بخشی از این گفت وگو را می خوانید:
باتوجه به شرایطی که توصیف کرده و در مجموع پیشبینیتان مشارکت اندک است، راهبرد انتخاباتی مطلوب را برای اصلاحطلبان چه میدانید؟ آیا فکر میکنید تکرار تجربه ائتلاف با نیروهای اعتدالی راهگشا خواهد بود؟
معتقدم استراتژی اصلی جریان اصلاحات باید بر کاندیدای اصلاحطلب متمرکز باشد. باخت با یک نیروی اصلاحطلب برای اصلاحطلبان به مراتب بهتر از برد با نیرویی ائتلافی است؛ چراکه جریان اصلاحات باید بر موقعیت سیاسی خود بهجد تاکید کند. اصلاحطلبان نیازمند بازبینی و ارایه مانیفست جدید از شرایط داخلی و بینالمللی هستند که با تکیه بر آن بتوانند کاندیدای خود را معرفی کنند. اگر امکان بازسازی گفتمانی نباشد، یک راهبرد میتواند این باشد که تا فراهم شدن شرایط حضور، کاندیدایی معرفی نکنند که البته به نظر میرسد این گزینه، دستکم در حال حاضر چندان میان احزاب و گروههای اصلاحطلب طرفدار ندارد و آنان علاقهمندند تحت هر شرایطی کنش داشته باشند. راهکار دوم سرمایهگذاری بر کاندیداهای موجود است. درواقع تمرکز بر اصلاحطلبانی که میتوانند از فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان بگذرند. اما اگر هیچکدام محقق نشد، باید تا تایید نهایی کاندیداها صبر کنند و بعد تصمیم بگیرند. درمجموع به نظر میرسد بهتر باشد که تصمیمگیری درباره گزینه نهایی را به بازه زمانی پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداها موکول کنند، چراکه مهمترین موضوع، منافع ملی کشور و حمایت از آن است. سیاستمدار مثل هنرمند یا سلبریتی نیست که به فکر محبوبیت خود باشد، بلکه باید تابع چارچوب اخلاقی و مرام سیاسی خود گام بردارد. آن روز که مهندس بازرگان کنار کشید، بسیاری بر او خرده گرفتند ولی تاریخ نشان داد که این پرنسیب و اصول یک سیاسمتدار است که او را نگه میدارد. نکتهای که در حال حاضر اصلاحطلبان باید به آن توجه کنند نیز این است که باید بر استفاده از عنصر سیاسی شناخته شده خود تاکید کنند.
با توجه به شرایط موجود پیشبینی شما از وضعیت اصلاحطلبان چیست؟ فکر میکنید اصلاحطلبان بتوانند در انتخابات پیشرو موفقیتی دست بیاورند؟
واقعیت این است که اگر همین سوال را پارسال میپرسیدید، هیچ امیدی نداشتم. امروز دلیل اینکه اصولگرایان تندرو اینطور دستپاچه شدهاند این است که تا همین چندماه پیش هم فکر میکردند که میتوانند به راحتی پیروز میدان باشند ولی با تغییر شرایط بینالمللی، اوضاع تغییر کرده است. لازم است نکتهای را متذکر شوم. باید توجه کرد که با وجود تمامی انتقادهایی که علیه اصلاحطلبان وارد میشود، معتقدم که اگر به گذشته برگردیم، باید بگوییم که حمایت از حسن روحانی اقدامی بسیار درست بود. انتخابِ روحانی به نفع کشور بود و اصلاحطلبان با صداقت برخورد کردند و نباید فریب فشارها را بخورند. روحانی دولتی ورشکسته را کنار گذاشت و شرایطی را تحویل گرفت که در آن هم اوضاع اقتصادی و هم اوضاع سیاست داخلی و خارجی بههم ریخته بود و کشور با مشکلات فراوان مواجه بود. ولی با این حال شاهد بودیم که گشایشهایی بسیار صورت گرفت و جذب سرمایهگذاری در کشور افزایش یافت. اما در دور دوم و با آغاز به کار دولت دوازدهم، به دلیل شرایط بینالمللی و رقابتها، کار برای دولت سختتر شد؛ بنابراین اگر اصلاحطلبان همچنان در چنان شرایطی قرار بگیرند، اتخاذ تصمیم مشابه چندان هم غیرمنطقی نیست. حرف مرد همیشه یکی نیست؛ گاهی مردانگی حکم میکند که مرد حرف خود را تغییر دهید.
دیدگاه تان را بنویسید