ترکیب این اخبار با عوامل فنی و تفسیر بازار تعیینکننده نهایی برای جهت حرکت بازار مالی است. اگر معاملهگران بتوانند به درستی تاثیر اخبار اقتصادی را تحلیل کرده و بهطور صحیح و هوشمند به آنها واکنش نشان دهند، میتوانند از فرصتهای موجود در بازار بهترین استفاده را بکنند و موفقیت بالاتری را به دست آورند. از اینرو، معاملهگران باید از واکنش افراطی به اخبار پرهیز کنند. واکنشهای هیجانی به اخبار میتواند به تصمیمات نادرست و اشتباه در بازار مالی منجر شود. همچنین، معاملهگران باید به تجربههای گذشته خود پاسخ دهند و از اشتباهات گذشتهشان درس بگیرند. اهمیت آموزش و یادگیری مداوم نیز در افزایش موفقیت در معاملات بسیار بالاست. به عنوان معاملهگر، انعطاف و پیشبینی در مواجهه با اخبار و تغییرات بازار نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. با این رویههای موشکافانه معاملهگران میتوانند از واکنشهای هیجانی به اخبار جلوگیری کنند و موفقیت بیشتری در بازار مالی داشته باشند.
با توجه به اهمیت اخبار در بازارهای مالی، محققان بسیاری به بررسی مسائل پیرامون این موضوع پرداختهاند. یکی از تازهترین پژوهشها در این زمینه، مقالهای است که با عنوان «آنچه صدها رویداد اخبار اقتصادی در مورد باور افراطی در بازار سهام میگویند» بهوسیله فرانچسکو بیانکی، سیدنی لودویگسون و سای ما نوشته شد و در ماه گذشته به چاپ رسید. این پژوهشگران در این مقاله، ماهیت و شدت انواع انحرافات در واکنشهای بازار به صدها رویداد خبری اقتصادی را با استفاده از روششناسی جدیدی اندازهگیری میکنند. آنها با تخمینهای خود نشان میدهند که سرمایهگذاران با انتظاراتی که نسبت به شوکهای بنیادی و کلان دارند، بیش از حد واکنش نشان میدهند و هنگامی که چندین شوک همزمان در دنیای واقعی رخ میدهند، اثرات ترکیبی نامتقارن ایجاد میکنند. آنها همچنین نشان میدهند که واکنش بیش از حد باور سرمایهگذاران به شوکها میتواند بازار را از تعادل خارج کند و نوسانات را تقویت کرده یا کاهش دهد.
روششناسی مقاله
شواهد بازار نشان میدهد که سرمایهگذاران در مواجهه با اخبار خوب، نسبت به رشد درآمد بلندمدت بیش از حد خوشبین میشوند. این نگرش باعث تورم قیمت سهام و تاثیر منفی بر باورها میشود که در نهایت بازده آتی بازار را کاهش خواهد داد. این همان چیزی است که در بازار سهام ایران از ابتدای مهر 1398 تا مردادماه سال 1399 رقم خورد. عده زیادی از سرمایهگذاران نسبت به رشد قیمت سهمها بیش از حد خوشبین بودند که در نهایت با سقوط بورس مواجه شدند. ۵ فروردین و در اولین روز معاملاتی سال ۱۳۹۹ شاخص کل بورس در رقم ۵۰۸ هزار و ۶۶۱ واحد قرار داشت و در آخرین روز معاملاتی فصل بهار در ۳۱ خردادماه شاخص کل بورس به رقم یکمیلیون و ۲۷۰ هزار واحد رسید تا بازدهی بورس در فصل بهار ۱۴۷ درصد باشد. شاخص بورس تهران در ۱۹ مرداد از مرز دو میلیون واحد گذشت و رکورد تاریخی رقم زد، ولی در ادامه وارد روند نزولی شد و تا چهار ماه پس از آن نتوانست بازدهیهای ماهانه مثبت را تجربه کند. این موضوع نشان میدهد که نوسانات در بازارهای مالی با الگوهایی که در کتابهای درسی اقتصاد گفته میشوند، تطابق کمی دارد. بر اساس این الگوها، بازارهای سهام باید به مراتب پایدارتر از آنچه مشاهده میشوند، باشد؛ اما میبینیم که در واقعیت اینگونه نیست و این موضوع به ادبیات گستردهای برای توضیح نوسانات بیش از حد بازار سهام منجر شده است. اما پیشرفتهای اخیر در زمینه مالی رفتاری به توضیح متفاوتی اشاره دارد، یعنی اینکه سرمایهگذاران ممکن است خطاهای انتظاری سیستماتیک (تحریف باورها) را نشان دهند که آنها را به واکنش بیش از حد نسبت به اخبار مرتبط با رشد بدهی نقدی سوق