رسانه از نگاه استراتژیک تا صندلی بقا
یادداشت امروز سه شنبه 6 شهریور ماه سال 1403 در روزنامه سازندگی
جایگاه رسانه
به قلم رضا رئیسی
قبل از ورود به بحث، نقل دو خاطره می تواند تا حدودی مدخل مناسبی برای اشراف به موضوع مورد اشاره برای مخاطبان عام فراهم سازد.
اوایل آغاز به کار دولت روحانی به مناسبتی چندین و چند بار گذرم به نهاد ریاست جمهوری افتاده بود و در این دیدارها با حجم عمده ای از کارمندان بلاتکلیف روبرو می شدم، در این میان یکنفر بیشتر جلب توجه می کرد، مرد میانسالی که در بخش روابط عمومی نهاد، حضور داشت و عملا هیچ کار خاصی انجام نمی داد، از دوستان جویای کار و احوالش شدم، گفتند که این عزیز در یکی از سفرهای استانی آقای احمدی نژاد از او طلب شغل می کند و ایشان فی المجلس به نهاد ریاست جمهوری حواله می دهند و او بعد از پرس و جوی بسیار خودش را به نهاد رسانده و شرح ماوقع می دهد و طلب تحقق وعده می کند و چون هیچ جایی کاری از او بر نمی آمده به واحد روابط عمومی منتقل می شود و همانجا ساعت کاری را پر می کند تا پابان روز و رفتن به منزل…
دومین خاطره اما به حضور دو ساله ام در روابط عمومی یکی از شرکت های تابعه شهرداری تهران در اواخر دهه 90 باز می گردد. آنجا هم نزدیک به 15 نیروی فعال، مشغول در واحد روابط عمومی داشتیم اما دریغ از آنکه یکنفر از این عزیزان حوزه تحصیلات و تجربه کاری مرتبط با حوزه ارتباطات و اطلاع رسانی داشته باشند، عمده آنان کارمندان حراست سابق بودند که برای ارتقای شغلی و حضور در چارت سازمانی و کارمندی به واحد روابط عمومی منتقل شده بودند تا روزگار گذرانیده و امرار معاش داشته باشند!
این خاطرات را از این جهت نقل کردم که نوع دیدگاه و استنباط، ساختارهای سازمانی را نسبت به مقوله مهم و راهبردی رسانه گوشزد کرده و پیرامون آسیب شناسی مد نظر در این گفتار کوتاه یک دستمایه مقدماتی ارائه دهم.
«رسانه» با تمام وجوه مختلف و متکثر آن، بی گمان مهمترین گلوگاه، راهبردی ترین گرانیگاه و اثر گذارترین ابزار توفق و پیشرفت در هر شاکله و ساختار کلانی است. رسانه، ویترین و نمایه و شاهرگ حیاتی ارتباطات نهاد دولت-ملت و کارت بازی هیچ و همه چیز است. رسانه می تواند هم دروازه فتح و نصرت باشد، هم چشم اسفندیار و جایی است که کوچکترین ضعف و خللی در آن می تواند آثار و تبعات هنگفت و جبران ناپذیری برای دولت و به تبع آن برای کشور در پی داشته باشد.
حال این اهمیت حیاتی و جایگاه راهبردی را مقایسه کنید با آن نگاه پیش گفته که رسانه را طفیلی و حاشیه ای بر متن می بیند! مع الاسف تا اینجای کار هم باید گفت که دولت چهاردهم نیز آنگونه که بایسته و شایسته بوده به این مقوله مهم، نگاه استراتژیک نداشته و حداقل آن را در صدر فهرست ساماندهی و تغییرات ضروری خود قرار نداده است.
هنوز بسیاری از مواضع رسانه ای دولت تعیین تکلیف نشده اند و تغییرات، قطره چکانی انجام پذیرفته است و از طرف دیگر هیچ راهبرد منسجم و رویکرد کنش گرانه رسانه ای را در دولت شاهد نیستیم. شخص رئیس جمهوری تیم اطلاع رسانی خود را آرایش و انسجام نبخشیده یا حداقل ما به عنوان کنشگران این عرصه بروز و ظهوری متین و قوام یافته از آنان ندیده ایم و البته مخاطبان عام و حامیان گفتمانی دولت هم در فراز و فرودهای این چند صباح، هیچ تبلور محسوس و مرصوصی که آنان را امیدوار و دلگرم کند، شاهد نبوده اند.
اکنون که ابتدای کار دولت است و چند صباحی از آغاز به کار آن نگذشته و هنوز تب و تاب انتخابات فروکش نکرده، شاید بتوان با این سردرگمی اطلاع رسانی کنار آمد و از کنار آن گذشت اما لختی که بگذرد و تحرکات منتقدان و رسانه های مخالف که آغاز شود و شانتاژ رسانه ای و تبلیغات تخریبی که کلید بخورد، این خلا حضور دامن گیر بوده و تبعات خوشایندی نخواهد داشت.
خیلی خوشبینانه است، اگر فرض کنیم که منتقدان داخلی و خارجی دولت بیکار نشسته و به میدان زورآزمایی رسانه ای گام نمی گذارند، خیلی خوشبینانه است اگر فکر کنیم که با سکوت و انفعال یا بهره گیری از ابزار های الکن و واکنش های کم بسامد و دفعی و آنی می شود، پاسخگوی این حجم از مخالف خوانی و کارشکنی در وجه سلبی و دایره شمول وسیع ارتباطی دولت با مردم در وجه ایجابی بود.
حوزه رسانه در دولت روحانی با رویکرد منفعلانه و بکارگیری چهره های ناهمسو با گفتمان اعتدال در گلوگاه های حساس رسانه ای ضربات مهلکی خورد، امیدواریم که این تجربه ناخوشایند در دولت پزشکیان حداقل باز تکرار نشود و با سنجیدگی و فراست تبدیل به نقطه قوت او شود.
دیدگاه تان را بنویسید