روزنامه شرق در بازنشر یادداشتی از زندهیاد سیدمحمد محیط طباطبایی که در یکی از مطبوعات دوره انقلاب اسلامی چاپ شده، آورده است: «نوروز کلمه فارسی دری است، به معنی روز نو از سال تازه و نو که صورت پهلوی آن به شکل نیروز وارد زبان عربی هم شده و علاوه بر نوروز ایرانی، شامل نظایر دیگر آن هم شده است که در گاهشماریهای ملتهای دیگر وجود دارد، مانند نیروز قبطی که هنوز در مصر معمول است. چنان که میدانیم غالب ملتهای روی زمین دستگاه گاهشماری مخصوص به خود داشتهاند که تغییرات صورت قرص ماه را در ۱۲ ماه تقریبا ۳۰روزه را با تحولات وضع تابش خورشید در ۳۶۵ روز و کسری را جمعا به نام سال موسوم و محسوب میدارند. آری، هر یک از این دستگاههای زمانشناسی که در پنج قاره متداول بوده، آغازی داشته است که با تغییر چهار فصل سال پیوستگی دارد و این آغاز همان است که نوروز خوانده میشود. ایرانیان قدیم از اول تابستان و کلدانیان از اول پاییز و رومیان از اول زمستان و هندیان از اول بهار سال خود را تقریبا آغاز میکردند که به این اعتبار موقع نوروز با سر سال ایشان تفاوت پیدا میکرد. پس نوروز روز اول از ماه اول هر دستگاه گاهشماری است.
سال باستانی که پیش از انتشار اسلام در ایران متداول بود، از آغاز تابستان به طور مسلم شروع میشد و این تغییری که در مبدأ سال از نقطه انقلاب صیفی به نقطه اعتدال ربیعی صورت گرفت و تفاوتی که در طول مدت ماهها از ۳۱ روز تا ۲۹ روز پیدا شده و تغییر موقع شروع سال که در طول روز سیصدوشصتوششم از سال پیش به وجود آمده، همه در دوره اسلام و بر حسب اشاره بزرگان این کشور مسلمان و عمل علمی منجمان بزرگ عالم اسلام در ایران بعد از اسلام پدید آمده است؛ بنابراین سال شمسی جدید، سال اسلامی و نوروز متداول امروز نوروز مسلمانی محسوب میشود و ارتباط آن با قدیم تنها در صورت ظاهری اسامی است که قضا را آن هم در لهجه فارسی دری مستحیل شده که زبان متداول ایران دوره اسلامی شناخته شده است و از دوره پیش از اسلام آن در صورت خطی آرامی پهلوی یا غیر پهلوی مدرکی معتبر در دست نداریم.
سال ایرانی باستانی که از آغاز تابستان شروع میشد، شمسی حقیقی نبود بلکه سال شمسی اصطلاحی ناقص بود که تفاوت میان آنها چنین است: سال شمسی حقیقی مشتمل بر ۳۶۵ روز و پنج ساعت و ۴۸ دقیقه یا جزئی کم و بیش است؛ در صورتی که سال ایرانی قدیم ۳۶۵ روز کامل به حساب میآمد و آن کسر زمانی را که ۱۱ دقیقه از ربع روز کمتر بوده مانند رومیها یک ربع تمام به حساب میآوردند که در مدت چهار سال به یک روز میرسیده.
رومیان این روز را در چهار سال یک بار بر عدد ایام سال میافزودند؛ ولی ایرانیان این روزهای حاصل جمع ربعها را در طول مدت ۱۲۰ سال جمع میکردند تا به ۳۰ روز برسد و سپس آن را به صورت ماه سیزدهم بر سال صدوبیستم میافزودند. این عمل کبیسه خوانده میشد؛ بنابراین آغاز سال نوروز که در طول مدت ماه سوم بهار بهتدریج از سیام تا نخستین روز آن ماه بهتدریج پیش افتاده بود، در سال صدوبیستویکم از اول برج جوزا یا ماه سوم بهار به آغاز سرطان یا ابتدای ماه اول تابستان برمیگشت و نوروز ماه فروردین سال جدید در موقع انقلاب صیفی یا آغاز تابستان قرار میگرفت.
باید دانست کلیه تشریفات مراسم خصوصی عمومی مربوط به نوروز ایران از همین موقع طبیعی ناشی میشد که محصول غله سال نو برداشته میشد و میوه در حال رسیدن بود و گلها غالبا شکفته شده و باغ و دشت و کوه سرسبز و خرم بود و کشاورزان که استخوانبندی جامعه آن موقع را شکل میدادند، از رفاهیت نسبی برخوردار بودند و میتوانستند مالیات خود را به زحمت بپردازند. پس از سقوط یزدگرد سوم دیگر کبیسهای صورت نگرفت که نوروز را از درون بهار به اول تابستان باز آورد و نوروز هر چهار سال یک روز به سوی اول بهار پیش میرفت تا در حدود ۳۸۰ هجری به اول فصل بهار رسید که دارای مقتضیات دیگری بود. این اتفاق در اواخر دوره سامانی و اواسط دوره آل بویه و اوایل دوره غزنوی صورت گرفت و مطبوع طبع شعرا و امرا و کلیه مردمی قرار گرفت که در منطقه آسیای مرکزی از بهار خرم و باشکوهی بهره میبردند.
قضا را در سده پنجم هجری نوروز از آغاز بهار در ماه سوم زمستان (یا برج حوت) به سوی اول زمستان هر چهار سال یک روز پیش میآمد تا در سال ۴۶۷ هجری که نوروز به نیمه اول ماه سوم زمستان رسیده بود، ملکشاه سلجوقی فرمانی خطاب به منجمان کشور صادر کرد که موقع نوروز سیار یزدگردی را در اول فصل بهار با تدبیری علمی ثابت و مستقر سازند. و این کار را در ۴۶۸ هجری عبدالرحمن خازنی منجم مروزی به صورتی درآورد که تقریبا هماینک در ایران و افغانستان برقرار است و تاریخ سلطانی ملکشاهی را از ۴۶۸ با این گاهشماری جدید پیافکند. تصرفی که سال بعد عدهای از منجمان درباری در اصفهان کردند و آن را به همان گونه یزدگردی ولی با وضع ثابت درآوردند و از ۴۷۱ به نام تاریخ جلالی نامیدند که پیش از اصلاح ۱۳۰۴ شمسی در تقویمهای ایرانی به همان گونه مصطلح بود.
در تاریخ جلالی ۱۲ ماه هر یک ۳۰روز و پنج روز اضافی که در سال کبیسه به شش روز میرسید در پایان اسفند به نام پنجه افزوده میگشت ولی در تاریخ خازنی هر ماهی موافق با طول ایام بروج ۱۲گانه به حساب میآمد که دیگر پنجهای اضافی یا دزدیده نداشت و آن تقریبا همین صورت سال فعلی را پیدا کرد؛ بنابراین سال جدید شمسی که آغاز آن در ابتدای بهار به صورت نوروز ثابت، بهاری درآمده ربطی به جمشید و فریدون یا خسرو و یزدگرد ندارد بلکه نوروزی است که در سده چهارم هجری به درخواست ملکشاه سلجوقی به وسیله علمای بزرگ نجوم اسلام ترتیب و تنظیم یافت و جای نوروز سیار یزدگردی را گرفته که در اثر تغییر موضع طبیعی فعلا به اوایل ماه دوم تابستان رسیده است و این مطلب بر تقویمنگاران و هموطنان زردشتی ما معلوم است.
بنابراین نوروز اول بهار در صورت کبیسه شده که فعلا دوباره تجدید حیات کرده است با نوروز جلالی که آن هم از تداول بیرون نیفتاده، نوروزی اسلامی است نه نوروز زردشتی که بایستی در اول تابستان باشد و فعلا در سیر و تغییر محل از ۱۳۵۰ سال به اوایل ماه دوم تابستان یعنی اسد خازنی یا مرداد کنونی رسیده و در پیش مردم مازندران و صایبان (صلبیهای) خوزستان مانند زردشتیان ایران معمول است.
در زمان صفویه که پایتخت را از قزوین به اصفهان آوردند و نوروز جلالی در آن شهر از عهد توقف ملکشاه هنوز جلوه و جاذبه خود را حفظ کرده بود، درصدد برآمدند احیای نوروز جدید را زمینه ثابت و مستدل شرعی بدهند. عدهای از علما و فقها و محدثین در تحقیق مطلب دریافتند که در سال حجةالوداع حادثه غدیر خم بنا بر رؤیت هلال ذیالحجه آن سال در برخی از افقها در روز اول از فروردین سال اول تاریخ یزدگردی اتفاق افتاده است پس عید غدیر اول با نوروز سال اول یزدگردی موافقت و مطابقت داشته است. بنابراین نوروز سال خازنی یا جلالی نهتنها یک اثر فکر و وضعی اسلامی است که به وسیله منجمان مسلمان ایران برای جمع کلمه وحدت میان دین و دنیای هموطنان ایرانی خود در طول عصرها و قرنها وضع شده؛ بلکه نهادی اسلامی که به شیعه ایران اختصاص داشته است.
کسی که خواهان اطلاعات بیشتری باشد، به بایگانی مرزهای دانش ایران رجوع کند که در طی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۸ سخنرانیهای فنی مستدل در این زمینه ایراد شده است. در آن سخنرانیها تحقیقات مجلسی در جلد سماء و عالم بجار در این زمینه مورد استشهاد و استناد قرار گرفته است.
هموطنان متعبد و متعهد به عهد تشیع در کتابهای مجموعه اعمال مذهبی و دعایا از شیخ طوسی تا مجلسی مراجعه کنند و بنگرند در فضیلت بلکه فضایل شرعی نوروز چه روایات سودمند ارزشمندی از حضرت صادق (ع) و پدران بزرگوارش در این زمینه روایت شده و به اعمال دینی مخصوص بدین روز از غسل و نماز و دعایی ببرند و بدانند بر هر شیعه امامی جعفری اصولی یا اخباری لازم است که به احترام قول بزرگان سلف حرمت جانب این نوروز اسلامی جعفری باید از بن دندان بلکه جان و دل بپذیرند و به جای آن که تنها خود را در رسوم کودکان و عوام از صرف شیرینی و تردماغی شریک سازند، در اعمال مذهبی مربوط به نوروز و زیارت اموات مسلمین و پرسش احوال برادران دینی و دیدار مصیبتزدگان چنان که همواره در این کشور معمول بوده، اهتمام کنند. در حین تحریر این مقاله مجموعه اعمال و ادعیه ماثوره تألیف سیدعلیاکبر سمنانی که از روی صحیفه و کافی و ثوابالاعمال و تهذیب و مصباح المتعجد و مفتاحالفلاح و کثورالنجاح و مهجالدعوات و منهاجالصلاح وعده الداعی و رادالعماد جمعآوری و تدوین شده، با کتاب کفایتالطلاب که مؤلف آن در آخر کتاب اجازه روایت آن را داده است، در زیر نظر بود که درباره نوروز مطالبی مفید دربردارد.»
دیدگاه تان را بنویسید