میدهد. یک نتیجه این است که واکنش بیش از حد سرمایهگذاران، نوسانات بازار را تقویت میکند و توضیحی را برای رفتارهای بازار سهام مشاهدهشده ارائه میدهد که تنها بر نرخهای تنزیل متغیر متکی نیست. اما مستندسازی شواهد واکنش بیش از حد (یا بهطور کلی انحراف باورها) کمی دشوار است. برای مستندسازی این واکنشهای هیجانی به معیاری نیاز داریم که انتظار ذهنی سرمایهگذاران را به نوعی نشان دهد و همچنین بتواند هرگونه تحریف در انتظارات رشد ذهنی را ارزیابی کند. رویکرد سنتی برای این مشکل، استفاده از نظرسنجی از تحلیلگران یا سرمایهگذاران برای اندازهگیری انتظارات ذهنی و استفاده از رگرسیون خطاهای پیشبینی نظرسنجی (مقایسه پیشبینیهای گذشته با واقعیت) برای اندازهگیری واکنش بیش از حد بود. اما با وجود سادگی و راحتی، رویکرد سنتی چندین سوال را بیپاسخ میگذاشت. یک، رویدادهای خبری که واکنشهای سرمایهگذار به آنها بیش از حد است، در رویکرد سنتی نامشخص هستند. این فقدان در را به روی چالشهای ناشی از الگوهای رفتاری باز میکند که پیشنهاد میکند سرمایهگذاران حداقل به برخی از اخبار واکنش کمتری نشان میدهند /یا به جای اینکه جریانات نقدی خود را هدایت کند، در انتظارات ذهنی خود نسبت به بازار سهام، تجدیدنظر میکند. سوالی که این رویکرد از پاسخ به آن ناتوان است این است که اگر بازارها نسبت به اخبار بیش از حد واکنش نشان دهند، کدام رویدادها از نظر تاریخی مسئول چنین واکنشهایی بودهاند و چرا؟ اگر اخبار مربوط به رشد بدهی نقدی عامل اصلی نوسانات بازار سهام نیست، منابع درکشده برای ریسک اقتصادی کدماند؟ این نشان میدهد که رویکرد سنتی برای ایجاد درک عمیقتر از ریسک اقتصادی که باورها و بازارها را هدایت میکند، مناسب نیست. پاسخ به چنین پرسشهایی بدون الگوی ساختاری که انواع شوکهایی را که سرمایهگذاران در نظر میگیرند نشان میدهد، دشوار یا غیرممکن است. این چالشها باعث شده است که برخلاف رویکرد سنتی، معیارهای جدیدی برای اندازهگیری «تحریف باورها» که بر اساس الگوریتمهای پویا و یادگیری ماشین و شواهد کمی در خطاهای پیشبینی نظرسنجی است، ایجاد شود. این امر سوالاتی را در مورد روششناسی سنتی ایجاد میکند، زیرا به این معنی است که رویکرد رگرسیون استاندارد برای اندازهگیری واکنش بیش از حد یا کمتر از حد ممکن است همیشه ابزار قابل اعتمادی برای کمّی کردن خطای سیستماتیک انتظاری نباشد.
در این مقاله نحوه واکنش بازار سهام به اخبار با استفاده از روش جدیدی که در اینجا توسعه داده شده است مطالعه میشود که 1- واکنش بازار سهام به رویدادهای خبری خاص را اندازهگیری میکند. 2- بازبینیها را در انتظارات ذهنی سرمایهگذار و ریسک درکشده ناشی از رویدادها برآورد میکند. و 3- اهمیت کمی طیفی از انحرافات باوری را در هدایت واکنش بازار به اخبار میسنجد. این رویکرد که برای اختصار از آن به عنوان سنتز هوش مصنوعی ساختاری یاد میشود، بینشهای هوش مصنوعی (AI) و اقتصادسنجی بیزی را ترکیب میکند تا معیاری برای سنجش ماهیت و شدت باورهای تحریفشده سرمایهگذاران ارائه دهد. ویژگی قطعی آن ترکیب یادگیری ماشین الگوریتمی و الگوی قیمتگذاری دارایی ساختاری در تجزیه و تحلیل دادههاست. یک فرض کلی از این ترکیب این است که طیف گستردهای از دادههای قابل مشاهده، سیگنالهای مهمی را در مورد آنچه شرکتکنندگان در بازار دنیای واقعی واقعاً باور دارند و انتظار دارند ارائه میکنند. اینها نهتنها شامل انتظارات بازار داراییهای ذهنی از نظرسنجیهای تحلیلگران سهام و سرمایهگذاران (مانند رویکرد سنتی) میشود، بلکه شامل نوسانات قیمتهای لحظهای، بازارهای آتی و پیشبینیهای حرفهای از اقتصاد در مورد اخبار رویدادها در دورههای زمانی طولانیتر است.
