فساد
هر چند روز یکبار اخباری از کشف فساد و دستگیری مسئولانی که متهم به سوءاستفاده از اختیار و قدرت شدهاند، در رسانهها و صداوسیما خبرساز میشود و انگشت تعجب و حیرت بر دهان و لبها مینشیند و میماند. ما را چه شده است؛ مردمی که برای بازسازی فرهنگی و سلامت اجتماعی زمامداران به خیابانها آمدند، قیام کردند، خون دادند و شهید شدند تا کشورشان با ارزشهای والای فرهنگ دینی و پاکدستی اداره شود، امروز شاهد گسترش فساد اقتصادی و فرهنگی در برخی از منصوبان برگزیدگان و یارانشان هستند، آن هم در ردههایی از مدیران و مسئولان که از آنها انتظار حداکثر پاکدستی و سلامت اخلاقی میرود، حتی فساد در ردههایی افشا میشود که باید متولی پاسداری و محافظت از حقوق عامه باشند. ابتدا باید از دستگاه قضائی سپاسگزاری شود. سؤالی که مطرح است و در اذهان جامعه وجود دارد آن است که با وجود تشکیل ساختارهای اداری مفصل برای کنترل ورود و گزینش افراد به تشکیلات اداری دولت به معنی عام و وجود ادارات حراست و بازرسی در همه دستگاهها برای پیشگیری از بروز فساد و روابط ناپسند در بین کارگزاران، چگونه است که باز چنین فسادهایی واقع میشود و اقدامات آنان بازدارنده نیست. اگرچه ممکن است پاسخ داده شود در بین جمعیت چندمیلیونی کارگزاران حکومتی بروز برخی قانونشکنیها و سوءاستفاده از قدرت و مسئولیت میتواند طبیعی و قابل تصور باشد، چنانکه در سایر کشورهای جهان هم دیده میشود. در اینجاست که مردم میگویند ما برای پیشگیری و مبارزه با فساد انقلاب کردیم تا اخلاق، صداقت، پاکدستی و دیگردوستی را جانشین آن نامردمیها و کژرفتاریها کنیم. نباید در کشوری که به صفت اسلامی متصف است این حجم از فساد وجود داشته باشد. پرسش دیگری که مطرح میشود این است که اگر یک تحقیق و بررسی ژرفنگر، جامع و پیوسته از وضعیت موجود، علل و عوامل بروز فساد و توسعه آسیبهای اجتماعی و بزهکاریها در سطح کلان انجام شود، شاید به این نتیجه برسیم که مقررات و ضوابط و روشهای گزینش موجود از جمله بهکارگیری، نگهداشت، هدایت و کنترل عوامل انسانی کشور جوابگوی جامعه امروز نیست. یا اساسا در مورد ردههایی از مسئولیتها این مقررات و ضوابط اجرا نمیشود یا در مورد انتصابات و کنترل در سطوح بالای مدیریتی فاقد کارایی لازم است؛ به صورتی که افراد فاسد توانستهاند با گذر از آن به سطوح بالای مدیریتی نفوذ کرده و به مشاغل حساس دست پیدا کنند و بشود آنچه نباید میشد. همه این اگرها و احتمالات، این درس را به ما میدهد که باید در برخی از ضوابط، حریمها، انتخابها، کنترلها و عملکردها، بازبینی اساسی انجام شود و از اعتماد بدون مستند به برخی گرگها که با نیرنگ و ظاهرسازی خود را به لباس میش درآوردهاند، بهشدت پرهیز شود.
دیدگاه تان را بنویسید