نخستین روز شهریورماه امسال یک چهره نسبتا پا به سن گذاشته اصولگرا که از قضا از جمله اعضای ارشد یکی از کهنهکارترین و قدیمیترین احزاب جناح راست یعنی حزب موتلفه اسلامی، از این گفت که باید میدان اداره مملکت را برای جوانان خالی کرد.
حمیدرضا ترقی که مدعی شده بود «اصلاحطلبان کسی را ندارند» و تنها حول محور همان نیروهای قدیمیشان که به گفته او «تندرو» هستند، میچرخند، گفته بود که برعکس، «در نیروهای اصولگرا به دلیل اینکه گردش نخبگان زیاد هست، زمینه رشد افراد هم بسیار زیاد بوده و هنوز میدان نداشتهاند.»
ترقی در ادامه گفتههایش بر «لزوم معرفی یک جوان از سوی اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰» تاکید کرده و گفته بود که «قطعا کاندیدای اصولگرایان باید از میان جوانان انتخاب شود.»
ترقی همچنین به «بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری» و تاکید ایشان بر لزوم خالی کردن میدان برای جوانان اشاره کرده و گفته بود که «رهبری در گام دوم معتقدند که باید دولت جوان حزباللهی تشکیل شود؛ لذا ما در راستای سیاستهایی که رهبری تعیین کردند، حرکت میکنیم.»
او در توضیح مختصات چنین دولت و ویژگیهای چنین کاندیدایی، از اینکه به «نیروی پرنشاط، خوشفکر و دارای تفکر جدید برای خروج از لختی نیاز داریم»، گفته و معتقد است: «اگر قرار باشد عناصری بیایند که به لحاظ تحرک، توانمندی، نشاط و نوآوری مثل گذشته باشند، تحولی رخ نخواهد داد. ما به نیروی جهادی، بانشاط پرکار نیاز داریم که این نوع روحیه در افراد زیر ۵۵ سال وجود دارد. بالای این سن، روحیات محافظهکارانه میشود و جنب و جوش لازم وجود ندارد.»
در شرایطی که به خصوص در جناح راست، صفی طولانی از کاندیداها و متقاضیان اداره قوه مجریه، در حالت آمادهباش قرار دارند و رایزنیهای پشتپرده و جلسات تصمیمگیری هر روز به نحوی در جریان است، پرسش کلیدی آن است که مصداق و صورت عینی آنچه در سخنان ترقی و البته بسیاری دیگر از اصولگرایان در تعابیر و توصیفاتی چون «بانشاط» و «جهادی» آمده، چیست و به بیان دقیقتر آن «جوان حزباللهی» که قرار است اتوبوس اصولگرایان را تا میدان پاستور براند، کیست؛ آن هم در شرایطی که باتوجه به تجربه انتخابات مجلس یازدهم و اوضاع و احوال عمومی سیاست ایرانی که به باور بسیاری از ناظران، به دلایل مختلف به سمت برگزاری یکی از کمرمقترین انتخابات ریاستجمهوری تاریخ جمهوری اسلامی به لحاظ میزان مشارکت میرود و این نکته، اگرچه منجر به نگرانی جدی بسیاری از دلسوزان شده اما برخی اصولگرایان را امیدوار کرده تا مگر از این طریق و در سایه مشارکت حداقلی، سکان اداره «پاستور» را به دست بگیرند.
پایگاه خبری عصر ایران که چندی پیش هم در خبری عجیب و باورناپذیر از کاندیداتوری احتمالی عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان خبر داده بود، حالا به نقل از یک منبع آگاه نوشته است: «پس از اینکه مهرداد بذرپاش کاندیدای جوان جریان اصولگرایی در خصوص نحوه انتصابش به ریاست دیوان محاسبات با حاشیههایی همراه شد، اکنون حجتالاسلام قمی رییس سازمان تبلیغات به عنوان گزینه جدید مطرح شده است.»فارغ از این گزینه احتمالی نام یک جوان اصولگرای دیگر نیز به میان آمده است و او کسی نیست جز «سعید محمد»، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء.
حسین ابراهیمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز اما همین دیروز به این شنیدهها واکنش نشان داده و با بیان اینکه «جامعه روحانیت هنوز به مصداقی برای ۱۴۰۰ نرسیده است» اما این تکذیبیه در حالی از سوی او مطرح شده که تنها چندسطر پیشتر، خود و بدون آنکه پرسشی درباره سعید محمد مطرح شود، او را به عنوان گزینهای مناسب برای ریاستجمهوری مطرح کرده است.
ابراهیمی در پاسخ به احتمال معرفی گزینهای با سابقه نظامیگری، به صلاحیت فردی و توانایی و کارنامه او اشاره کرده و گفته که «بر این باورم که سابقه نظامیها، ارزشمند است به عنوان مثال قرارگاه خاتمالانبیاء که برادران سپاه در آنجا فعالیت میکنند، خدمات و اقدامات بزرگی را انجام داده است.» او که معتقد است: «مولفه توانایی بر نظامی یا غیرنظامی بودن کاندیداها اولویت دارد و باید به سوابق افراد در گذشته توجه کرد» اما صراحتا گفته هیچ مصداقی در جلسات این تشکل مهم سیاسی- مذهبی جناح راست مطرح نشده و جالب آنکه وقتی در نهایت با این پرسش مواجه میشود که آیا سعید محمد یکی از گزینههای احتمالی مورد حمایت این تشکل خواهد بود، پاسخش منفی است: «خیر، هیچ مصداقی مطرح نشده!»
با این همه اما نکته جالب آن است که بنا بر پیگیریهای خبرنگار «اعتماد»، طرح نام سعید محمد از سوی برخی محافل جناح راست، بیش از آنکه به معنای واقعی برای معرفی او به عنوان آن گزینه مطلوب یا مصداق «جوان حزباللهی» باشد، بیشتر به این دلیل است که صرفا او را در مقام یک مدیر ارشد جا بزنند تا در نهایت پس از پیروزی احتمالی در انتخابات شورای شهر در 1400، محمد را به «بهشت» بفرستند تا ماموریت اداره پایتخت را به عهده گیرد. اما از این جالبتر آن است که حالا مهرداد بذرپاش، دیگر گزینه احتمالی که از او به این عنوان شنیدهایم نیز سودایی مشابه در سر دارد و برخی معتقدند که او خود «بهشت» را به «پاستور» ترجیح میدهد.
نکته به مراتب مهمتر اما در این میان، آن است که اصولگرایان در حالی همواره با مشکل دستیابی به وحدت دست به گریبان بوده و هستند که حالا نهتنها تعداد کاندیداهای احتمالیشان، از حد و اندازه گذشته، بلکه فهرست جوانان اصولگرا نیز خود فهرستی است، طولانی. فهرستی که جز این چند گزینهای که از آنها نام بردیم، دستکم میتوان چندین و چند نام دیگر نیز به آن اضافه کرد و جالب آنکه وقتی پای سن و سال میان اصولگرایان به میان میآید، بسیاری از آنها جوانی را در قلوبشان جستوجو میکنند و کم نیستند آنها که معتقدند از سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف تا عزتالله ضرغامی و پرویز فتاح و حتی مهمترین گزینه جناح راست یعنی سیدابراهیم رییسی، همگی حزباللهی که هستند، هیچ؛ جوان هم هستند یا لااقل دلی جوان دارند.
دیدگاه تان را بنویسید