رویکرد بهکاررفته در این پژوهش دارای چهار عنصر اصلی است. یک، واکنشهای بازار با نوسانات بالا را به صدها رویداد خبری خاص که شامل انتشار دادههای کلان اقتصادی، اعلانهای درآمد شرکتها و ارتباطات بانک مرکزی از سوی فدرالرزرو میشود، در نظر میگیرد. دوم، این پژوهشگران یک الگوی قیمتگذاری دارایی ساختاری را مشخص کرده و تخمین میزنند تا بهطور تجربی واکنشهای سرمایهگذار نماینده نسبت به این رویدادها را به شوکهای درکشده که به ریسکهای اقتصاد کلان منجر میشود، تجزیه کند. سوم، باورهای سرمایهگذار در الگوی ساختاری از عقلانیت در طیف وسیعی از راهها با مقادیری که آزادانه تخمین زده میشوند، دور میشوند. این چهارچوب شکلهای کلی واکنش بیش از حد و کمتر از حد را در خود جای داده است که ناشی از تحریف در باورهای درکشده است. چهارم، آنها از رویکرد هوش مصنوعی برای ساختن یک معیار که برای تعیین کمیت سوگیریهای ذهنی در باورهای انسانی موجود در بازارها و نظرسنجیها طراحی شده است، استفاده میکنند.
یافتههای پژوهش
در الگوی ساختاری مورد مطالعه در این مقاله، ریسکهای چندگانه کلان اقتصادی با هم مرتبط هستند. اخبار باعث میشود که سرمایهگذاران درک خود را نسبت به شوکهای اولیه در اقتصاد تغییر دهند و بدانند که عوامل بنیادی که آنها را هدایت میکنند به صورت پویا با هم تعامل دارند. در این زمینه، هرگونه انحراف در ادراک در مورد قوانین بنیادی بهطور مستقیم بر روی یک سیستم پویایی کلان عمل میکند و مستقیماً به برداشتهای تحریفشده درباره شوکها تبدیل میشود. این نشان میدهد که سرمایهگذاران ممکن است یک انگیزه اولیه را به ترکیبی دیگر به اشتباه نسبت دهند که پیامدهایی برای قیمت داراییها خواهد داشت.
این تعمیم چندمتغیره باعث ایجاد تمایز کلیدی بین چهارچوب فعلی و الگوهای سنتی تکمتغیره معمولی بر پایه انتظارات تطبیقی و گذشتهنگر (DE) میشود که در آن واکنش بیش از حد به اخبار فقط نوسانات بازار را تقویت میکند. اما در این مقاله، بسته به ترکیب شوکهای درکشدهای که یک رویداد خبری ایجاد میکند، واکنش بیش از حد ناشی از انتظارات تطبیقی به هر شوک بهطور جداگانه اثر بگذارد و بازار سهام به عنوان یک کل میتواند ترکیبی از این واکنشهای متفاوت باشد که نسبت به رویدادهای دنیای واقعی واکنش کمتری نشان میدهد و در نتیجه نوسانات را کاهش میدهد. این به این دلیل اتفاق میافتد که بسیاری از رویدادهای خبری در دنیای واقعی با بیش از یک شوک درکشده با اثرات متقابل همراه است. به عنوان مثال، فرض کنید که یک رویداد خبری دو شوک را ایجاد میکند که بازار را به جهتهای مخالف سوق میدهد (مثلاً اخبار بد وجوه نقد همراه با اخبار نرخ تنزیل خوب). در این شرایط، انتظارات دوگانه میتوانند واکنش بازار را کاهش دهند. بهطور کلی، پیشبینیهای غیراستاندارد زمانی به وجود میآیند که واکنش بیش از حد به یک نیروی مثبت (منفی) برای بازار تا حدی واکنش بیش از حد نسبی کمتری را به یک نیروی منفی (مثبت) غالب نشان دهد.
