خودکشی رضا را از عروس پنهان کرده بودند آن هم نه یکبار خودکشی بلکه 3 بار خودکشی که در همه این اقداماتش به خودکشی او نجات پیدا کرده بود و با فریب در ازدواج من را به خانه سیاه پدر شوهرم کشاند!
زن 30 ساله به نام لیلا نزد مشاور اجتماعی پلیس گفت: وقتی فوق دیپلم گرفتم تصمیم به ازدواج گرفتم. رضا که پسر شیک پوش و مرتبی بود را در یک میهمانی دوستانه دیدم بسیار نجیب و سر به زیر بود و خیلی زود پیشنهاد ازدواج داد تصور کردم پسری با معیارهای نجابت است و وقتس خانواده اش به خواستگاری ام آمدند جواب بله را دادم آن شب رضا سرش را پایین انداخته بود و اصلاحرف نمی زد و تنها پدرش حرف می زد و شنیدم قرار است یک فروشگان متعلق به رضا باشد این گونه بود که مراسم عقدکنان برگزار شد.
از همان روزهای اول دوران نامزدی احساس می کردم رضا خلق و خوی عجیبی دارد و سعی می کند با کسی ارتباط نداشته باشد هر بار که با او تماس می گرفتم تا ساعاتی را کنار هم باشیم او مشکلات کاری اش را بهانه می کرد و به هر بهانه ای درخواست هایم را نمی پذیرفت.خیلی زود فهمیدم کلا اشتباه کرده ام فهمیدم همسرم به بیماری افسردگی شدید مبتلا است به طوری که تاکنون 3 بار دست به خودکشی زده است و هر بارنجات پیدا کرده است.
پدر شوهر پلید و رفتار زشت با عروس خانم
من عروس فریب خورده شده بودم پدر شوهرم هم خیلی رفتارهای زشتی داشت انگار کنیزش بودم او خیلی پلید بود و با دروغش باعث شد با پسرش ازدواج کنم وقتی به رفتارهایشان اعتراض کردم جلوی چشمان شوهر بی غیرتم کتکم زدند و از خانه بیرونم انداختند و حالا می خواهم شکایت کنم طلاق بگیرم و پدرشوهرم هم مجازات شود.
با ادعاهای لیلا پرونده ای تشکیل شد و به دادسرا ارجاع یافت.
دیدگاه تان را بنویسید