیچگونه خودکشی در ایران نیست. مگه سهون پای جوانی گیر کنه ب لبه پل عابر و یا دیوار پشت بام و فرو افتد. لذا من شرایط دیدن هیچ فیلی را نداشتم که بهتر بفهمم و تنها نقد جناب لسانی معیار درکم از فیلمها هست. خیلی دیر شده که بگم و پیشنهاد کنم برای پنهان نکردن واقعیتهایی که بیشتر حقیقتن و دیدیم کع پیشنهادها هیچ راهبردی ب انتخاب نخواهد داشت. ولی باید بگم دست پا زدن هنرمندان ایران برای نپاشیدن انسانیت و تمدن ایران ب روغن سوزی افتاده .چون هر تصمیمی گرفتن که سینمایی نداشته باشیم و هیچ تئاتری خلاف بر.... نداشته باشیم ولی هنرمندان با جان و عمر خودشان و با سرخ کردن صورتشان سر پا ماندن و ب قیمت عمر میخوان کع حفظ بشه. باید بدانند تغییر روند و روش در خصوص سینما و انعکاس حقایق بنفع جامعه هست و ضررش کمتر از پنهان کردن تمامی انواع فساد موحود در کشور خواهد بود. هر چند تمام جامعه شناسان و اساتید دانشگاهی بدون سهمیه بارها گفتن حتی در صدا و سیما ولی یا سانسور شد ظاهرا چون لعدا همه در اینترنت دیدند. و یا اصلا پخش نشد. آیا کفایت کنترل جلمعه در مسیر صحیح قرار گرفت ؟ دعا میکنم و از آفریننده میخوام همه را در مسیر خیر قرار بده و اگر لجبازی در بین بود برای آفریدههای خود محبت کنه و تصمیم و ابزار مناسبی مهیا کنه.
تلاش ملت ایران پاینده باشه و خیر خواهان کشور سربلند بمانند.