با استفاده از این الگوی تعمیمیافته، این محققان یافتههای اصلی خود را ارائه میکنند که میتوان آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
در حالی که برآورد ساختاری شکلگیری باورهای بیتوجهی (که نشاندهنده واکنش کمتر از حد به اخبار است) و انتظارات تطبیقی (که نشاندهنده واکنش بیشازحد است) به یک اندازه در نظر گرفته میشود، تخمینهای پارامتری این مقاله نشان میدهد که سرمایهگذار نماینده، واکنش بیش از حد باور را به شیوهای سازگار با آن نشان میدهد. الگوی تخمین زدهشده نشان میدهد که واکنش بیش از حد سرمایهگذاران مانند رفتار بازار سهام پس از جنگ است.
واکنشهای بازار به رویدادهای بزرگ خبری دنیای واقعی، گاهی اوقات واکنش بیش از حد نیز نشان میدهد و در پاسخ به چنین رویدادهایی، نوسانات زیادی ایجاد میکند. این نوسانات اضافی از طریق واکنشهای ناشی از انتظارات تطبیقی ایجاد میشود و زمانی رخ میدهد که واکنش بیش از حد به هر شوک بهطور جداگانه اثرات همه شوکها را در کنار هم تقویت کند. برای این رویدادها، بازارها اغلب به شدت به حرکات عوامل مرتبط واکنش نشان میدهند و نوسانات قیمت را تشدید میکنند. با این حال، زمانی که چندین شوک متقابل با هم بهطور همزمان اتفاق میافتند، اغلب مشخص میشود که انتظارات تطبیقی موجب کاهش واکنش بازار میشود.
سومین نتیجه این مقاله این است که واکنش بازار به اخبار اغلب با عوامل مرتبط با انتظارات تطبیقی قوی مشخص میشود که تا حدی واکنش بیش از حد دیگر به اخبار بد (خوب) را که ناشی از عوامل دیگر هستند خنثی میکند، در حالی که تحت انتظارات عقلایی و آیندهنگر (RE)، هیچ نیروی جبرانی کوچکی وجود ندارد. برآوردهای این مقاله نشان میدهد که این نوع اثر ترکیبی نامتقارن رفتار بازار سهام را در چندین دوره از تاریخ توصیف میکند، به ویژه بحران مالی جهانی، که در آن واکنش بیش از حد رفتاری نیرویی برای ثبات بود تا نوسان.
پرده پایانی
نویسندگان این مقاله ماهیت و شدت انواع تحریف باورها را در واکنش بازار به صدها رویداد خبری اقتصادی اندازهگیری میکنند. برای انجام این کار، آنها از یک روش جدید استفاده میکنند که یک الگوی قیمتگذاری دارایی را با یادگیری ماشین الگوریتمی برای تعیین کمیت سوگیری ترکیب میکند. برآوردهای این مقاله حاکی از آن است که سرمایهگذاران نسبت به تصورات مربوط به چندین شوک بنیادی و همچنین به رویدادهای خبری دنیای واقعی بیش از حد واکنش نشان میدهند. با این حال، در مقاله نشان داده میشود که واکنش بیش از حد رفتاری گاهی اوقات میتواند نیرویی برای ثبات بازار در یک محیط چندمتغیره باشد. این امر به این دلیل اتفاق میافتد که مجموع واکنشهای بیشازحد مختلف فردی به شوکهای متعدد همزمان میتواند به جای تقویت اثر ترکیبی آنها در بازار، نسبت به یک خلاف واقع کاملاً منطقی، تضعیف کند. محققان این پدیده را در طول نمونه در مورد بسیاری از رویدادهای خبری و در طول چندین قسمت عمده از تاریخ بازار سهام پس از هزاره نشان میدهند. در رویدادهای دیگر، برآوردهای آنها حاکی از آن است که سرمایهگذاران نسبت به شوکهای خاص واکنش کمتری نشان میدهند، زیرا آنها بهطور سیستماتیک منشأ واقعی را اشتباه درک کردهاند، پدیدهای که لزوماً از طریق انتظارات تشخیصی تقویت میشود./ حامد وحیدی / نویسنده نشریه
دیدگاه تان را بنویسید