در روزهایی که تخت جمشید میزبان خیل گردشگران نوروزی است، تصویری از بالا رفتن یک گردشگر از دروازه ملل، زنگ خطری برای میراث فرهنگی کشور به صدا درآورد
صحنه بالا رفتن یک گردشگر از دروازه ملل تخت جمشید، چیزی فراتر از یک رفتار ناآگاهانه است؛ این تصویر، نمادی از بیتوجهی گستردهای است که میراث تاریخی کشور را تهدید میکند. در روزهایی که تخت جمشید میزبان خیل گردشگران نوروزی است، کمبود نیروهای حفاظتی و نبود نظارت کافی، زمینهساز چنین اتفاقاتی شده است. اما این تنها یک نمونه است؛ وقتی سیوسه پل ترک برمیدارد و پل خواجو فرسوده میشود، وقتی در حریم نقش رستم سد میسازند و در کنار پاسارگاد جاده میکشند، نمیتوان این روند را تصادفی دانست.
این بناها سرمایههای ملی و نشانههای هویت تاریخی ما هستند، اما به نظر میرسد برای برخی، تخریب آنها نهتنها اهمیتی ندارد، بلکه شاید مطلوب هم باشد. چگونه میتوان پذیرفت که در مهمترین ایام گردشگری، نظارت بر اماکن تاریخی تا این اندازه سست و بیبرنامه باشد؟ آیا این کمکاریها صرفاً از سر بیتدبیری است یا سیاستی نانوشته برای به حاشیه راندن گذشتهای که برای برخی ناخوشایند به نظر میرسد؟
این بناها دیگر فرصت بازسازی ندارند؛ هر آسیبی که به آنها برسد، یعنی بخشی از تاریخ و هویت ملی ما برای همیشه از بین رفته است. اگر مسئولان از کنار این ویرانیها میگذرند، ما مردم نباید چنین کنیم. حفاظت از تاریخ، وظیفهای است که بر دوش همه ماست. اگر امروز از تخت جمشید، سیوسه پل و دیگر بناهای ارزشمندمان دفاع نکنیم، فردا شاید دیگر چیزی از آنها باقی نمانده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید