اما حالا فرض را بر آن میگذاریم که مسعود پزشکیان به وعدههای خود در حوزه اینترنت و اقتصاد عمل خواهد کرد. همانطور که در سال 1392 و در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، تلاشهایی برای بهبود روابط بینالمللی و گسترش اینترنت انجام شد، اکنون نیز با توجه به برنامههای اعلامشده از سوی مسعود پزشکیان، امیدها برای کاهش محدودیتها و توجه بیشتر به جوانان و استارتآپها در میان برخی از طرفداران او وجود دارد. مشخصاً اگر دولت جدید بتواند به وعدههای خود عمل کند و فضای کسبوکار را از دخالتهای غیرضروری پاک کند، این امر میتواند به رشد و توسعه استارتآپها کمک کند. از سوی دیگر بهبود روابط بینالمللی نیز میتواند به جذب سرمایهگذاریهای خارجی و انتقال فناوریهای نوین منجر شود که برای بنگاههای نوآور بسیار حیاتی است. با این حال، موفقیت این روند به اقداماتی مانند ایجاد زیرساختهای مناسب، حمایتهای مالی و مشاورهای برای استارتآپها و همچنین تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی بستگی دارد. اگر دولت بتواند این الزامات را فراهم کند، فضای جدید میتواند به شکوفایی بیشتر استارتآپها و بنگاههای نوآور منجر شود. در چند هفته گذشته فعالان استارتآپی و کسبوکارهای اینترنتی در نامهای به رئیسجمهور منتخب، مطالباتشان را طرح کردند. بازنشر این مطالبات تکرار مکرر بود بنابراین در این گزارش تلاش شده تا به سوالهای ساده اما بنیادی میان دولت و استارتآپها پرداخته شود. به امید آنکه پاسخ شفاف به این پرسشهای ساده مسیر سخت پیشرو را هموارتر کند.
منظور از زیرساخت مناسب چیست؟
زیرساخت مناسب برای حمایت از استارتآپها و بنگاههای نوآور شامل چندین جنبه کلیدی است که میتواند به رشد و توسعه این کسبوکارها کمک کند. یکی از مهمترین این جنبهها زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات یا ICT است. دسترسی به اینترنت پرسرعت و پایدار، به ویژه در مناطق دورافتاده، برای فعالیتهای آنلاین و دیجیتال بسیار حیاتی است. همچنین، فراهم کردن زیرساختهای ابری و خدمات نرمافزاری میتواند به استارتآپها کمک کند تا هزینههای خود را کاهش دهند. فضاهای کاری اشتراکی یا Coworking Spaces از دیگر زیرساختهایی است که در سالهای گذشته تا حدودی در پارکهای فناوری یا محیطهای متعلق به دانشگاهها و شهرداری ایجاد شده است. ایجاد فضاهای کاری اشتراکی میتواند به استارتآپها کمک کند تا از امکانات و منابع به اشتراک گذاشتهشده بهرهمند شوند و با دیگر کارآفرینان و متخصصان شبکهسازی کنند. اما مهمتر از بحث فضا، باید دسترسی به منابع مالی فراهم شود. ایجاد نهادهای مالی و سرمایهگذاری، مانند شتابدهندهها، سرمایهگذاران خطرپذیر و صندوقهای سرمایهگذاری، میتواند به استارتآپها در جذب سرمایه لازم برای رشد و توسعه کمک کند. پس از آن نیز حمایتهای قانونی و مقرراتی دیگر زیرساخت مهمی است که به گواه کارشناسان و فعالان این حوزه استارتآپهای ایرانی خواهان محقق شدن آن هستند. بر کسی پوشیده نیست که وضع قوانین و مقرراتی که از حقوق مالکیت فکری حمایت کند و فرآیند ثبت شرکتها را تسهیل کند، میتواند به ایجاد یک محیط کسبوکار مساعد کمک کند. آموزش و مشاوره را باید زیرساخت موجود و ناپیدا دانست. از طرفی فعالان استارتآپی با برپایی بوتکمپها و نشستها تجربیاتشان را در اختیار یکدیگر قرار میدهند و به هم در زمینه آموزش کمک میکنند و از طرف دیگر به دلیل تحریمها حلقه آموزشی از حضور در عرصههای آکادمیک جهانی بازماندند. فراهم کردن دورههای آموزشی و کارگاههای مشاورهای برای کارآفرینان و تیمهای استارتآپی در زمینههای مختلف مانند مدیریت، بازاریابی، فروش و فناوری میتواند به افزایش توانمندیهای آنها کمک کند. در ادامه زیرساختهای لازم باید به شبکهسازی و همکاریهای چندجانبه نیز اشاره کرد؛ چراکه ایجاد فرصتهایی برای شبکهسازی میان استارتآپها، دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و صنایع میتواند به تبادل دانش و تجربیات کمک کند. دسترسی به بازارها از آن دسته زیرساختهایی است که مستقیماً به خود دولت بازمیگردد. دولت میتواند با تسهیل ورود استارتآپها به بازارهای داخلی و خارجی از طریق برنامههای حمایتی، نمایشگاهها و رویدادهای تجاری به رشد آنها کمک کند. در ابتدای کار باید ایجاد، تکمیل و توسعه «زیرساختها» را از دولت طلب کرد؛ دولت با فراهم کردن این زیرساختها، میتواند محیطی مساعد برای شکوفایی استارتآپها و نوآوری ایجاد کند.
منظور از حمایت مالی چیست؟
حمایت مالی از استارتآپها به مجموعهای از منابع مالی و تسهیلاتی اشاره دارد که به کارآفرینان و کسبوکارهای نوپا کمک میکند تا بتوانند ایدههای خود را به واقعیت تبدیل کنند و در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرند. این حمایتها میتوانند شامل موارد زیر باشند. این پروسه در استارتآپها با ادبیات خاص خود پیگیری میشود. سرمایهگذاری خطرپذیر یا Venture Capital بنمایه رشد استارتآپهاست. سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً در ازای دریافت سهام یا درصدی از مالکیت شرکت، به استارتآپها سرمایه میدهند. این نوع سرمایهگذاری معمولاً برای استارتآپهای با پتانسیل رشد بالا مناسب است. در ایران به دلیل تحریمها، تورم و قوانین چندوجهی و مصوبههای ناپایدار سرمایهگذاران خطرپذیر روزبهروز به نسبت یک دهه گذشته میل خود را برای حضور در این بازار از دست دادهاند. این جمله معروف را شنیدهایم که سرمایه امنیت میخواهد، سرمایه خطرپذیر علاوه بر امنیت حضور نیازمند امنیت خروج از مجموعه هم هست؛ اما به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی کشور سرمایهگذار خطرپذیر بعد از چندی به جای خروج سرمایهاش از استارتآپ A و سرمایهگذاری در استارتآپ B با رکود سرمایه مواجه میشود. رکود در شرایط تورمی ایران به معنای از بین رفتن ارزش سرمایه برای سرمایهگذار خطرپذیر است.
شتابدهندهها و انکوباتورها نهادهایی هستند که معمولاً برنامههای حمایتی کوتاهمدت ارائه میدهند که شامل سرمایهگذاری اولیه، مشاوره، آموزش و دسترسی به شبکههای تجاری است. علاوه بر بها دادن به این نهادها از وامهای بانکی و تسهیلات اعتباری نیز باید سخن بگوییم. یکی از مهمترین زمینههایی که دولت میتواند به استارتآپها کمک کند در این حوزه است. نیاز است تا برخی بانکها و موسسات مالی وامهایی با شرایط مناسب برای استارتآپها ارائه دهند تا به تامین مالی نیازهای اولیه یا پروژههای خاص کمک شود. درست است که طرفداران استارتآپهای خصوصی بیش از استارتآپهای دولتی هستند اما در وضعیت امروز ایران کمکهای دولتی و یارانهها به این نوآوران کارساز است. برخی دولتهای جهانی برنامههای حمایتی مالی برای استارتآپها دارند که شامل یارانهها، کمکهای بلاعوض یا تسهیلات مالیاتی میشود؛ دولت مسعود پزشکیان هم میتواند از این طریق حمایت کابینه چهاردهم را از شرکتهای نوآور نشان دهد.
