کسی از خویش برون آید و کاری بکند
در اندوه مسمومیتهای سریالی و قلبهای بهدردآمده و افکار مشوّش...
صالحه حقگو
نویسنده و شاعر
برای کرونا، آلودگی هوا و سرمای زمستان و صدها دلیل دیگر مدرسهها را تعطیل میکنید و حالا که پشت سر هم دختران نازنینمان را در مدارس مسموم میکنند، رویتان را کج کردهاید و چشمانتان را بستهاید؟
سرهایتان در کدام برف است که صدای دخترکان مظلوم و نالههای مادرانشان را نمیشنوید؟
این دختران و کودکان، پروین اعتصامیها و مریم میرزاخانیها و توران میرهادیها و ایران درودیهای آیندهاند.
سه ماه از مسمومیت سریالی دانشآموزان میگذرد و صدایی از مسئولی درنمیآید!
همان روزها طالبان، مرزبان مظلوم ایرانی را گروگان گرفت.
سفارت افغانستان به طالبان اهدا شد و اکنون رسما پای تندروهای دستپروردهی امریکا به ایران باز شده است.
ما مردمان سادهدل صبور، نگرانیم؛ نگران از دست دادن آنچه برایش جانهای نازنینی فدا شده. نگران از دست دادن آنچه سالهاست برای به دست آوردنش تلاش کردهایم.
مسئولین محترم مملکت! با شما هستیم. باید کاری کنید. برای تمام عاشقان این دیار. برای دخترکان با قلبهای پر از آرزویشان. برای جوانان با اندیشههای سراسر امیدشان.
درخت تنومند این مرز و بوم را هنوز ریشههای امیدی هست. هنوز چشم مردمان سرزمین هر صبح به بارقههای روشن نور که از پشت ابرها بیرون زده، میافتد و با امیدی -گرچه اندک-، به مسیر خود ادامه میدهند. هنوز مادیان سپید عشق به میهن، در پهنهی سرسبز باورمندی و توانایی میخرامد و به سوی فردایی روشنتر میدود.
باید تا دیر نشده کاری کرد. ادامهی این راه پر پیچ و خم را با عصا پیمودن دشوار است. همت بلند مسئولان را میطلبد تا میانهی راه، دست یاری به سوی مردم دراز کنند و برای حفظ عزت و شرافت و اعتماد ملت، کاری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید