حامد وحیدی به این موضوع پرداخته است که چرا مدیران بخش خصوصی ایران بر خلاف کشورهای پیشرفته و توسعهیافته، پژوهشهای اقتصادی را تامین مالی نمیکنند.
تامین مالی فکر، بهویژه از سوی بخش خصوصی، یکی از زیربناهای تمدن مدرن است.
از گذشتههای دور، حمایت از اندیشه و تولید علم نقشی کلیدی در توسعه تمدنها ایفا کرده است.
خاندان ثروتمند مدیچی در دوران رنسانس، از هنرمندان، دانشمندان و نویسندگان حمایت میکردند و این حمایتها به شکوفایی فرهنگی و علمی اروپا انجامید.
به دنبال رشد سرمایهداری و شکلگیری نهادهای اقتصادی مدرن، بخش خصوصی بهعنوان بازیگری جدید وارد میدان شد و تامین مالی فکر، ابعادی جدید به خود گرفت.
در کشورهای توسعهیافته، مدیران شرکتها و سرمایهگذاران دریافتهاند که حمایت از اندیشههای نوآورانه نهتنها به تقویت پایههای علمی و فرهنگی جامعه کمک میکند، بلکه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم برای آنها نیز منافع اقتصادی دارد.
در بریتانیا، موسسههای بزرگی مانند بنیاد ویلکام، که هنری ویلکام، یکی از پیشگامان صنعت دارو تاسیس کرد، میلیاردها پوند برای تحقیقات علمی و پزشکی اختصاص دادهاند.
در آلمان نیز شرکتهای صنعتی بزرگی مانند زیمنس و بایر از پروژههای تحقیقاتی در دانشگاهها حمایت میکنند، که این همکاریها به پیشرفت فناوری و تقویت رقابتپذیری این کشور در سطح جهانی انجامیده است.
در آسیا، نمونه برجستهای از تامین مالی فکر را میتوان در ژاپن مشاهده کرد. شرکتهایی مانند تویوتا و سونی، بودجههایی قابلتوجه به پژوهشهای دانشگاهی و توسعه فناوری اختصاص میدهند. این رویکرد، ژاپن را به یکی از پیشروترین کشورهای جهان در حوزه نوآوری تبدیل کرده است.
حتی در کشورهای درحالتوسعه نیز تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است. در هند، موسسههای خصوصی مانند گروه تاتا از پروژههای پژوهشی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین حمایت میکنند.
اهمیت تامین مالی فکر را نمیتوان تنها در تاثیرات اقتصادی آن خلاصه کرد. این پدیده در شکلگیری فرهنگ عمومی، ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و حتی تثبیت ارزشهای دموکراتیک نقش دارد.
در ایران نیز اگر بخش خصوصی بتواند نقشی فعالتر در تامین مالی اندیشه ایفا کند، نهتنها شاهد تحولات اقتصادی مثبت خواهیم بود، بلکه میتوانیم زیرساختی برای توسعه علمی و فرهنگی پایدار فراهم کنیم.
اهمیت تامین مالی فکر، فراتر از اثرات اقتصادی آن است. این اقدام به شکلگیری فرهنگ عمومی کمک میکند و ارزشهای کلیدی مانند نوآوری، خلاقیت و آزادی علمی را تقویت میکند.
مشوقهای مالیاتی، ایجاد شفافیت در نحوه استفاده از منابع مالی و ترویج فرهنگ وقف میتواند گامهایی موثر در این مسیر باشد. در جهانی که دانش و نوآوری حرف اول را میزند، تامین مالی فکر میتواند پلی باشد میان امروز و آیندهای روشنتر. این نهتنها وظیفهای اجتماعی، بلکه فرصتی استراتژیک برای رشد و پیشرفت همهجانبه است.
یکی از مهمترین انگیزههای بخش خصوصی برای تامین مالی فکر، بازگشت اجتماعی سرمایه است. هر شرکت یا نهادی که به حمایت از پژوهشهای علمی یا تولید دانش میپردازد، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی در جامعه کمک میکند، بلکه خود نیز از ثمرات این بهبود بهرهمند میشود.
نقشآفرینی در سیاستگذاری یکی دیگر از دلایل کلیدی است که باعث میشود بخش خصوصی به حمایت از اندیشکدهها و نهادهای مشابه علاقهمند باشد. اندیشکدههایی که از سوی شرکتهای خصوصی تامین مالی میشوند، اغلب در تولید گزارشهای تحلیلی و ارائه مشاوره به دولتها و سازمانهای بینالمللی نقش دارند.
با وجود مزایای بسیار، تامین مالی فکر بدون چالش نیست. یکی از مسائل مهم، ریسک جهتدهی سیاسی است. حامیان مالی ممکن است تلاش کنند پژوهشها را به نفع اهداف خاص خود هدایت کنند.
در ایران، تامین مالی فکر میتواند ابزاری قدرتمند برای حل چالشهای توسعهای و پیشرفت علمی باشد. با وجود ظرفیتهای بالای کشور در زمینههای علمی و فرهنگی، هنوز بسیاری از ایدهها و پژوهشها به دلیل کمبود منابع مالی محقق نمیشوند.
یکی از راهکارهای کلیدی برای گسترش این نوع حمایتها در ایران، ترویج فرهنگ وقف در حوزه پژوهش و آموزش است. سنت وقف، که ریشههای عمیقی در فرهنگ اسلامی و ایرانی دارد، میتواند بهعنوان ابزاری موثر برای تامین مالی بلندمدت پژوهشهای علمی استفاده شود.
همچنین، دولت میتواند با ارائه مشوقهای مالیاتی، بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در پژوهشهای علمی ترغیب کند.
دیدگاه تان را بنویسید