شرق- روزنامه «شرق» در شماره ۲۱ اردیبهشت ۹۹ متن گفتوگو با چند نفر از خبرگان حسابداری و مالی کشور را با عنوان «پشت پرده سودهای بورس» و با موضوعیت مصوبه دیماه 98 هیئت دولت، چاپ کرد. شرکتکنندگان در گفتوگو ضمن بررسی ریزکاوانه مصوبه یادشده که به شرکتها اجازه میدهد داراییهای ثابت خود را مجدد ارزیابی کنند و مازاد حاصل را به مصرف افزایش سرمایه برسانند، اجرای آن را زیانبار دانسته و مخالفت خود را ابراز کرده بودند. پوشانیدن یا بهتر بگوییم اختفای زیان انباشته شرکتهای زیانده و تظاهر به رهایی از ورشکستگی، البته بهطور کاغذی، (موضوع ماده 141 قانون تجارت که شرکتهای دارای زیان انباشته بیش از نصف سرمایه را ورشکسته قلمداد میکند، مگر آنکه افزایش سرمایه دهند)، بزرگنمایی ارزش داراییها از سویی و ثابتنگهداشتن (و در واقع کوچکنمایی) میزان بدهیها از سوی دیگر (و طبعا مصنوعیشدن نسبت داراییها به بدهیها و بههمریختن «ساختار مالی» شرکتها)، «حسابآرایی» صورتهای مالی بهمنظور فروش سهام شرکتها به قیمتهای بادکرده و دستکاریشده و افزایش قیمت تمامشده تولیدات کالایی و خدماتی (بهواسطه قیمتگذاری جدید داراییها براساس تورم) را میتوان از جمله دلایل تحفظ و مخالفت صاحبنظران مزبور برشمرد. این نوشتار از منظر آسیبشناسی اقتصادی به مصوبه هیئت دولت مینگرد و در این راستا نکاتی را یادآور میشود؛ نخست آنکه اجبار ما به اینکه هر چند سال یک بار ارزش کارخانههایمان را در دفاتر حسابداری افزایش چند درصدی بدهیم، ناشی از تورم لجامگسیخته است که اقتصادمان را در این چند دهه اخیر گرفتار خود کرده است. دیگر آنکه ناگزیرشدن ما به رویآوردن به راهکار «تفاوت تسعیر»، به موازات تجدید ارزیابی داراییها ناشی از آن است که پول ملی ما در فهرست ارزهای ضعیف (soft currencies) قرار دارد. چنین ارزهایی همواره در حال ازدستدادن نرخ برابری خود در مقابل ارزهای محکم (hard currencies) هستند. شوربختانه کشورهایی که از تورم شدید رنج میبرند و ارزش پول آنها در مقابل ارزهای محکم همواره در حال کاهش است، سرنا را از سر گشاد آن میزنند. این است که آنها عادت کردهاند به راهکارهای شکلی و صرفا در حد تأثیرگذاری روی کاغذ مانند تجدید ارزیابی، حذف صفرهای اضافی پول ملی و کاهش رسمی ارزش آن (به قولی، تعدیل منفی) توسل جویند. رسمیتبخشیدن به کاهش ارزش پول ملی متضمن عملیاتی حسابداری است که تفاوت تسعیر گفته میشود و میتواند مکمل عملیات ناظر بر تجدید ارزیابی باشد و سودهای کاغذی دیگری را برای شرکتهای مشمول به ارمغان آورد و حوزه رانتخیزی این اقتصادهای بیمار را گسترش دهد. این در حالی است که کشورهای توسعهیافته اگر هم بهندرت بخواهند داراییهایشان را مشمول تجدید ارزیابی قرار دهند، اصولا به روش جایگزینی متوسل نمیشوند، زیرا آنها نه با تورم به آن معنا دستوپنجه نرم میکنند و نه نرخ برابری پول ملیشان حتی در درازمدت بهطور معناداری در مقابل ارزش «ارز جهانروا» کم میآورد تا مجبورشان کند به موضوع تفاوت تسعیر بنگرند و ارزش پول خود را تعدیل منفی کنند. طرفه آنکه دلیل ما برای توسل به تجدید ارزیابی و تفاوت تسعیر و کاهش صفرهای پول ملی را باید در افزایش شدید سطح عمومی قیمتها (ابرتورم) و کاهش شدید ارزش پول ملی که آن هم با تورم همبستگی مستقیم دارد، سراغ گرفت. اگر به همین چند سال اخیر نگاهی بیندازیم، میبینیم که ارزش ریال در برابر دلار به کمتر از یکپانزدهم ارزش قبلی تنزل یافته است.
دیدگاه تان را بنویسید