پس از بیش از یک دهه، حامد صدرارحامی با نمایشگاهی مستقل و مجموعهای متفاوت به دنیای هنر بازگشته است. نمایشگاه دیوآر که در گالری نیان برگزار میشود، مرز میان نقاشی، تاریخ و روایتهای معاصر را درهمشکسته و مخاطب را با دیوارهایی مواجه میکند که نهتنها مانع نیستند، بلکه درون خود روایتی عمیق را پنهان کردهاند. مهدی محسنیان، گالریدار و میزبان این نمایشگاه، در گفتگو با خبرنگار ۵۵آنلاین، از ایده شکلگیری مجموعه، چالشهای آن و جایگاه امروز هنر در ایران میگوید.
- حامد صدرارحامی پس از ۱۲ سال، با نمایشگاهی مستقل بازگشته است. احساس شما از میزبانی این نمایشگاه چیست؟
بسیار خوشحالیم که میزبان این نمایشگاه بودیم. اصل ماجرا خود حامد صدرارحامی و سبک منحصربهفرد اوست که این تفاوت را ایجاد میکند. نکته مهم این است که او بیش از یازده دوازده سال نمایشگاه سولو نداشته و حالا این اتفاق افتاده است.
- ایده اصلی نمایشگاه از کجا شکل گرفت؟ چطور به این نام رسیدید؟
بهتر است در این باره خود هنرمند صحبت کند، اما من هم نگاه خودم را دارم. شاید شاخصه یک اثر هنری موفق این باشد که هر کس بتواند برداشت خودش را از آن داشته باشد.
من از همان ابتدا در جریان شکلگیری این مجموعه، از مرحله ایدهپردازی تا طراحی و اجرا، حضور داشتم. به همین دلیل شاید نظرم کمی به واقعیت و افکار هنرمند نزدیکتر باشد.
حامد صدرارحامی یکی از موفقترین مجموعههایش را با عنوان قطعنامهها ارائه کرده بود. در آن مجموعه، ما شاهد بومی هستیم که نقاشی قاجاری روی آن قرار دارد، اما بوم پاره شده و از درون آن اتفاقاتی بیرون زده که پیامی را منتقل میکند.
در مجموعه جدید، هدف این بود که در کنار پیشرفت تکنیکی و هنری حامد، امضای او نیز در آثار حفظ شود. یعنی مخاطب از دور که اثر را میبیند، بلافاصله متوجه شود که این اثر متعلق به حامد صدرارحامی است. بعد از تفکرات و مطالعات زیادی که داشت، به ایده دیوار رسیدیم—اینکه دیوار شکسته شود و از آن اتفاقی بیرون بزند.
- در این مجموعه، نقاشیها چه منابعی دارند؟
نقشهایی که روی دیوار دیده میشود، لزوماً نقاشی قاجاری نیستند. برخی از آنها به دوره صفوی بازمیگردند و دو قطعه نیز مستقیماً از تاریخ هنر جهان انتخاب شدهاند، از جمله شام آخر داوینچی و اثری از رافائل. همچنین یک نقاشی جذاب داریم که از دیوارهای تخت جمشید الهام گرفته شده است.
یکی از مهمترین قطعات این نمایشگاه، یک دیوار خیالی است که پیامی کلیدی در دل خود دارد. کل مجموعهی نیز الهامگرفته از یک رویداد واقعی در یکی از خیابانهای قدیمی اصفهان در سال ۸۷ است: زنی که به دلیل مشکلات خانوادگی در حال فرار بوده و در نهایت به دیواری بلند میرسد که دیگر راهی برای فرار ندارد. این صحنه در ذهن هنرمند به یک ایده تبدیل میشود و بعداً همان دیوار را عکاسی کرده و اثری از آن خلق میکند. شاید این اولین قطعه از مجموعه دیوار بوده باشد.
ولی حالا این که چرا شده دیو-آر، ماهیت فکری آقای صدرارحامی بوده که از پشت این دیوارها، اتفاقات مختلفی میافتد.
قطعه چهاردهم نمایشگاه یک فیلم کوتاه به کارگردانی خود حامد صدرارحامی است که با یک تیم حرفهای و تجهیزات پیشرفته در یک لوکیشن خاص ساخته شد و نام آن را دیووار گذاشتیم و همان امتداد پیدا کرد.
