وقتی یونسکو سال 2007 را به نام «مولانا» نامگذاری کرد، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه چهار میلیون دلار وسط گذاشت تا قطار فرهنگی عشق و بردباری مولانا را روانه اروپا کند. برنامه مفصل بود؛در واقع ترکیه قصد داشت به نام مولانا و به کام ترکیه هم مولانا را شاعری ترک معرفی کند که موفق شده است و هم گردشگران بیشتری از طریق موزهها، عکسها، نمایشگاههای چندرسانهای، مراسم سماع و کنسرتهای اشعار #مولانا در ایستگاههایی که این قطار در سراسر اروپا در آن توقف میکند، بیاورد.آنها حتی غذایی به نام «غذای مولانا» را برای سرو در واگنهای این قطار تدارک دیده بودند
بنابراین ترکیه برای ابن سینا هم برنامه مفصلی دارد اما در این سوی مرز هیچ خبری نیست. ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اطراف در حالی به دنبال مصادره میراث معنوی و ناملموس ایرانی هستند که همین میراث میتواند زبان دیپلماسی ایران با کشورهای فارسی زبان منطقه برای حل مناقشات فی مابین باشد
اما مسئولان فرهنگی کشور هرگز برنامهای برای استفاده از آن نداشتهاند. بسیاری در زمانی که غنی، رئیس جمهور افغانستان بود راهکار حل مناقشه آبی بین ایران و افغانستان بر سر هیرمند را برگزاری کنسرتهایی باحضور خوانندگان آواز سنتی ایرانی در افغانستان میدانستند و میدانند؛ چون مذاکره تنها راه دیپلماسی نیست. زبان فارسی میتواند بهانهای برای حضور گردشگران فارسی زبان در خراسان رضوی به مقصد مشهد و نیشابور باشد. مسیری که دنیا به آن «گردشگری ادبی»میگوید و از رهگذر حضور آن نه تنها آبرو کسب میکند که به درآمد ناخالص ملیاش هم میافزاید. این یکهتازیهای ترکیه مگر جز در سایه گردشگری است؟ ترکیه نه صنعت خاصی دارد نه اقتصاد ویژه دیگری. کشور ترکیه بر مدار گردشگر اداره میشود. این مسأله میتواند بهانهای برای حضور در همدان و دیدار با ابوعلی سینا و باباطاهر عریان باشد. سعدی و حافظ در شیراز اصلاً نیازی به یادآوری ندارد اما همگان نظارهگر از دست رفتن میراث ناملموس و ثبت بزرگان ادب وهنر ایران به نام کشورهای اطراف هستند؛ تنها ترکیه هم سودای هویتسازی از داشتههای ایران را ندارد. با وجود این در ایران هر روز خانه یک شاعر یا نویسنده به تیغ لودر سپرده میشود.خانه حسین منزوی در زنجان تخریب میشود. بلدوزر به جان خانه صادق هدایت میافتد اما برای مثال امریکاییها از گردشگری ادبی خود سالانه یک میلیارد دلار درآمد دارند.خانه «عارف قزوینی» شاعر ملی در قزوین را هم کوبیدهاند و به جای آن یک خانه مسکونی ساختهاند اما در شهر«پراگ»، زادگاه «کافکا» مسیرهایی برای گردشگری ادبی تعریف میشود تا گردشگران از میدانها و کافههای محل گذر و استراحت این نویسنده دیدن کنند.
فکرکنم تازه متوجه شدی گرفتاریم
آنجا که فرمودید ترکیه است آن یکی هم اروپاست و اما این ایران است
اینجا هنرمند و ادیب و عارف سیخی چند
اینجا متاسفانه .......
فرمودند ما از این ها زیاد داریم بگذارید ببرند خوش باشند، فقط این آخری، همان عارف قزوینی را نبرند شاید که باعث آبروریزی نگردد