پروانه اعتمادی، یکی از برجستهترین نقاشان معاصر ایران، در نخستین روز بهار ۱۴۰۴ درگذشت.
او که در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد، نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرد و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند بود. اعتمادی تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد اما پس از دو سال، مسیر آکادمیک را نیمهکاره رها کرد و بهطور مستقل به فعالیت هنری پرداخت.
این هنرمند به واسطهی نقاشیهای طبیعت بیجان و بهطور خاصتر، نقاشیهای سیمانی که در دهه ۱۳۵۰ خلق کرد، شناخته میشود. نخستین نمایشگاهش را در سال ۱۳۴۸ در تالار قندریز برگزار کرد و پس از آن، طی دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، مجموعههای متنوعی با تکنیک مدادرنگی آفرید. آثار او را میتوان در چهار دورهی مشخص طبقهبندی کرد که شامل تکنیکهای رنگ روغن و سیمان، پاستل، مداد رنگی و کلاژ است.
پروانه اعتمادی شخصیت مستقلی داشت و هیچگاه خود را متعلق به گروه یا جریان خاصی نمیدانست. او درک متفاوتی از هنر را ارائه میکرد و همواره نگاه شخصی خود را به مسائل پیرامونی وارد آثارش میکرد. او اعتقاد داشت که نقاشی آبستره و فیگوراتیو تفاوت چندانی با هم ندارند و در ابتدا، هنرمند باید سوژه را تجزیه و تحلیل کند تا بتواند فرم نهایی را بر بوم پیاده کند.
دوران کودکی اعتمادی در بیرجند سپری شد، اما برای تحصیل به تهران بازگشت. در همان دوران، علاقهاش به ادبیات و نوشتن باعث شد که شاگرد جلال آلاحمد شود. جلال که به استعداد او در نقاشی پی برده بود، او را به بهمن محصص معرفی کرد. محصص تأثیر عمیقی بر نگاه هنری او گذاشت، بهگونهای که اعتمادی خود میگفت جسارتش را از آلاحمد و سلیقهاش را از محصص به یادگار برده است.
پس از ورود به دانشکده هنرهای زیبا، خیلی زود دریافت که آموزشهای آنجا پاسخگوی نیازهای هنری او نیست. بنابراین، تصمیم گرفت مسیر خود را خارج از فضای دانشگاه دنبال کند. او نخستین زنی بود که به عضویت تالار قندریز درآمد. در آن دوران، هنرمندان تالار قندریز به سبک انتزاعی گرایش داشتند و اعتمادی نیز نخستین تجربیات خود را در این سبک آغاز کرد. اما پس از مدتی، به ترکیب هنر انتزاعی و فیگوراتیو روی آورد و توانست زبان بصری منحصربهفرد خود را پیدا کند.
در آثار او، اشیایی همچون گلدانهای نرگس، سیبهای قرمز، پارچههای ترمه و انارهای درخشان بارها تکرار شدهاند، اما هرگز در دام کلیشه نیفتادهاند. به گفتهی خودش، پارچهی ترمه در نقاشیهایش نمادی از نگاه اورینتالیستی یا بازآفرینی خاطرات قومی نبود، بلکه صرفاً بخشی از حافظهی شخصی او را شکل میداد.
پروانه اعتمادی هنرمندی بود که هیچگاه نگاه خود را فدای انتظارات عمومی نکرد. او با استفاده از تکنیکهای مختلف، از نقاشی انتزاعی گرفته تا فیگوراتیو و کلاژ، مسیر هنری خود را گسترش داد. او نهتنها در زمینهی خلق آثار هنری فعالیت داشت، بلکه در آموزش نیز تأثیرگذار بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد که هرکدام دیدگاه منحصربهفردی به هنر داشتند.
اعتمادی که در فهرست ۵۰۰ هنرمند برگزیده جهان نیز قرار داشت، همواره در مسیر تجربه و کشف حرکت میکرد. نگاه او به هنر، نگاهی عمیق و ریشهدار بود که فراتر از سبکهای رایج زمانهاش میرفت. آثار او نهتنها بازتابی از احساسات درونیاش بودند، بلکه تصویری از نگرش منحصربهفرد او به جهان پیرامون نیز ارائه میدادند.
پروانه اعتمادی همانگونه که در زندگی شخصی و هنریاش بیپروا و مستقل بود، در آثارش نیز از کلیشهها فاصله گرفت و با زبان خاص خود سخن گفت. یاد و میراث هنری او همواره در تاریخ نقاشی معاصر ایران زنده خواهد ماند.
دیدگاه تان را بنویسید