سرمایهگذاری شخصی (Angel Investment) یا سرمایهگذاران فرشته معمولاً در مراحل اولیه تاسیس استارتآپها، سرمایهگذاری میکنند و علاوه بر تامین مالی، مشاوره و راهنمایی نیز ارائه میدهند. همانطور که پیشتر هم اشاره شد عدم ثبات سیاسی و اقتصادی در ایران سرمایهگذاران فرشته را از زمین بازی استارتآپها فراری داده است. نهاد دولت در فرصت جدیدی که با انتخاب رئیسجمهور منتخب به دست آورده، باید اعتماد آنان را برای بها دادن به شرکتهای نوآور فراهم کند.
مشارکت با شرکتهای بزرگ یکی از بازوهای حیات استارتآپهاست. بعد از رشد و تکمیل، یک شرکت استارتآپی به دنبال برقراری ارتباط با شرکتهای بزرگتر میگردد تا از طریق برطرف کردن نیاز آنان به بازار بزرگتری متصل شود. اما عدم نااطمینانی از یکسو و نبود بودجه کافی از سوی دیگر، مانع ارتباط بسیاری از شرکتهای بزرگ با استارتآپها شده است. شاید بد نباشد دولت به عنوان یک نهاد پذیرفتهشده، معرف شرکتهای نوآور به شرکتهای بزرگ شود تا این چرخه تعامل پیش برود.
در خیلی از کشورها، بسیاری از سازمانها و نهادها مسابقات کارآفرینی برگزار میکنند که برندگان آنها میتوانند در عوض رونمایی از ایدهای نو و کارساز جوایز نقدی یا حمایتهای مالی دریافت کنند. چنین حمایت مالی مناسبی میتواند به استارتآپها این امکان را بدهد که ایدههای خود را توسعه دهند، محصولات خود را به بازار عرضه کنند و در رقابت با دیگر کسبوکارها موفق شوند. خارج از تعاملات مادی و قانونی این روش میتواند تعاملی پویا و اثربخش باشد.
منظور از تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی چیست؟
تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی به مجموعه اقداماتی اشاره دارد که به کسبوکارها، به ویژه استارتآپها و شرکتهای نوپا، کمک میکند تا بتوانند محصولات و خدمات خود را در بازارهای بینالمللی عرضه کنند. این تسهیل میتواند شامل حمایتهای دولتی باشد. برخی از دولتها برنامههایی برای حمایت از صادرات دارند که شامل مشاوره، آموزش و حتی یارانههای مالی برای شرکتهایی است که میخواهند به بازارهای خارجی وارد شوند. به طور مثال، در چند ماه گذشته امارات متحده عربی از طریق وزارتخانه هوش مصنوعی راه را برای تحقق این امور باز کرده است. دانشگاههای معروف نیز دست به چنین اقدامی زدند؛ مثلاً دانشگاه امآیتی یکی از معروفترین نهادهای علمی است که به عنوان بازوی مشورتی به دولت کمک میکند در این حوزه قدم بزند. اگر همانند بسیاری از اقدامات، این همراهی میان دولت و دانشگاه در ایران گرفتار ضوابط و بوروکراسیهای دستوپاگیر نشود، میتوان از دولت پزشکیان انتظار داشت قدمهای مثبتی در این حوزه بردارد.
ایجاد شبکههای تجاری، یک باید برای اکثر کسبوکارهاست. خواست نهایی هر شرکت نوظهوری هم رسیدن به بازارهای جهانی و رقابت با رقبای قدر است. استارتآپها نیز در این زمینه مستثنی نیستند. برقراری ارتباط با بازرگانان، توزیعکنندگان و شرکای تجاری در کشورهای دیگر میتواند به استارتآپها کمک کند تا به بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند. قاعدتاً این امر دستوری محقق نمیشود. حضور در نمایشگاهها و رویدادهای بینالمللی یکی از آن بسترهایی است که دولت میتواند مهیا کند تا استارتآپها مسیر لازم را طی کنند. همه میدانیم که شرکت در نمایشگاهها و کنفرانسهای بینالمللی میتواند فرصتی برای معرفی محصولات و خدمات به مخاطبان جهانی باشد و ارتباطات جدیدی ایجاد کند.
پلتفرمهای آنلاین آن بایدی است که با گفتنش دست بر دل داغدیده استارتآپها گذاشتهایم. ماهی به آب، و موجود روی زمین به هوا نیاز دارد. استارتآپها هم به جای نیاز به پوشه و اتاق بایگانی و میز و صندلی به اینترنت و پلتفرمهای آنلاین زنده هستند. استفاده از پلتفرمهای تجارت الکترونیک جهانی مانند آمازون، علیبابا و ئیبی به اکثر کسبوکارهای نوظهور کمک کردند تا به راحتی محصولات خود را به مشتریان بینالمللی عرضه کنند. استارتآپهای ایرانی علاوه بر آنکه دستشان از بازارهای بینالمللی کوتاه است، در پلتفرمهای خود نیز با مشکلات عدیدهای روبهرو میشوند. یک روز دفتر پلمب میشود، روزی مدیرعامل بازداشت شده و روز دیگر کارمندان با نوشتههایی بر روی دیوار محل کارشان تهدید میشوند. آزادسازی پلتفرمهای آنلاین و جلوگیری از برخوردهای امنیتی یک باید مهم برای دولت چهاردهم است.
کمک به درک قوانین و مقررات یکی دیگر از بایدهای دولت آتی است که وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات و سازمانهای زیرشاخهاش میتواند در این حوزه فعال باشد. آشنایی با قوانین و مقررات صادرات و واردات در کشورهای مختلف، از جمله استانداردهای کیفیت، مالیاتها و حقوق گمرکی، برای ورود به بازارهای جدید نیز ضروری است و دولت با کمک اتاقهای بازرگانی میتواند این نیاز را هم برطرف کند.
ورود به بازاریابی بینالمللی همانطور که گفته شد یک باید است اما ایجاد استراتژیهای بازاریابی مناسب برای جذب مشتریان در بازارهای مختلف، شامل ترجمه محتوا، تطبیق برند و استفاده از رسانههای اجتماعی محلی نیز امری است که دولت میتواند در تسهیل آن نقش ایفا کند. این موضوع به تامین مالی مناسب هم که پیشتر به آن اشاره شد کمک مستقیم میکند. دولت به خوبی میداند دسترسی به منابع مالی برای سرمایهگذاری در بازاریابی، توزیع و تولید میتواند به تسهیل ورود به بازارهای جهانی برای استارتآپها کمک کند.
استفاده از مشاوران بینالمللی در برخی دولتها تقبیح میشد اما به نظر میرسد دولت چهاردهم بتواند قبح آن را بریزد. دولت چهاردهم چه دولت سوم اصلاحات باشد و چه دولت سوم حسن روحانی بر پایه احترام و اعتقاد به ارتباط بینالمللی پیش خواهد رفت. چنین دولتی میداند همکاری با مشاوران یا شرکتهای متخصص در زمینه صادرات و تجارت بینالمللی میتواند به استارتآپها در شناسایی فرصتها و چالشها کمک کند. در این مسیر برداشتن موانع سیاسی و امنیتی از مهمترین اقدامات دولت برای شرکتهای نوظهور است. تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی میتواند به کسبوکارها این امکان را بدهد که رشد کنند، درآمدزایی بیشتری داشته باشند و ریسکهای مرتبط با وابستگی به یک بازار داخلی را کاهش دهند.
رفع فیلترینگ چه کمکی میکند؟
از پرتکرارترین موضوعات طرحشده در دوران تبلیغات انتخابات اخیر موضوع فیلترینگ و ضرورت ادامه دادن یا حذف آن بود. موضع پزشکیان و اطرافیانش در این موضوع شفاف و روشن بود. در گزارش هفته گذشته تجارت فردا هم ذکر شد که چرا باید اولین اقدام این دولت رفع فیلتر پلتفرمهای مهمی مانند اینستاگرام و تلگرام باشد. اما پزشکیان و وزرایش چه پاسخی به حامیان فیلترینگ خواهند داد؟ آنها هم دلایلی دارند که با استناد به آن درخواست فیلتر شدن شبکههای اجتماعی را دادند. از طرفی حامیان رفع فیلتر هم مستندات خود را دارند. بیایید در دو گروه مزایا و معایب رفع فیلتر به برخی از این دلایل بپردازیم. قضاوت اینکه رفع فیلترینگ تاثیرات مثبت یا منفی مختلفی بر جامعه و کسبوکارها دارد با مسئولانی است که باید به آن بیندیشند.
مزایای رفع فیلترینگ
دسترسی به اطلاعات: کاربران میتوانند به منابع و اطلاعات بیشتری دسترسی پیدا کنند، که این امر میتواند به ارتقای آگاهی عمومی و افزایش دانش کمک کند.
توسعه کسبوکارها: کسبوکارها، به ویژه استارتآپها، میتوانند به بازارهای جهانی دسترسی پیدا کنند و از فرصتهای جدید بهرهبرداری کنند. این امر میتواند به افزایش درآمد و رشد اقتصادی کمک کند.
افزایش رقابت: با دسترسی به پلتفرمها و خدمات بینالمللی، رقابت بین کسبوکارها افزایش مییابد که میتواند به بهبود کیفیت محصولات و خدمات منجر شود.
ارتباطات اجتماعی: افراد میتوانند با دیگران در سراسر جهان ارتباط برقرار کنند و از تجربیات و نظرات مختلف بهرهمند شوند.
نوآوری و خلاقیت: دسترسی به منابع و ایدههای جدید میتواند به افزایش نوآوری و خلاقیت در جامعه کمک کند.
تقویت مردمسالاری: با رفع فیلتر مردم آزادانهتر به محتواها دسترسی پیدا میکنند و مطالباتشان بیشتر خواهد شد و در مقابل دولتها را موظف به پاسخگویی میکنند.
معایب رفع فیلترینگ
دسترسی به محتوای مضر: با رفع فیلترینگ، کاربران ممکن است به محتوای نامناسب یا مضر دسترسی پیدا کنند.
چالشهای امنیتی: افزایش دسترسی به اینترنت ممکن است خطرات امنیتی را افزایش دهد، مانند حملات سایبری یا کلاهبرداری آنلاین.
تاثیر بر روی فرهنگ محلی: ورود محتواهای خارجی ممکن است تاثیرات فرهنگی منفی بر روی جامعه داشته باشد.
نظارت و کنترل: قدرت نظارت و کنترل دولتها ممکن است کاهش پیدا کند.
با توجه به فضای بسته چند سال اخیر باید واقعبین بود و گفت رفع فیلترینگ نیازمند یک رویکرد متعادل است که همزمان با فراهم کردن دسترسی به اطلاعات و فرصتها، چالشها و خطرات آن نیز باید مدیریت شود.
اولین قدمی که دولت مسعود پزشکیان باید بردارد چیست؟
مسعود پزشکیان، به عنوان یک شخصیت سیاسی، خود بر پزشک بودنش و عقیدهاش مبنی بر درمان بیماریها، نظرات و اولویتهای خاص خود را دارد. اگر او در موقعیتی است که میتواند در راستای شعارهایش اقداماتی انجام دهد؛ اما ممکن است بر اساس نیازهای جامعه و مسائل روز از یکسو و فشارهای سیاسی جناحی از سوی دیگر اولویتبندی جدیدی داشته باشد. پس بدون اطلاعات دقیق از شرایط سیاسی او در بدو ورود به پاستور نمیتوان اولین قدم او را پیشبینی کرد. اما از نیازهای جامعه، بیخبر نیستیم و بر آن اساس میتوان به برخی از موضوعات عمومی مانند اصلاحات اقتصادی با تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و مسائل اجتماعی با پرداختن به چالشهای اجتماعی مانند بیکاری، فقر و نابرابری، همچنین به موضوع بهداشت و درمان با بهبود سیستم بهداشت و درمان و دسترسی به خدمات درمانی اشاره کرد. در نهایت توجه به آزادیهای مدنی نیز در این راستا قرار میگیرد. حالا سوال مرتبط با گزارش حاضر چیست؛ «اولین قدمی که باید برای استارتآپهای ایرانی بردارد کدام است؟».
چه افرادی برای تحقق این موضوعات باید مدیر شوند؟
اگر الان سوال میانتیتر فوق را از مدیران دولتی سابق و فعلی بپرسیم احتمالاً خواهند گفت «برای تحقق موضوعات مربوط به حمایت از استارتآپهای ایرانی و ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی موفق، نیاز به مدیریت و رهبری در سطوح مختلف وجود دارد». اما حقیقتاً این دست از کلیگوییها کی راهگشا بوده است؟ بیایید بیتعارف به نقشهای کلیدی که استارتآپها از دولت طلب دارند نگاه کنیم. مدیران دولتی و سیاستگذاران که از جمله اصلیترین افرادی هستند که در حال حاضر میتوانند قدم از قدم برای استارتآپها بردارند؛ چراکه این افراد مسئول ایجاد قوانین و مقررات حمایتی هستند که میتواند به تسهیل فعالیتهای استارتآپی کمک کند. آنها باید برنامههای توسعهای را طراحی و اجرا کنند تا به رشد اکوسیستم کارآفرینی کمک کنند. از چه طریق؟ از طریق جذب اعتماد سرمایهگذاران خطرپذیر و فرشتگان سرمایهگذار. همانطور که در پاراگرافی دیگر به معرفی این دست از سرمایهگذاران پرداخته شد؛ میدانیم که تا مدیران قابل تعامل با آنان بر سر کار نیایند آنها سرمایه خود را به استارتآپها واگذار نمیکنند. سرمایه دستور و قانون منعکننده نمیخواهد؛ اگر مدیران دولتی با نگاه از بالا به پایین و تحکمی با سرمایه برخورد کنند، سرمایهگذار به راحتی با مهاجرت به کشوری پذیرا، ایران را ترک میکند. این افراد باید به شناسایی و حمایت مالی از استارتآپهای نوپا بپردازند. آنها نقش حیاتی در تامین منابع مالی برای توسعه ایدههای نوآورانه دارند، پس علاوه بر تکریم، به روی گشاده هم نیاز است.
با شرایط فعلی ورود مدیران دولتی یا شبهدولتی به مراکز شتابدهنده و انکوباتورها غیرقابل پیشگیری است. هراندازه هم که به خصوصی بودن شرکتهای دانشبنیان تاکید شود اما بر اساس وضعیت مالی و قوانین کشور نمیتوان جلوی ورود مدیران دولتی را به این حوزه گرفت. حالا که چنین است چه بهتر که از این مدیران که مسئول راهاندازی و مدیریت مراکز شتابدهنده و انکوباتورهای استارتآپی هستند مطالبه بحق حمایت از کارآفرینان را داشته باشیم. از طرف دیگر مشاوران و مربیان کسبوکارها نیز باید ارتباط موثری با مدیران دولتی داشته باشند. آموزش مداوم در هر سطحی حتی سطوح مدیریتی، از بایدهای چهارچوبی است که خواهان رشد به شیوه استارتآپهاست. مدیران دولتی میتوانند از این طریق در زمینههای مختلفی مانند مدیریت، بازاریابی، مالی و فناوری مشاوره بگیرند و در ادامه خود به بهبود مهارتهای کارآفرینان کمک کنند. یکی از نقاط قوت هر دولتی حضور مدیران واقف به زیرساختهاست. در حوزه استارتآپها هم این مدیران مسئول ایجاد و نگهداری زیرساختهای فناوری اطلاعات هستند که برای عملکرد موثر استارتآپها ضروری است. پس وزارتخانه فناوری ارتباطات و اطلاعات در این میان وظیفه سنگینی بر عهده دارد. آنان میتوانند با استفاده از نیروی مدیران بازاریابی، استراتژیهای بازاریابی را برای استارتآپها تدوین کنند و آنها را در ورود به بازارهای جدید یاری دهند. یکی از ضرورتها در دولت جدید حضور مدیران تحقیق و توسعه (R&D) است. این مدیران عموماً مسئول هدایت فعالیتهای تحقیقاتی و نوآورانه در شرکتها هستند و باید محیطی فراهم کنند که خلاقیت و نوآوری تشویق شود. حالا تصور کنید در دولتی که سابقاً به بوروکراسی پیر و کند معروف بوده چنین نیروهایی حضور یابند. با همکاری و هماهنگی میان این افراد و نهادها، میتوان به تحقق اهداف مربوط به حمایت از استارتآپها و ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی پایدار دست یافت.
