کرونا در مقام پدیدهای که تمامی حوزههای زیست اجتماعی انسانها را متاثر ساخته، برای سیاستمداران دولتهای مختلف نیز مصائب بیشماری را ایجاد کرده است. در این میان منطقه خاورمیانه نیز یکی از کانونهای اصلی سیاست بینالملل است که از این بیماری ویروسی متاثر شده است. با این اوصاف، پیرامون خاورمیانه پساکرونا توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد:
اولا، غالب کشورهای منطقه خاورمیانه در فقر و فلاکت به سر میبرند و از نظر اقتصادی توانایی چندانی برای مدیریت وضعیت بحران کرونا را نداشته و ندارند اما باید توجه داشت که کشورهای حاشیه خلیج فارس که جمعیتی اندک دارند، از وضعیت به مراتب بهتری برخوردار هستند. با این اوصاف، بحران کرونا مشکلات و مصائب بزرگی را بر منطقه خاورمیانه برجا خواهد گذاشت. در مهمترین نمود این مساله متعاقب بحران کرونا نیاز کشورهای تولیدکننده محصولات و قدرتهای برتر اقتصادی جهان به نفت کاهش چشمگیری به خود دیده است. این امر کشورهای خاورمیانه را که وابسته به درآمدهای نفتی هستند، به شدت متاثر کرده و آثار ناگواری بر اقتصاد آنها برجا خواهد گذاشت. در مجموع اولین نمود خاورمیانه پساکرونا را میتوان گسترش فقر در سطح اقتصادی مورد ارزیابی قرار داد.
دومین چهره خاورمیانه پساکرونا را میتوان تاثیر این ویروس بر صنعت توریسم و گردشگری دانست که برای کشورهایی همانند مصر، امارات، تونس، لبنان و ترکیه از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است. این کشورها بخش بزرگی از درآمد توریستی خود را از دست دادهاند، یعنی درآمدی که میتوان از آن بهعنوان تامینکننده بخشی بزرگ از بودجه این کشورها یاد کرد. همین امر نوعی روند بیکاری را برای نیروهای کار دیگر کشورها که در زمینه توریسم در کشوری همانند ترکیه مشغول فعالیت بودند، رقم خواهد زد. در نتیجه این وضعیت نیز به نوبه خود در خاورمیانه پسا کرونا یکی دیگر از عوامل گسترش فقر و فلاکت خواهد بود.
در سطح سوم، در نتیجه افزایش فقر و فلاکت در میان شهروندان کشورهای مختلف خاورمیانه که متاثر از شیوع ویروس کووید -۱۹ است، میتوان چشماندازی از وقوع بحرانهای بزرگ را برای دولتها در منطقه پیشبینی کرد. قبل از شیوع کرونا کشورهایی همانند عراق و لبنان درگیر در اعتراضات مردمی به وضعیت ناگوار اقتصادی و فساد مالی بودند. در وضعیت جدید که کرونا بحران اقتصادی، فقر و فلاکت را در منطقه افزایش داده، میتوان انتظار داشت که موج گرسنگان و فقرا بیش از گذشته در عرصه اعتراضات ضددولتی حاضر شوند. بنابراین از هم اکنون میتوان زنگ خطر برپایی اعتراضات مردمی در خاورمیانه پسا کرونا را به صدا در آورد.
چهارمین بحث در ارتباط با خاورمیانه پساکرونا را میتوان تاثیر این بیماری ویروسی بر درگیریها و منازعات سیاسی منطقه دانست. همانطور که طی دو دهه گذشته شاهد بودهایم تروریسم و نزاع میان بازیگران مختلف زمینهساز وقوع منازعه، بحران و جنگ داخلی در برخی از کشورها شده است اما آنچه تا کنون شاهد هستیم این بیماری تاثیری مثبت در کاهش تنشها داشته است. در واقع، نگاه تمامی دولتها به وضعیت داخلی کشور و کنترل این بیماری معطوف شده و به نوعی درگیر شدن همه بازیگران در بحث مقابله با کووید -۱۹ فرصتی را برای متوقف شدن درگیریها ایجاد کرده است. برای نمونه میتوان به تاثیر کرونا بر جنگ یمن و بحران ادلب در سوریه اشاره کرد. کرونا تا حد زیادی نگاه جنگطلبانه طرفین را تلطیف کرده و میتوان انتظار داشت در کوتاه مدت این روند آرامش ادامه داشته باشد.
پنجمین وضعیت قابل بحث پیرامون خاورمیانه پسا کرونا، تاثیر آن بر حوزه اعتقاد مردمان منطقه به باورهای سنتی است. در حقیقت، کرونا میتواند زمینهساز نوعی گذار از جامعه سنتی به جامعه عقلانی و گسترش عقلانیت بوروکراتیک در خاورمیانه باشد. در نتیجه کرونا، بسیاری از مردم دیدند که افکار تندروها و خرافهپرستی چگونه در برابر توان پزشکان و علم پزشکی ناکام ماند. همین امر نوعی بیاعتباری را برای مبلغان خرافهپرستی به همراه داشت؛ شاید بتوان دوران پساکرونا را همچون رنسانسی فکری مورد ارزیابی قرار داد.
در سطح ششم، تاثیر کرونا بر خاورمیانه را میتوان در قالب تاثیر آن بر جایگاه دولتها مورد ارزیابی قرار داد. از یکسو، بحران کرونا در قامت بحرانی جهانی، نقشآفرینی مستقل دولتها را در مقابله با وضعیت پیش آمده تضعیف میکند و به نوعی شاهد ذرهای شدن دولتها هستیم. از سوی دیگر، کرونا نشان داد که دولتهایی که از مدیریت بحران قویتری برخوردار هستند، عملکرد موفقتری داشتند. فارغ از عملکرد چند دولت محدود که برخورد مناسبی داشتند بقیه دولتها عملکرد ضعیفی ارائه کردند. در این شرایط خواست مردمی برای تقویت حکمرانی خوب در منطقه افزایش پیدا میکند بنابراین در وضعیت خاورمیانه پساکرونا شاهد افزایش فشارها و خواستههای مدنی مردم بر دوش دولتمردان و دولتها خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید