با وجود نقش تاثیرگذارش در حفظ ایران و رشادتهایش از گمنامترین چهرههای ملی تاریخ ایران است. در ماجرایی که تنه به اسطورهها میزند در برابر روسها ایستاد و روز شهادتش هم اربعین حسینی بود (۵ دی ۱۲۹۴ خورشیدی) اما نه آن وجه ملی و نه این وجه شیعی هیچکدام مانع از گمنامیاش نشد.
نامش حیدر قلی خان لطیفیان و از هواداران مشروطه بود. او قهرمان جنگ رباط کریم است. جنگی که امروز برای بسیاری از ایرانیان همچون نام سردار بیباک و میهنپرستش ناآشناست و اگر این گفته ویل دورانت را بهخاطر بیاوریم که :« عمر هر انسان به اندازه تاریخی است که خوانده است» افسوس برای ملتی که با چنین چهرهها و حوادث مهم میهناش ناآشناست دوچندان میشود.
جنگ اول جهانی که شعلهور شد ، علیرغم اعلام رسمی بیطرفی ایران، دو کشور انگلیس و روسیه ، حاکمیت ارضی ایران را نقض کردند و ایران صحنه رقابت این دو ابرقدرت شد.
سیاسیون ایران از جمله مدرس و مستوفیالممالک در آستانه جنگ چشم امید به پیروزی آلمانها داشتند، شاعران ایران در وصف قرابت خونی نژاد آرین و ستایش ویلهم قیصر آلمان شعرها میسرودند و حتی شایعه کردند که او مسلمان شده است.
در چنین فضایی ادیب پیشاوری هم قیصرنامه را سرود. این کتاب سرودهای است حماسی در قالب مثنوی و به بحر متقارب که نزدیک به ۱۴ هزار بیت دارد و در ستایش حکومت رایش و « محمد ویلهلم»(!) بود.شاهزاده هانری فن رویس سفیر آلمان هم بر آتش این اشتیاق میدمید.
روسیه پیش از این از جو ضد روسی آگاه شده بود و به همین دلیل به ایران اولتیماتوم داد تا ویلیام مورگان شوستر را اخراج کند با این حال، پس از خروج وی، روسیه همچنان به نفوذ خود در ایران ادامه داد. روسیه که پیش از این مجلس شورای ملی را تهدید کرده بود با نزدیک شدن به تهران (پایتخت ایران) باعث بحرانی شدن اوضاع تهران و انحلال مجلس شد.
محمدتقی بهار(ملکالشعراء) در این باره ( تاریخ مختصر احزاب سیاسی)نوشته است:
بعد از بسته شدن مجلس از طرف دولت و نایب السلطنه تمام روسای حزب دموکرات و جمعی از افراد اعتدالی به قم تبعید شدند. جراید بسته شد، در ایالات هم پس از قصابی روسهای تزاری، جراید دموکرات را بستند و مدیران آنها را به تهران و جاهای دیگر تبعید کردند.
روسها حالا مصمم به فتح تهران بودند. احمدشاه هم تصمیم به فرار گرفت که منصرفش کردند و از او خواستند مانع فروپاشی نظام مشروطه شود و کار را به هیآت دولت واگذار کند. حالا روسها با این عقبنشینی حکومت و بخاطر قول نیمبندی که داده بودند از ورود به تهران منصرف شدند اما ترجیح دادند شمشیر داموکلس بر سر ایران باشد و همان حوالی. پرسه بزنند پس رو به جانب قم کردند.
روسیه هشتهزار نیرو به بهانه. حفظ جان و مال اتباع روسیه وارد ایران کرده بود ژنرال یودنیچ به سمت آذربایجان، ژنرال باراتوف همدان و نیکلایویچ به سمت قم.
حالا چهاردهمین هنگ نارنجکانداز گرجستانی،شانزدهمین هنگ نارنجکانداز مینگرلیان از لشکر نارنجکانداز قفقازی
و هنگهای لشکرهای ۲۱، ۳۹ و ۵۲ پیادهنظام با توپخانه و مسلسل در راه قم بودند و باراتوف هم تا مسیری همراهیشان میکرد.
مراجعی چون محمدحسین نائینی، مهدی و آخوند خراسانی فتوای جهاد دادند و اینجا بود که حیدر لطیفیان شروع به عضوگیری از مردم و ۱۲۰۰ عضو ژاندارمری فروپاشیده ایران کرد تا به قول ملکالشعرای بهار «جنگی پارتیزانی» را سامان دهد.
حسن اعظام قدسی در کتاب خاطرات من مینویسد:
قشون روس از یک طرف به روستای کُلمه (شهرک فجر، نسیمشهر) که بین راه رباط کریم به تهران واقع است میرسد، و مبارزین محلی از سه طرف محاصره میشوند روسها تقریباً از یک فرسنگی شروع به بمباران منطقه میکنند، تا نزدیک غروب سنگرهای مبارزین محلی باتوپ بمباران میشود. ولی همهٔ افراد جان سالم به در میبرند. اما هنگام غروب سواران پیادهنظام قشون روس نزدیکتر می شوندو جنگ با شمشیر آغاز و بعد از زد و خوردی خونین دست کم ۷۰ نفر کشته میشوند.
محمدتقی بهار در تاریخ مختصر احزاب سیاسی میگوید:
اگر تهران (پایتخت سلطنتی ایران) به تصرف ارتش روسیه در می آمد، ایران به یکی از مستعمرات دائمی روسیه تزاری تبدیل می شد. به دلیل مقاومت مردمی در نبرد رباط کریم (هرچند نیروهای مقاومت مردمی ایران و حیدر لطیفیان – فرمانده نبرد – کشته شدند)…ایران از خطر فروپاشی کامل نجات یافت. اگرچه نتیجه این نبرد پیروزی روس ها بود، اما در هدف بزرگتر، ایران در طول اشغال در جبهه خاورمیانه جنگ جهانی اول حفظ شد.
پیکر حیدر قلیخان را در. اطراف بقعه ی امامزادگان عین و غین به خاک سپردند و تا سالها محل زیارت و گرامیداشت مرد میهنپرستی بود که در نهایت شجاعت در برابر سپاه روس ایستادگی کرد و شگفت اینکه در سال ۱۳۹۵. و با طرحی با عنوان بازسازی و نوسازی آستان امامزادگان، مزار او تخریب و امروز برای بسیاری ناشناخته است و سالهاست که دیگر نه کسی او را میشناسد و نه در سالروز شهادتش گرد مزارش جمعی حلقه میزند.
میرزاده عشقی در وصف مظلومیت و مقاومت حیدرقلیخان به گاه غارتگری روس وانگلیس سروده است:
یک سوی تیغ روس، رسیدست تا کرند
با آن رسوم وحشی و آئین بربری
یک سو به خانقین، کشیدست انگلیس
تیغی که دارد، آهنش آب مزوری
چیزی نماند کاین دو، به هم در رسند و ما
هر یک نشان شویم، به صد پاره پیکری
بین دو تیغ پیکر ما اوفتاده است
در سرزمین «قصر» به سختی و مضطری
هر چند کافی است پی رفع این دو تیغ
تنها «نظام السلطنه » با «تیغ حیدری»
امروز سالروز جنگ رباطکریم و شهادت حیدر قلیخان لطیفیان است
دیدگاه تان را بنویسید