مصطفی داننده- معمولیترین غذاها، سادهترین موبایلها، بیکیفتترین خودروها، سطح پایینترین خانهها، لاکچری شدهاند. تورم و گرانی دست به دست هم دادهاند تا طبقه متوسط رو به پایین را از دم دستیترین آرزوهای خود محروم کنند.
واقعا تا همین چهار سال پیش خرید یک موبایل، زحمات آنچنانی نداشت. با یک صرفه جویی مختصر میشد یک موبایل خوب خرید. حالا اما باید حقوق یک ماه را تنها برای خرید یک گوشی موبایل ساده دارد که کمترین امکانات را دارد.
در پایتخت آنهایی که به دنبال خرید خانه بودند میگفتند که از پایین شهر شروع میکنیم و انشالله بعد از چند سال کم کم خانه را عوض میکنیم. حالا در همان پایین شهر باید میلیونها پول داشته باشی تا بتوانی یک خانه کوچک، بد نقشه، بدون آسانسور، انباری و پارکینگ داشته باشی.
در جنوبیترین نقاط تهران، قیمت برخی از خانهها به میلیارد میرسند.چند سال باید کار کرد تا یک خانه خرید؟
کاری نداشت یا شغل اولش کفاف زندگی را نمیداد، با خود میگفت یک پراید میخرم، کار میکنم و خرج خودم و خانوادهام را درمیاورم. قرض و قولهای میکرد و یک ماشین میخرید و زندگیاش را میچرخاند. حالا چه کند؟ با پراید هشتاد، نود میلیونی به فکر چه کاری باشد؟ از چه کسی قرض کند؟
دیگر از خورد و خوراک هم ننویسم بهتر است. وقتی آبگوشت تبدیل به یک غذای لاکچری میشود دیگر چه میشود گفت؟ وقتی خوردن سیب زمینی آب پز هم به برخی خانوادهها فشار مالی میآورد، از چه میشود نوشت؟
عصر چینی بند زنها در ایران تقریبا تمام شده بود اما بالارفتن قیمتها باعث شد تا مردمی که توان مقابله با تورم و گرانی را ندارند دوباره به سبک زندگی قدیم خود برگردند و وسایل زندگیشان را بند بزنند.
این لاکچری شدن جدا از مشکلات اقتصادی، تاثیر مستقیمی بر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی میگذارد که اولین آن فاصله طبقاتی است. فاصله طبقاتی که امروز به وضوح قابل مشاهده است. برخی آنقدر دارند که نمیدانند چه کنند و عدهای هیچ ندارند و نمیدانند چه کنند!
این لاکچری شدن است که باعث افزایش بزهکاری در جامعه میشود. برخی وقتی به صورت عادی نتوانند به آرزوهای خود برسند، از روشها غیرمعمولی برای این کار استفاده میکنند. دوست دارد گوشی خوب داشته باشد، دزدی میکند به همین سادگی.
پدر خانواده کارمند است و سعی کرده در تمام این سالها سالم زندگی کند اما وقتی سیل درخواستها از سوی خانواده به سمت او روانه میشود و نمیتواند آنها را برآورده کند، به فکر کارهای دیگر میافتد مثلا رشوه میگیرد یا به اختلاس فکر میکند.
به همین سادگی با درست مدیریت نکردن اقتصاد کشور، جامعه را از نیکی به سمت بدی هُل میدهیم و از خود سوال میکنیم ، به کجا چنین شتابان؟
بحرانهای اجتماعی کشور اینقدر پیچیده نیست که فکر میکنیم با یک نگاه ساده به شرایط کشور میشود پی به تمام مسائل برد.
دیدگاه تان را بنویسید