اکبر زنجانپور، کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر میگوید که سالها سراغ آثار چخوف نمیرفت زیرا از این کار واهمه داشت و هنوز براین باور است که این نویسنده همانند حافظ ابعاد عجیب و غریبی دارد.
زنجانپور در دومین نشست از برنامه یک هفته با چخوف با عنوان «مهمترین ویژگی نمایشنامههای چخوف» که بهصورت مجازی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، درباره علاقه و سابقه آشنایی خود با چخوف گفت: سال اول دانشکده تئاتر بودم که اسم چخوف را شنیدم. زمانیکه بهمن فرسی «چوب زیر بغل» را اجرا میکرد و من نقش اول آن را بازی میکردم، شاهین سرکیسیان بارها و بارها سر تمرین از چخوف حرف میزد. حتی بهنوعی به من میگفت، اگر میخواهی در تئاتر ماندگار شوی باید سراغ «مرغ دریایی» چخوف بروی. من آن زمان نمیدانستم منظورش چیست، ولی حرف او را پذیرفتم. بارها با ولع «مرغ دریایی» را خواندم و چیزی دستگیرم نشد. بعد از آن دیگر آثار چخوف را، از نمایشنامه تا داستان کوتاه، خواندم و تا سال ۶۶ از اونیل و میلر و ایبسن کار کردم. ولی سراغ چخوف نرفتم، چون واقعا میترسیدم. مثل این میماند که به شما بگویند درباره حافظ حرف بزنید. همه مردم همهرقم با حافظ ارتباط دارند، حتی با حافظ فال میگیرند ولی نمیتوانند راجع به نفس ادبی او صحبت کنند. این کار برخی افراد ادبشناس و آشنا به ادبیات و زبان است چراکه حافظ ابعاد عجیبوغریبی دارد. به بیانی دیگر، حافظ سهلممتنع است. چخوف هم همینطور است. در ابتدا به نظر میرسد که اجرای نمایشنامههای او راحت است و حتی میشود آنها را در لالهزار اجرا کرد. اما اینطور نیست. وقتی متن «ایوانف» را برای تصویب بردم، میگفتند چرا اینقدر چخوف چخوف میکنی؟ همه حرف او این است که باغی دارد از بین میرود. در جواب گفتم که این حرف را از سر نفهمیدن چخوف میزنید. خلاصه، درگیری ما ادامه داشت تا بالاخره اجازه اجرا را گرفتم. او اظهار کرد: چخوف خود زندگی است. او از زندگی جداشدنی نیست. پرسوناژهای چخوف خودشان حرف میزنند. این چخوف نیست که دیالوگ در دهان آنها میگذارد. او اینقدر اینها را زنده برمیگزیند و زنده بر صحنه میآورد که صدای پرسوناژها شنیده میشود. چخوف مانیفست یا شعار در دهان پرسوناژ نمیگذارد. اینها از جنس مردم هستند و شعار نویسنده را نمیدهند. برای همین، در نهایت من خواننده / بیننده را وادار میکند با حواس جمع به پرسوناژها نگاه کنم. چراکه بیدقت نگریستن به آنها میتواند مرا به بیراهه ببرد. او ساده و بیرحم است. نمیتوان با متنهایش شوخی کرد و پرسوناژ او را در کاری جدی یا شوخی به شعار دادن مجبور کرد. اگر جایی کسی چنین کاری بکند، اجرایش به زمین میخورد چراکه همه چیز چخوف واقعی و فهمیدنی است.
دیدگاه تان را بنویسید