اکرم طهماسبی باستان شناس و همکار او در پروژه پژوهشهای کرمانشاه گفت: دکتر گلزاری شب گذشته – یکشنبه، پنجم مرداد – در بیمارستان شریعتی تهران و به دلیل مشکلات ریوی درگذشت.
به گفته او، هنوز تصمیم قطعی از سوی خانواده این باستانشناس پیشکسوت برای مراسم خاکسپاری گرفته نشده است.
مسعود گلزاری در سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته باستانشناسی در دانشگاه تهران تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد و از سال ۱۳۳۸ کار تدریس را آغاز کرد و تا سال ۱۳۴۹ در دانشسرای تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت. از همان زمان با تیمهای علمی باستانشناسی آمریکایی و آلمانی در استانهای آذربایجان غربی و کرمانشاه همکاری میکرد. از سال ۱۳۵۰ به عضویت در هیات علمی گروه باستانشناسی و هنر دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان تحصیل در مقطع دکترا را نیز با گرایش تاریخ پیش از اسلام آغاز کرد.
او از سال ۱۳۵۶ با پایان تحصیلاتش در ایران، به انگلیس رفت و در آنجا به تحصیل، پژوهش و تدریس پرداخت. مسعود گلزاری از سال ۱۳۵۱ هر سال سه ماه به همراه هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در تپه زاغه قزوین به کاوش میپرداخت. علاوه بر این، او نزدیک به ۲۰ سال در منطقه کردستان ایران و استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه به کاوش باستانشناختی پرداخت.
گلزاری ۲۱ مهر ۱۳۹۷ در آیین نکوداشت خود در که در سالن همایشهای موزه ملی ایران برگزار شد، درباره خودش این طور صحبت کرد: « نخست بروشوری برای کرمانشاهان در مؤسسه سحاب در سال ۱۳۴۴ چاپ کردم. از خط رأس اسدآباد تا عراق و از انتهای ایلام تا ماکو رفتم. سنگنوردی کردم، معادن خواندم و مردمشناسی کردها را یاد گرفتم که هیچ کردی از من کُردتر نیست.
اسم کتاب من کرمانشاهان است. پژوهشهای من فقط محدود به کرمانشاه نیست. من میتوانستم انگلستان بمانم، آمدم به ایران، وارد دانشگاه تهران شدم. اگر دانشجویی سئوال میکرد، من جواب میدادم، اگر درست جواب نمیدادم، خیانت میکردم .»
گلزاری در آن جلسه از عزتالله نگهبان احسان یارشاطر، حسین بهنام و سیمین دانشور حرف زد و گفت: «من واهمه ندارم بگویم نمیدانم. حساسم، انتقادپذیرم و به قول باستانی پاریزی، خودم خودم را شمار میکنم. یزدان پاک را سپاس میگویم که در سن ۸۴ سالگی همچنان استوارم و از درگاهش خواستارم تا صد هزار فیش و ۲۰ هزار فیش کتابخانهای را به سرانجام برسانم. شادروان دکتر جزنی، مدیر دپارتمان زبان روسی به من کمک کرد که سفرنامه پتروس را خلاصه کنم.»
دیدگاه تان را بنویسید