استارتآپها باید دولتی باشند یا خصوصی باقی بمانند؟
مسئله دولتی یا خصوصی بودن استارتآپها موضوعی پیچیده و وابسته به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور است. مثلاً در کشوری مانند نروژ که اختیارات تنفیذ میشود دولت مسئولیتهایش را در قبال بخشش مالیاتی به بخش خصوصی واگذار میکند. در شهر دوبی، چون دولت خود را مانند یک شرکت میبیند، با شرکتهای خصوصی در سود و زیان سهیم میشود. اینکه پاسخ سوال طرحشده در ایران چه باید باشد را با بررسی مزایا و معایبش میتوان دریافت.
استارتآپهای دولتی
مزایا:
حمایت مالی و منابع: دولت میتواند منابع مالی و زیرساختهای لازم را برای استارتآپها در قامت بودجههای اجباری فراهم کند؛ در این صورت همواره از شرکتهای نوظهور حمایت مالی میشود.
ثبات: استارتآپهای دولتی ممکن است در مقابل تحولات مختلف مخصوصاً سیاسی، اقتصادی و امنیتی از ثبات بیشتری برخوردار باشند و در برابر نوسانات بازار مقاومتر باشند.
هدفگذاری اجتماعی: دولت میتواند استارتآپها را با بخشنامههای اجباری به سمت حل مسائل اجتماعی و اقتصادی هدایت کند.
معایب:
کاهش نوآوری: ممکن است استارتآپهای دولتی به دلیل بوروکراسی و مقررات سختگیرانه و نگاههای جناحی-سیاسی، کمتر نوآور باشند.
وابستگی به دولت: این نوع استارتآپها ممکن است به شدت به حمایتهای دولتی وابسته شده و در صورت تغییر سیاستها دچار مشکل شوند. این وابستگی به نوآوریها هم مربوط میشود، دولت با دستورات خود میتواند رشد و توسعه استارتآپها را بهطور مستقیم کنترل کند.
استارتآپهای خصوصی
مزایا:
نوآوری و خلاقیت: استارتآپهای خصوصی معمولاً به دلیل رقابت شدید، نوآوری بیشتری دارند.
انعطافپذیری: این نوع استارتآپها معمولاً انعطافپذیری بیشتری دارند و میتوانند سریعتر به تغییرات بازار جهانی نسبت به شرکتهای مشابه دولتی پاسخ دهند.
جذب سرمایه: استارتآپهای خصوصی میتوانند از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر و فرشتگان سرمایهگذار تامین مالی کنند و به کمبود بودجه دولتها وابسته نباشند.
معایب:
ریسک بالاتر: این استارتآپها معمولاً با ریسکهای بالاتری مواجه هستند و ممکن است در صورت عدم موفقیت با مشکلات مالی جدی روبهرو شوند.
عدم دسترسی به منابع دولتی: ممکن است از حمایتهای دولتی و زیرساختهای لازم محروم باشند.
برخوردهای قانونی: مواجهه با سیاستهای متعدد و قوانین جدید همواره میتواند کنترل شرایط را برای استارتآپهای خصوصی سخت کند.
در نهایت، به عنوان نتیجهگیری میتوان به آنچه تاکنون در این گزارش تلاش شده به آن اشاره شود رسید. بهترین رویکرد ممکن برای استارتآپهای ایرانی آن است که ترکیبی از هر دو باشد. یعنی دولت میتواند با ایجاد بستر مناسب و حمایتهای اولیه، زمینه را برای رشد استارتآپهای خصوصی فراهم کند. استارتآپها از وجود رگولاتوری شکایتی ندارند اما گله از آنجا شروع میشود که حمایتها به دخالت بدل میشود. همچنین، ایجاد شراکتهای عمومی-خصوصی میتواند به بهرهوری بیشتر و استفاده بهتر از منابع منجر شود. البته گذر زمان ممکن است این معادلهها را برهم بزند.
آیا ایران در دولت چهاردهم میتواند با استارتآپهای منطقه رقابت کند؟
ایران در حوزه استارتآپها پتانسیلهای زیادی دارد که میتواند به رقابت با کشورهای منطقه کمک کند. یکی از مهمترین نقاط قوت ایران نیروی انسانی متخصصش است. ایران دارای نیروی کار تحصیلکرده و متخصص در زمینههای فناوری اطلاعات، مهندسی و علوم پایه است که میتواند به رشد استارتآپها کمک کند. دولت حسن روحانی فرش قرمزی برای بازگشت نخبگان به کشور پهن کرد و هنوز بعد از گذشت یک دهه، برخی از آنان از مهمترین چهرههای استارتآپی کشور هستند. البته در همینجا باید به خروج دستهجمعی نخبگان در چند سال اخیر بهویژه بعد از خروج ترامپ از برجام اشاره کرد. به گفته فعالان این حوزه بسیاری از کشورهای منطقه به کل استارتآپ و نهتنها یک فرد، مجوز اقامت و فعالیت میدهند. بازار بزرگ داخلی عامل دیگر رقابتپذیر استارتآپهای ایرانی نسبت به شرکتهای همتای خود در منطقه است. با جمعیت حدود ۸۰ میلیون نفر، ایران یک بازار بزرگ برای محصولات و خدمات استارتآپی دارد. این بازار میتواند به استارتآپها امکان رشد و توسعه دهد. این موضوع را در زمان توسعه اسنپ نسبت به استارتآپ مشابهی در امارات به نام کریم دیدیم. اگر تحریمها و محدودیتهای سیاسی-اقتصادی وجود نداشت اصلاً دور از انتظار نبود که اسنپ ایرانی امروز در امارات و ترکیه و... فعال میبود. اگر حمایتهای دولتی و خصوصی را به عنوان رگولاتوری همراه و مشارکت بخش خصوصی و دولتی در نظر بگیریم میتوان گفت این جنس از مشارکت هم قابلیت رقابتپذیری ایجاد میکند. همانطور که دولت و نهادهای خصوصی در سالهای اخیر تلاشهایی برای حمایت از استارتآپها مانند ایجاد شتابدهندهها و مراکز نوآوری انجام دادندهاند، ادامه همکاری آزادانه آنان بستر رشد را برای شرکتهای نوظهور فراهم خواهد کرد.
به جز این موارد چالشهایی هم وجود دارد که مانع تحقق پیروزی در این رقابت میشود. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی مهمترین آن است. بهطور مشخص تحریمها میتوانند به شدت بر فعالیتهای اقتصادی و تجاری استارتآپها تاثیر بگذارند و دسترسی به بازارهای بینالمللی را محدود کنند؛ موتور رشد استارتآپهای بزرگی در چند سال گذشته به دیوار تحریم خورد. وجود بوروکراسیهای پیچیده و مقررات سختگیرانه مانع رشد سریع استارتآپها میشود و این موضوع نیز یکی دیگر از سختیهای پیشروی استارتآپهاست. آمار و ارقام نشان میدهند برخی کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی و ترکیه به عنوان مراکز مهم استارتآپی در حال ظهور هستند و ممکن است از نظر زیرساختها و حمایتهای دولتی در موقعیت بهتری قرار داشته باشند.
با تمام این موارد، چالشها و فرصتها، بسیاری از فعالان استارتآپی مانند برادران محمدی، دیجیکالا، عقیده دارند با وجود چالشها، ایران دارای پتانسیلهای قابل توجهی برای رقابت در حوزه استارتآپهاست. اگر بتواند بر چالشهای موجود غلبه کند و بستر مناسبی برای رشد این اکوسیستم فراهم کند، احتمال موفقیت در رقابت با کشورهای منطقه وجود دارد. اما فراموش نخواهیم کرد که امید بدون روشنایی سیاست، حمایت، اینترنت آزاد و سرمایه در غار سیاه توسعهنیافتگی خاموش خواهد شد. صدف صمیمی
دیدگاه تان را بنویسید