اندیشکده «Responsible Statecraft» در تحلیلی به قلم پائل پیلار نوشت: وسواس دولت ترامپ در مورد ایران مدتی پیش تبدیل به خصومتی بی هدف شد، خصومتی که عملا نتیجهای جز افزایش تنش نداشته است. سیاست فشار حداکثری ترامپ طی دو سال گذشته نه تنها نتیجه نداشته بلکه باعث افزایش فعالیتهای هستهای تهران هم شده است. جدا از افزایش فعالیتهای هستهای، فشار آمریکا بر شدت اقدامات تهاجمی ایران در خاورمیانه، هم افزوده است. نکته دیگر و مهم اینکه اقدامات ترامپ عملا موضع تندروها در داخل ایران را تقویت کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: ترامپ با سیاستهایش نه تنها جامعه بینالملل را علیه ایران بسیج نکرده بلکه خودش در انزوای کامل قرار گرفته است. اکنون نیز دولت ترامپ در حالی بر استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل تاکید میکند که عملا هیچ کشور دیگری این اقدام را به رسمیت نمیشناسد. قطعنامه ۲۲۳۱ در سال ۲۰۱۵ به اتفاق آرا تصویب شد.
مکانیسم ماشه نوعی مهندسی دیپلماتیک مبتکرانه است که به جامعه بینالملل اطمینان میدهد در صورت نقض توافق از سوی ایران، تحریمها میتواند به سرعت و بدون نیاز به هیچ مذاکرهای بازگردد. بر اساس این مکانیسم، اگر هر یک از کشورهای عضو برجام اعلام کند که ایران در حال نقض توافق است، ۳۰ روز بعد تحریمها به طور خودکار دوباره اعمال میشوند، مگر اینکه شورای امنیت تحریمها را با قطعنامه جدیدی به حالت تعلیق درآورد که البته باز هم آمریکا یا هر عضو دائم دیگر شورا میتواند آن را وتو کند.
آنچه باعث میشود تا این اقدام آمریکا در نظر اکثر کشورهای جهان مسخره بیاید این است که دولت ترامپ در تلاش است تا از بندهای توافقی استفاده کند که پیش از آن خودش صراحتا از آن خارج شده است.
این اقدام آمریکا از جهاتی دیگر هم بی معنی است چرا که این دولت ترامپ بود که توافق نامه را نقض کرد نه ایران. تهران تنها پس از افزایش تدریجی محدودیتهای توافق شده که یک سال پس از خروج آمریکا از برجام آغاز شد روی به کاهش تعهدات خودش آورد که البته آن هم عملا نقض برجام نیست.
اکنون دولت آمریکا بدون در نظر گرفتن واقعیات به گونهای رفتار میکند که گویا تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مجددا اعمال شده است. چندی پیش شورای امنیت سازمان ملل صراحتا با قطعنامه آمریکا مخالفت کرد و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان نیز اعلام کرد که تفسیر قطعنامههای این سازمان با اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای امنیت است و اکنون نیز شورا تشخیص داده که هیچ بازگشت سریع تحریمی وجود ندارد.
البته دولت ترامپ در رابطه با تحریمهای آمریکا هر کاری که بخواهد انجام خواهد داد، این کشور قبلاً نیز هر چیزی که فکر میکرد مربوط به ایران باشد، تحریم کرده بود. واشنگتن همچنین از تحریمهای ثانویه برای دلسرد کردن سایر کشورها از تجارت با ایران استفاده کرده و به نظر نمیرسد اقدامات بیشتری برای انجام مانده باشد.
تمام آنچه که گفته شد تنها بخشی از تلاش دولت ترامپ برای نابودی برجام است، برجامی که ترامپ هرگز آن را دوست نداشت چرا که بزرگترین دستاورد سیاست خارجی باراک اوباما بود. اکنون به نظر میرسد امید اساسی و به نوعی آخرین تاکتیک دولت این باشد که ایران را وادار به خروج از توافق کند.
با این اوصاف سازوکارهایی از نوع مکانیسم ماشه احتمالاً بعنوان گزینهای برای توافقات آینده با ایران و شاید با سایر کشورها در مورد موضوعات دیگر کارایی خود را از دست بدهد. با توجه به اقدام ترامپ تصور اینکه ایران یا سایر طرفهای برجام به تکرار این نوع از مهندسی دیپلماتیک تن دهند تقریبا نزدیک به صفر است.
همچنین لازم است آسیب گسترده تری به قدرت و جایگاه آمریکا به عنوان عضوی دائمی شورای امنیت در نظر گرفته شود. حتی تندروترین سیاستمداران آمریکایی از جمله جان بولتون هم معتقدند استفاده آمریکا از مکانیسم ماشه ایده خوبی نبوده و این نشان میدهد که اقدام صورت گرفته از سوی دولت ترامپ تا چه حد ناپخته بوده است.
قدرت آمریکا در وتوی قطعنامههای شورای امنیت یکی از عناصر اصلی مکانیسم ماشه است، اما اهمیت حق وتو در نهایت بیشتر به اهمیت و احترام به هر یک از قطعنامههای این شورا بستگی دارد. دولت با زیر پا گذاشتن اراده شورا و خاتمه دادن به روش خود در مورد مسائل مربوط به ایران عملا به این اهمیت و احترام لطمه میزند. در هر حال علیرغم بی احترامی دولت ترامپ نسبت به سازمانهای بین المللی و چند جانبه گرایی، تلاش این کشور برای استناد به مفاد قطعنامه ۲۲۳۱، مضحک به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید