ارسال به دیگران پرینت

گزینه‌های نظامی | آمریکا | ایران

گزینه‌های نظامی سخت در کمین تهران است؟ | افیون نفیو؛ ماجرای یک پیشنهاد | مذاکره خوب است، اینگونه مذاکره کنید!

ریچارد نفیو که از او به عنوان طراح تحریم‌های ضدایرانی بدون قید زمان نیز می‌توان یاد کرد در یادداشتی ضمن اتهام‌زنی‌های دوباره به فعالیت هسته‌ای ایران می‌نویسد، دولت جدید آمریکا و ترامپ باید به سمت مذاکره با ایران بروند تا مانع از غیرقابل کنترل شدن فعالیت هسته‌ای ایران شوند.

گزینه‌های نظامی سخت در کمین تهران است؟ | افیون نفیو؛ ماجرای یک پیشنهاد | مذاکره خوب است، اینگونه مذاکره کنید!

ریچارد نفیو که از او به عنوان طراح تحریم‌های ضدایرانی بدون قید زمان نیز می‌توان یاد کرد در یادداشتی ضمن اتهام‌زنی‌های دوباره به فعالیت هسته‌ای ایران می‌نویسد، دولت جدید آمریکا و ترامپ باید به سمت مذاکره با ایران بروند تا مانع از غیرقابل کنترل شدن فعالیت هسته‌ای ایران شوند.

فرهیختگان نوشت: نفیو درحالی چنین تجویزی را روی میز قرار می‌دهد که موعد انتشار این یادداشت درست هم‌زمان است با سالگرد علنی‌ترین کنش نظامی ضدایرانی آمریکا در چند سال اخیر، یعنی ترور سردار سلیمانی با دستور مستقیم ترامپ. حال اما دستور کار مشخصی روی میز چهره‌های رسانه‌ای سیاست خارجی آمریکا قرار دارد؛ «سوق دادن ایران به سمت میز مذاکره.»

در همین راستا نیز آکسیوس در خبری تهدیدآمیز خطاب به ایران مدعی می‌شود جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید به بایدن پیشنهاد داد، درصورتی‌که ایرانی‌ها قبل از ۲۰ ژانویه (روز تحلیف ترامپ) به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای حرکت کنند، ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند. این وبگاه خبری البته در ادامه مدعی می‌شود: «بایدن در جریان نشست با مشاوران چراغ سبز نشان نداد و از آن زمان تاکنون تصمیمی نگرفته است.» این فضای ارعاب‌آمیز با این هدف طراحی می‌شود تا این پیام به ایران القا شود که گزینه‌های نظامی سخت در کمین تهران بوده و چاره‌ای جز تن دادن به یک میز مذاکره یا به معنی بهتر میز فرمان‌پذیری وجود ندارد.

هم‌زمان در ایران نیز چهره‌های شاخصی همچون سیدحسین موسویان که زمانی فرمان مذاکرات هسته‌ای را در دست داشتند با رویکردی همسو با دستگاه سیاست خارجی آمریکا پیشنهاد مذاکره بی‌قیدوشرط با ترامپ را به تهران را می‌دهند و خود نیز اعتراف می‌کنند: «ممکن است ترامپ از توافق جدید هم خارج شود.» چنین رویکردی مذاکره را صرفاً برای مذاکره می‌خواهد و قبل از هر گفت‌وگویی تسلیم ایران را مطالبه می‌کند. طبعاً تن دادن به میز مذاکره از روی عجز بدون هدف قرار دادن دستاوردهایی مشخص عملاً مذاکره را از معنا تهی کرده و آن را به میزی خالی و زمینی بایر تبدیل می‌کند که طرف مقابل تعیین‌کننده جهت و نتایج آن است.

یک و دوی نفیو- سالیوانی در دقیقه ۹۰

درحالی‌که تنها یک ماه تا تحویل دولت در آمریکا به دونالد ترامپ مانده است، حلقه تئوریسین‌های سیاست خارجی دموکرات‌ها فعال شده تا یک میز مذاکره برای ترامپ در مقابل ایران بسازند، به‌نحوی‌که صندلی طرف ایرانی کاملاً سوخته و غیرقابل نشستن باشد. هم‌زمان با سالروز شهادت سردار سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی، ریچارد نفیو مشهور به معمار تحریم‌های ضدایرانی در دولت اوباما و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید به طور هم‌زمان ایران را تهدید به حمله نظامی کرده و مدعی می‌شوند که در صورت شکست مذاکرات احتمالی گزینه نظامی در دسترس است. هم‌زمان با اینکه آکسیوس مدعی می‌شود بایدن پیشنهاد سالیوان برای حمله به ایران را پاسخ نداده است، نفیو این پیشنهاد را به عنوان گزینه‌ای محتمل در دولت ترامپ برساخت کرده و توصیه می‌کند آمریکا باید در قبال ایران مذاکره را درپیش گیرد.

نفیو در ابتدای این یادداشت که ظاهراً خطاب به مقامات دولت ترامپ، اما در باطن با هدف متمایل کردن طرف ایرانی به مذاکره است، می‌نویسد: «گزینه نظامی علیه ایران منابع محسوسی از آمریکا را در زمانی که واشنگتن می‌خواهد بیشتر روی مناطق دیگر تمرکز کند به مصرف می‌رساند و چنانچه حملات موفقیت‌آمیز نباشند اعتبار آمریکا تضعیف خواهد شد.» مشابه این ادبیات که آمریکا چاره‌ای جز تن دادن به مذاکره و توافق ندارد را پیش از این از برخی مقامات ایرانی شنیده بودیم که مدعی بودند خروج آمریکا از توافق نیز به اعتبار آن‌ها خدشه وارد خواهد کرد، درنتیجه آمریکا این کار را نخواهد کرد. ترامپ اما نشان داده در مواقعی که سیاست‌های آمریکا ایجاب کند، اعتبار آمریکا و هزینه‌های مالی بسیار نمی‌تواند مانع از اجرای آن شود، لذا نفیو برای اینکه به ایران این‌گونه القا کند که دولت آمریکا چاره‌ای جز مذاکره ندارد کار سختی در پیش رو دارد؛ چراکه تجربه تاریخ نشان می‌دهد واشنگتن همواره به گزینه‌های غیردیپلماتیک در قبال ایران تعلق خاطر بیشتری داشته است. نفیو البته برای اینکه هیجان مذاکره را به تن ایران بی‌اندازد، گزینه نظامی را نیز نفی نکرده و مدعی می‌شود که این آخرین شانس است و لازم است ایالات متحده «آخرین تلاش» خود را برای مذاکره بر سر برنامه هسته‌ای ایران انجام دهد.

پازل رسانه‌ای نفیو را چه کسی تکمیل کرد؟

پیش از انتشار این دو مطلب توسط مقامات آمریکایی سیدحسین موسویان، دیپلمات ایرانی که سابقه حضور در تیم مذاکرات هسته‌ای را نیز دارد، در روزنامه دولتی ایران با ادبیاتی مشابه خواهان تن‌دادن ایران به مذاکره با ترامپ شده بود. نکته جالب درباره این مطلب آن است که موسویان درحالی پیشنهاد مذاکره با ترامپ را می‌داد که خود نیز معترف شده بود ممکن است ترامپ بازهم از توافق خارج شود. مطلب موسویان در روزنامه ایران ۳ گزاره اصلی دارد.

اولا،ً موسویان خروج ترامپ از برجام را این‌گونه توجیه می‌کند که او می‌خواسته خودش قرارداد ببندد. فرضاً که این گزاره درست باشد، اما چگونه می‌توان خروج یک‌طرفه آمریکا از یک توافق بین‌المللی را صرفاً با این توجیه که رئیس‌جمهور آمریکا طور دیگری دلش خواسته توجیه کرد. با چنین استدلالی اگر ۴ سال بعد فرد دیگری در آمریکا رئیس‌جمهور شود و طور دیگری دلش بخواهد بازهم ایران متضرر خواهد شد. این دور باطل عملاً وهن یک معاهده بین‌المللی است.

اگر منظور این دیپلمات باسابقه این است که به هرحال واقعیت این است و ایران باید صرفاً به توافقاتی کوتاه‌مدت آن هم با آمریکا تن دهد، بنابراین باید پیشنهادهای خود برای تحقق دستاوردهایی ولو کوتاه‌مدت را نیز مطرح می‌کرد. خالی بودن این مطلب از چنین ایده‌هایی نشان می‌دهد که موسویان ایده‌ای جز مذاکره برای مذاکره نداشته و مذاکره را نیز به عنوان مسکنی موقت تجویز می‌کند.

ثانیاً، موسویان همان راهبردی را برای ایجاد ولع مذاکره در ایران درپیش می‌گیرد که نفیو با عبارت «آخرین تلاش» به دنبال آن بود. موسویان در مطلب خود پیش‌بینی می‌کند ترامپ در آغاز کارش به ایران پیشنهاد معامله خواهد داد و البته «چندماه بیشتر» صبر نخواهد کرد. موسویان در مطلب خود این‌گونه ایران را تهدید می‌کند: «روشن است که در سناریوی تقابلی، عواقب سیاسی، اقتصادی و امنیتی چنین وضعیتی برای همه طرف‌های ذی‌نفع خسارت‌بار و فاجعه‌آمیز خواهد بود.» نفیو نیز همین ادبیات را به ظاهر در تخاطب با دولت آتی آمریکا این‌گونه استفاده کرده بود: «حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران منابع محسوسی از آمریکا را در زمانی که واشنگتن می‌خواهد بیشتر روی مناطق دیگر تمرکز کند به مصرف می‌رساند و چنانچه حملات موفقیت‌آمیز نباشند اعتبار آمریکا تضعیف خواهد شد.» مخاطب این جملات اما بیشتر از آنکه ترامپ و دولت آتی آمریکا باشد، ایجاد هراس در ایران نسبت به هدف حمله قرار گرفتن بود. این تهدیدی است که چند دهه‌ای است توسط مقامات و رسانه‌های آمریکایی تکرار می‌شود اما دامنه اجرای آن از ترور و آشوب خیابانی فراتر نمی‌رود. اما نقطه اوج مطلب موسویان این تعابیر است که ایران باید با ترامپ توافق کند، حتی اگر او بازهم از توافق خارج شود. این عبارت عملاً این معنی را به ذهن متبادر می‌کند که ایران در وضعیت ضعف است و چاره‌ای جز تن‌دادن به یک مذاکره بی‌هدف ندارد.

مذاکره خوب است، اعتیاد به آن نه

این ایده که ایران بدون هیچ‌گونه طراحی تن به هرگونه مذاکره‌ای ولو اینکه نسبت به شکست آن مطمئن باشد، بدهد قبل از هرچیزی میز مذاکره را می‌سوزاند؛ چراکه مذاکره زمانی معنا دارد که بده بستانی وجود داشته باشد و اگر فردی بدون طرح گزینه‌های نقد و قابل ستاندن امتیازدهی را تجویز کند، عملاً میز مذاکره را ذبح کرده است. البته که مذاکره کردن امر غلطی نیست و ایران نیز نشان داده که بیشتر از طرف‌های غربی به مذاکره پایبند است.

ایران بعد از آنکه تعهدات خود در برجام را اجرایی کرد، پس از خروج آمریکا از برجام و نیز عدم پایبندی اروپایی‌ها برای اجرای تعهدات خود و جبران خروج آمریکا، دست به اقدام تقابلی مطابق قانون اقدام راهبردی زد. همچنین ایران در چالش‌های مختلفی که در عرصه بین‌الملل با آن مواجه بوده که مهم‌ترین آن جنگ ۸ ساله با عراق بود، همواره مذاکره را به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود مورد توجه قرار داده و نسبت به آن گارد بسته‌ای نداشته است. آنچه ایران در مقابل آن ایستاده مذاکره بی‌هدف و بدون دستاورد بوده است و اگر دستور کار مشخص با احتمال منفعتی باشد مذاکره خواهد کرد، اما آنچه موسویان برای ایران تجویز کرده و تیم دیپلماسی آمریکایی از تهران توقع دارند مقوم ایده مذاکره منفعت‌محور نبوده و صرفاً درد از تن سیاسیونی بیرون می‌کشد که به مذاکره اعتیاد پیدا کرده و آن را برای تداوم حیات سیاسی خود ضروری می‌دانند.

رویکرد صحیح مذاکره؛ عینی و مرحله به مرحله

مسیر درست مذاکره آن است که منافع ایران به‌صورت روشن و شفاف تعیین شود و فرایند تحقق آن منافع نیز مرحله‌به‌مرحله و دقیقاً مطابق برنامه‌ریزی طی شود. دستیابی به یک توافق مؤثر، نیازمند تعیین دقیق مطالبات و شفاف‌سازی اقدامات متقابل طرفین است؛ به‌طوری‌که بدانیم در هر گام چه امتیازاتی می‌دهیم و چه منافعی کسب می‌کنیم. تأکید صرف بر مذاکره بدون اقدام مشخص یا بدون طراحی یک مسیر مدون، اشتباهی راهبردی محسوب می‌شود.

از سوی دیگر، اجرای تمام تعهدات از سوی ایران و انتظار برای عمل متقابل طرف غربی نیز اشتباهی دیگر است که می‌تواند به عدم بهره‌مندی واقعی کشور منجر شود. راه‌حل مناسب آن است که استراتژی‌ای طراحی شود که طی آن هرمرحله از تعهدات ایران، مشروط به کسب منافع ملموس و مشخص باشد و در صورت عدم تحقق انتفاع مورد نظر، اقدامات به‌صورت متناسب متوقف شود. به‌عنوان نمونه، در موضوع رفع تحریم‌های نفتی، ایران می‌تواند اقداماتی در جهت شفافیت و تسهیل همکاری‌ها انجام دهد، اما این اقدامات باید در چهارچوبی صورت گیرد که منافع اقتصادی کشور به‌صورت عملی و عینی تأمین شود. در این مسیر باید مراقب بود که صرفاً به توافقات حقوقی و کاغذی بسنده نشود؛ زیرا تجربه گذشته نشان داده است که طرف‌های غربی ممکن است به‌ظاهر تحریم‌ها را لغو کنند، اما در عمل با اعمال فشارهای پنهان و ترساندن شرکت‌های خارجی، مانع از تداوم همکاری اقتصادی شوند. ازاین‌رو، تضمین منافع ایران تنها با حصول انتفاع عینی و واقعی امکان‌پذیر است.

بنابراین، در یک استراتژی موفق مذاکره، هرگام باید به‌گونه‌ای طراحی شود که ابتدا یک نتیجه قابل لمس حاصل شده و سپس گام بعدی برداشته شود. برای این منظور لازم است حوزه‌هایی که ایران انتظار دارد در آن‌ها منفعت کسب کند، اعم از رفع تحریم‌های بانکی، نفتی و تجاری کاملاً مشخص باشد و سپس هر اقدام ایران در قبال یک انتفاع مشخص انجام شود و درصورتی‌که طرف مقابل از عمل به تعهدات خود سر باز زد یا به‌صورت غیرمستقیم مانع بهره‌مندی ایران از منافع شد، اقدامات اجرا شده ایران باید متوقف شده و اقدامات پیش ‌رو نیز باید از دستور کار خارج شود. به طور کلی می‌توان این‌گونه گفت که موفقیت در مذاکره مستلزم یک رویکرد واقع‌بینانه، هوشمندانه و گام‌به‌گام است؛ رویکردی که نه اسیر هیجان‌زدگی شود و نه به امید وعده‌های کاغذی طرف مقابل، از تأمین منافع واقعی کشور باز بماند.

 

 

منبع : همشهری
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه