حدود یک ماه پیش بود که موجی مبنی بر خوشیمن بودن خرید جاکلیدی و طلا در یک تاریخ مشخص در فضای مجازی پیچید و شاهد ازدحام و شلوغی در مترو و خیابانها بودیم. از این دست موارد بسیار دیده و شنیده شده؛ اما مبنای علمی این حرفها کجاست؟ پاسخ خیلی واضح است. اگر بخواهیم خرافات را تعریف کنیم باید بگوییم باور یا عمل ناشی از جهل، ترس از ناشناخته، اعتماد به جادو یا شانس، یا تصور نادرست. درست است که در گذشته خرافه موجب کشته شدن بسیاری از دانشمندان شد، اما خوب است بدانیم با پیشرفت علم و تکنولوژی باز هم خرافه به اندازه گذشته خطرناک است. شاید عجیب به نظر برسد اما در واقع در تمام ادوار تاریخ انسانهایی هستند که باورهایی عجیب و غریب دارند؛ مثلاً فکر میکنند اگر با یک خودکار خاص امتحان بدهند در امتحان قبول میشوند، در صورتی که این تلاش آنهاست که موفقیتشان را در امتحان تضمین میکند. بیایید سیری در دنیای خرافه داشته باشیم.
خرافه از دیروز تا اکنون
با کاوش در دنیای باستان، متوجه میشویم که خرافات چیزی فراتر از فولکلور (فرهنگ مردمی) است. خرافات بخشی جداییناپذیر از زندگی بشر از زمان تمدنهای اولیه تا امروز است. در مصر باستان، اعتقاد به قدرت تعویذ (به دعایی گفته میشود که به گردن آویخته میشود یا در جیب میگذارند) و سوسک مقدس اسکراب (تعویذهای سوسکشکل و مهرهای چاپی هستند که بهطور گسترده در سراسر مصر باستان محبوب بودند) مربوط به فرهنگ عرفانی مردم بوده است. اسکراب که نماد تولد دوباره و بازسازی است، اغلب به عنوان یک طلسم محافظ به شکل یک گردنبند پوشیده میشد یا در مقبرهها در کنار مردگان قرار داده میشد. به همین ترتیب، یونانیها و رومیها نیز دارای خرافات بودند. یونانیها با پیشگوها مشورت میکردند و فالها را تفسیر میکردند، در حالی که خرافات رومی غالباً حول پرواز پرندگان مختلف شکل میگرفت. در فرهنگهای متنوع اروپایی، خرافات به صورت مباحثی جذاب مطرح میشدند که هر کدام با تاریخ و باورهای منحصربهفرد کشورهای مختلف پیشینه جالب خود را دارند. اروپا با تاریخ غنی و پرفرازونشیب خود، زمینه مساعدی برای رویش چنین باورهایی است. به عنوان مثال، ترس از گربههای سیاه را در نظر بگیرید؛ خرافهای که در سراسر اروپا به اشکالی متفاوت تفسیر میشود. در برخی فرهنگها، گربه سیاهی که از مسیر شما عبور میکند، بدشانسی به بار میآورد؛ باوری که به قرون وسطی میرسد، زمانی که گربههای سیاه با جادوگری مرتبط بودند. از سوی دیگر، در بخشهایی از انگلستان، گربههای سیاه نماد خوشبختی به شمار میآیند. با بینشی عمیقتر در فرهنگهای خاص اروپایی، با انواع باورهای منحصربهفرد روبهرو میشویم. در ایرلند، فرهنگ فولکلور سرشار از داستانهای لپرکان (موجودات خیالی) و پریان است؛ موجوداتی