- فکر میکنید پیام این نمایشگاه تا چه حد برای مخاطب عام قابل درک باشد؟
اگر بگویم که پیام این نمایشگاه قابل درک نیست، مخاطب را دستکم گرفتهام. اما نکته اینجاست که تلاش کردیم نمایشگاه را تا حد ممکن گویا کنیم.
معمولاً کم پیش میآید که همه آثار یک نمایشگاه عنوان مشخصی داشته باشند، اما اینجا این کار انجام شد و در کاتالوگ نمایشگاه تمام آثار نامگذاری شدهاند. علاوه بر این، آقای کیانوش معتقدی بعد از انجام مصاحبههای طولانی با حامد صدرارحامی، بر اساس استیتمنت او توضیحاتی برای هر قطعه نوشتهاند.
همچنین دو مصاحبه طولانی میان کیانوش معتقدی و حامد صدرارحامی انجام شده که پس از حذف اضافات، نسخه نهایی آن حدود یک ساعت و چهل دقیقه شده است. در طول نمایشگاه این مصاحبه روی دیوار پخش شد، یک تیزر کوتاه آن در اینستاگرام منتشر شد و نسخه کامل آن نیز در یوتیوب قرار خواهد گرفت.
در مجموع، نباید انتظار داشته باشیم که همه مخاطبان تمام پیامهای هنرمند را درک کنند. اما هرکس قسمتی از آن را دریافت خواهد کرد و همین که یک اثر هنری مخاطب را به فکر وادارد، از نظر من بهعنوان گالریدار اتفاق ارزشمندی است.
- چطور شد که این نمایشگاه در گالری نیان برگزار شد؟
رفاقت و احترام متقابل میان من و حامد صدرارحامی و همسوییهای فکری که با یکدیگر داشتیم، باعث شد که این نمایشگاه در نیان برگزار شود.
- ارزیابی شما از وضعیت بازار هنر ایران چیست؟ چه توصیهای برای هنرمندان جوان دارید؟
یک اتفاق جالبی که در حال وقوع است این است که هنر بهتدریج وارد زندگی روزمره مردم میشود. شاید این روند کمی کند باشد، اما کاملاً محسوس است.
بهعنوان کسی که بیش از ۲۰ سال است با هنرمندان در ارتباط هستم، ده سال است که فضای گالریداری را میشناسم و حدود هشت سال است که گالری خودم را اداره میکنم، از دیدن این روند خوشحالم. این که در سریالها شخصیتهای تأثیرگذار داستانها هنرمندان تجسمی باشند، این که آثار هنری در دکوراسیون منازل و فضاهای عمومی استفاده شوند، یا مجسمهها در طراحی داخلی نقش داشته باشند، همه نشاندهنده جایگاه روبهرشد هنر در جامعه است.
اما از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی ایران فشار زیادی را به همه حوزههای هنری، بهویژه هنرهای تجسمی، وارد کرده است. با این حال، معتقدم که در شرایطی که دیگران در حال ترمز گرفتن هستند، ما باید شتاب بگیریم و متوقف نشویم.
هنرمندان جوان باید بیشتر به واقعیتهای جامعه بپردازند، در بطن اجتماع زندگی کنند و خود را از مردم جدا ندانند. مطالعه و بهروزرسانی دانش و مهارتهایشان بسیار مهم است. وقتی هنرمند با جامعه و لایههای مختلف آن ارتباط داشته باشد، خروجی کار او تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
- آیا نکتهای هست که بخواهید به این گفتگو اضافه کنید؟
نکتهای که دوست دارم بگویم این است که حامد صدرارحامی با اینکه هنرمند جوانی است، آثارش از لحاظ قیمت در سطح متوسط رو به بالا قرار دارد، اما در عین حال کاملاً ارزشمند و منصفانه قیمتگذاری شده است. اگر کسی تصور کند که آثار او گران است، یا سالها از او خبر نداشته یا از قیمتهای آثار دیگران مطلع نیست.
برنامههای آینده ما در همکاری با حامد صدر شامل ارائه باقیمانده مجموعههای قبلی و همین مجموعه، همکاری با گالریهای خارجی، و همچنین برنامههایی برای نمایش آثار در چند موزه بینالمللی است. هدف ما این است که هنر ایرانی، که ریشه در فرهنگ و تاریخ کشورمان دارد، در خارج از ایران نیز دیده و شنیده شود.
دیدگاه تان را بنویسید