ماوراء طبیعی که عمیقاً در اساطیر ایرلندی ریشه دارند. «مالوکیو» ایتالیایی یا چشم بد، یک خرافات شناخته شده است که در آن اعتقاد بر این است که نگاه خیره مملو از حسادت یا نفرت میتواند بدبختی را به همراه داشته باشد. این خرافات، چه باستانی و چه نسبتاً مدرن، فراتر از فرهنگ عامیانه صرف هستند. آنها اغلب بازتابدهنده بافت تاریخی منطقه و مردم آن هستند. به عنوان مثال، شکستن آینهای که هفت سال بدشانسی را به همراه داشت، باوری که در بسیاری از کشورهای اروپایی رایج است، ریشه در زمانی دارد که آینهها کمیاب و گرانقیمت بودند و از بین رفتن آنها ضرری غیرقابل جبران تلقی میشد. با ورود به آسیا، با کلکسیونی از خرافات احاطه میشویم که به اندازه خود این قاره متنوع و پیچیده است. عناصر خرافات آسیایی عموماً اعداد، طالعبینی و فرهنگ باستانی این قاره هستند که میراث معنوی و فرهنگی غنی این منطقه را معرفی میکنند. در چین، از عدد چهار اجتناب میشود، زیرا شبیه کلمه «مرگ» در زبان ماندارین است. این خرافه به قدری در افکار مردم ریشه دوانده است که معمولاً ساختمانها عدد چهار را از روی این طبقه حذف میکنند. خرافات هندی از ترکیب طالعبینی، مذهب و فرهنگ محلی برآمدهاند. «چشم نظر» یا چشم بد در هند نیز یک مفهوم رایج است، و اعمالی مانند کوتاه نکردن ناخن پس از غروب آفتاب یا اهمیت برخی رویدادهای نجومی دارای مفاهیم عمیق فرهنگی و مذهبی است. موضوع مشترک در خرافههای آسیایی، مانند همتایان اروپایی خود، این است که چگونه این باورها عمیقاً در زندگی روزمره بشر تنیده و اغلب راهنمای تصمیمگیری و رفتار مردم هستند. این خرافات، چه شامل پرهیز از بعضی اعداد یا رعایت آیینهایی خاص باشد، نگاهی اجمالی به راههایی ارائه میکند که فرهنگهای مختلف به دنبال درک و تاثیرگذاری بر سرنوشت خود هستند. قاره آفریقا، با تنوع فرهنگی بسیار و تاریخ غنی خود، میزبان مجموعهای از خرافات منحصربهفرد است که عمیقاً با سنتها و مذاهب مختلف قبیلهای در هم آمیخته است. در اصطلاح عامیانه این قاره خدای خرافات است. در بسیاری از فرهنگهای آفریقایی، خرافات فقط باورهای معمولی نیستند، بلکه بخشهای بسیار کلیدی از بافت اجتماعی و معنوی هستند، به طوری که بدون وجود این خرافات بخشی از زندگی لنگ میزند. به عنوان مثال، در برخی جوامع، بر این باورند که ارواح گذشتگان نقش فعالی در زندگی روزمره ایفا میکنند و آیینها یا اعمال خاصی برای احترام به این ارواح یا دریافت راهنمایی از آنها انجام میشود. در خاورمیانه، خرافات اغلب با باورهای سنتی درآمیخته است و ترکیبی طبیعی ایجاد میکنند که طی قرنها تکامل یافته است. مفهوم «چشم بد» در اینجا نیز گسترده است، و با تجویز طلسمهای مختلف در برابر آن محافظت صورت میگیرد.
خرافههای عصر تکنولوژی
رفتهرفته با پیشرفت علم و بروز اتفاقاتی مانند انقلاب صنعتی و ارتباطهای مجازی ریشه بسیاری از این خرافات زده شد. به عنوان مثال زمانی که علم نجوم یک توجیه منطقی و علمی برای کسوف و خسوف آورد و آن را یک پدیده علمی معرفی کرد خرافاتی که حول کسوف و خسوف شکل گرفته بودند رنگ باختند، اما این باورها همچون آلودگی سالهای سال وجود انسانها را در بر گرفته، پس اصلاً عجیب نیست که هنوز در اطراف خود رفتارهای خرافی ببینیم یا حرفهای خرافی بشنویم. در اصل با مرور باورهای قدیمی و سنتی، متوجه میشویم که خرافات هنوز وجود دارند و از بین نرفتهاند، بلکه تغییر شکل داده و با زندگی معاصر سازگار شدهاند. در دنیای امروز، خرافات جدید تحت تاثیر تغییرات سریع فناوری و رسانهها پدید آمده است. به عنوان مثال، خرافههایی مانند اینکه باز کردن چتر در داخل خانه بدشانسی میآورد، جایگزین یا با باورهای مدرن همراه شده است، مانند این ایده که صفحه نمایش شکسته تلفن همراه میتواند بدبختی در روابط یا شغل را به دنبال داشته باشد. رسانههای اجتماعی و فرهنگ عمومی نیز نقشی بسزا در ایجاد و گسترش خرافههای جدید دارند. از پیامهای زنجیرهای که در صورت ارسال به تعداد معینی از مردم نوید موفقیت میدهند، تا چالشهای اینترنتی ویروسی که اعتقاد بر این است که خوششانسی میآورند یا آرزوها را برآورده میکنند، این باورهای عصر جدید نشاندهنده تمایل انسان برای یافتن الگوها و معنا هستند، حتی در قلمرو دیجیتال. علاوه بر این، ماهیت جهانی اینترنت به این معنی است که این خرافات مدرن میتوانند بهسرعت همهگیر شوند و از مرزهای فرهنگی و جغرافیایی فراتر روند. آنها با باورهای سنتی ترکیب میشوند و یک پدیده فرهنگی منحصربهفرد را ایجاد میکنند که در آن خرافههای باستانی و معاصر در کنار یکدیگر وجود دارند و یکدیگر را تقویت میکنند. در واقع فضای مجازی دنیای گسترده خرافات مدرن است.
پیشگویی
حتماً وقتی به جام جهانی نزدیک میشویم کلیپهایی از حیواناتی مثل همستر یا سگهایی را دیدهاید که نتایج بازیها را پیشبینی میکنند و این نتایج بهسرعت در فضای مجازی این دست و آن دست میشوند. اما نتیجه چیست؟ عموماً همه تیمها طرفدارانی متعصب دارند که ممکن است برای اعضای تیم حریف مشکل ایجاد کنند؛ روحیه تیم حریف را تضعیف و ذهن اعضای این تیم را مخدوش کنند. نظرتان درباره کارتون سیمپسونها چیست؟ آنها قطعاً آسیبهای پردامنهتری دارند، به این دلیل که در تمامی ابعاد از پیشبینیهای اسکار گرفته تا نتایج رئیسجمهوری آمریکا را نقاشی میکنند که بهشدت افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد.
ابزارهای خوشبختی
شاید شنیده باشید که میگویند گردنبند دندان کوسه خوششانسی میآورد. مثلاً اگر در یک معامله گردنبند دندان کوسه به گردنتان بیاویزید آن معامله جوش میخورد. یا مادران باردار اگر به سنگ فیروزه نگاه کنند فرزندشان زیبا میشود. معاملهگران سهام ممکن است در روزهای خاصی که آنها را بدشگون میدانند از معامله اجتناب کنند. کارآفرینان ممکن است تاریخهای خاصی را برای راهاندازی خطوط تولید یا ارائه محصولات انتخاب کنند. حتی در دنیای فناوری، خرافههایی وجود دارد که برخی از افراد از انتخاب رمزهای عبور خاصی که آنها را موجب بدشانسی میدانند دوری کنند. برخی دیگر ممکن است برای اطمینان از درست کار کردن دستگاههایشان آیینهایی مانند راهاندازی مجدد رایانهشان به تعداد مشخص داشته باشند. خرافهها به حوزه غذا و خورد و خوراک نیز نفوذ کرده است؛ خوردن انگور در نیمهشب سال نو در اسپانیا خوششانسی میآورد و خرافهای در میان ماهیگیران میگوید، خوردن موز در قایق بدشگون است. عدهای هم برای پیدا کردن شریک زندگی یا مستحکم شدن روابط عاطفیشان در شبی که ماه کامل است به مکانی خاص میروند و به ماه کامل خیره میشوند.
خرافههای مرگبار
اعتقاد به سحر و جادو میتواند یک جنبه لذتبخش و از نظر رشدی مهم در دوران کودکی باشد. این باور به کودکان اجازه میدهد در تخیلات بیپایان خود سیر کنند و خلاقیت و رشد شناختی را تقویت کنند. دنیاهای تخیلی، موجودات خارقالعاده و سناریوهای جادویی، کودکان را قادر میکند تا کنجکاوی، مهارتهای حل مسئله و درک عاطفی خود را در محیطی امن و مسحورکننده کشف کنند. اما در دنیای بزرگسالی باورهای خرافی و سحر و جادو میتوانند بسیار آسیبزننده و حتی مرگبار باشند. همهگیری کووید 19 شاهد همگرایی مرگبار تفکر جادویی و سیاسیسازی جناحی علم بود که جانهای بسیاری را گرفت و پیامدهایی جبرانناپذیر به بار آورد. تفکر جادویی، در قالب درمانهای معجزهآسای بیاساس، درمانهای شبهعلمی، و انکار شدت ویروس، افراد را به رد اقدامات اثباتشده بهداشت عمومی مانند پوشیدن ماسک و واکسیناسیون سوق داد. همزمان، سیاسی شدن علم ناشی از منافع حزبی باعث تحریف واکنش به این بیماری همهگیر شد و برخی از رهبران سیاسی تهدید ویروس را کماهمیت جلوه دادند و درمانهای اثباتنشدهای را برای دستاوردهای انتخاباتی تجویز کردند. این ترکیب سمی اعتماد عمومی به راهنماییهای متخصصان را خدشهدار و فضایی ایجاد کرد که در آن اطلاعات نادرست رشد کرد. عواقب تفکر خرافی در طول همهگیری بسیار وحشتناک بوده است. این امر موجب عدم تمایل به در پیش گرفتن اقدامات پیشگیرانه مانند پوشیدن ماسک و واکسیناسیون شد و به گسترش مداوم ویروس کمک کرد. علاوه بر این، تضعیف اجماع علمی با پذیرش باورهای بیاساس، اعتماد عمومی را به کارشناسان و موسسهها و مراکز بهداشتی کاهش داده و هماهنگی پاسخهای موثر به بحران را برای جوامع چالشبرانگیز کرد. این موضوع بهوضوح نشان میدهد که خرافهگری، همراه با انتشار اطلاعات نادرست، چگونه میتواند سلامت عمومی را به خطر بیندازد و بافت اجتماعی مورد نیاز برای اقدام جمعی در مواقع بحران را از بین ببرد. ضررهای مالی نتیجه دیگر خرافهگری است. خرافات میتواند موجب زیانهای مالی هنگفت بهخصوص در قمار و تجارت شود. اعتقاد به طلسمهای خوششانس یا آیینهای خرافی میتواند به تصمیمات مالی غیرمنطقی بینجامد. خرافهپرستی همچنین میتواند به رفتارهای ناایمن منجر شود.
به عنوان مثال، اجتناب از برخی اقدامات ایمنی به دلیل اینکه بدشگون تلقی میشوند، میتواند خطر تصادفات را افزایش دهد. رانندگانی هستند که چشمنظر یا طلسمهایی به آینه ماشین خود وصل میکنند و سپس بیخیال قوانین رانندگی میشوند. در حالی که برخی باورها میتوانند آرامش و حس کنترل را به برخی افراد بدهند، مهم است که از اثرات سوء بالقوه آنها بر جنبههای مختلف زندگی آگاه باشیم. تشویق تفکر انتقادی و تصمیمگیری مبتنی بر شواهد میتواند به کاهش این نقش منفی کمک کند. برخی از خرافهها میتوانند رفتارهای وسواسی را در افراد تشدید کنند که در آن آنها احساس میکنند برای جلوگیری از بدشانسی مجبور به انجام مراسم خاصی هستند. این موضوع میتواند با زندگی روزمره تداخل داشته باشد و به اختلالهای سلامت روان کمک کند.
خرافات میتواند باعث شود افراد از انجام برخی کارها یا رفتن به مکانهایی خاص اجتناب کنند که تجارب و فرصتهای آنها را محدود میکند. برای مثال، ممکن است شخصی از سفر در تاریخ خاصی که آن را نحس میداند خودداری کند. در نهایت خرافهها میتوانند مسبب بسیاری از آسیبها از یک ضرر مالی کوچک گرفته تا بازی با جان انسانها شود. زهرا تهرانی
دیدگاه تان را بنویسید