در سفر اخیر محمدباقر قالیباف به لرستان یک اتفاق جالب توجه رخ داد، قالیباف و همراهانش مهمان سیاه چادر عشایر لرستان شدند اما نکته اینجا بود که میزبانش، هیچ اطلاعی از جایگاه و هویت او نداشت و اصلا او را نمیشناخت.
البته طبق آنچه در ویدئو گفته میشود انگار رئیس مجلس قالیباف از داخل هلکوپتر عشایر یک منطقهای را دیدهاند و گفته است که برویم پایین تا عشایر را ببینیم و حرفی بزنیم و وقتی نزد آنان رفتهاند این ویدئو هم گرفته شده است.
نگاه مرد عشایر به مهمانان در سیاه چادر بسیار جالب است و وقتی هم که یک کسی آنها را معرفی میکند نگاه و سر تکان دادن مرد عشایر واقعا جالبتر. با دیدن این ویدئو از ته قلبم دوست داشتم که مثل آن مرد عشایر بودم. نه میدانست استاندار کی بود، نه نماینده مجلس و نه رئیس مجلس.
فکر کردم که آن مرد عشایر چرا قالیباف را نشناخت، اصلی ترین دلیلی که پیدا کردم این بود که او موبایل ندارد و اگر هم داشته باشد احتمالا از آن مدلهایی است که فقط میتوان با آن شماره گرفت و یا جواب داد یعنی در یک کلام گوشی هوشمند ندارد. چون اگر داشت و به اینترنتی وصل میشد طبیعتا در یک شبکه اجتماعی هم بود و آن موقع حتما قالیباف را میشناخت.
از زمانی که این تلفن همراههای هوشمند و به دنبال آن شبکههای اجتماعی به دستمان افتاد یا شاید واقعیتر است اگر بگویم به جانمان افتاد همه اتفاقات زندگی شکل و رنگ دیگری به خود گرفت.
در شبکههای اجتماعی ما در زیر بمباران شدید خبری و اطلاعاتی هستیم و برای مصون بودن از این قضیه هیچ راه حلی هم نیست غیر از این که در این دنیای مجازی وارد نشوی، همین که وارد شدی دیگر زیر حملهای.
ما در معرض بسیاری اخبار و اتفاقات هستیم که شاید واقعا اگر از آنها اطلاعی هم نداشته باشیم هیچ فرقی به حالمان نکند فقط ذهن و روانمان آسودهتر خواهد بود. این اخبار فقط سیاسی یا اقتصادی نیست مثلا طلاق دو هنرپیشه یا تتو زدن یک خواننده هم شامل آن میشود.
استفاده از این شبکههای اجتماعی علاوه بر این حملههای خبری، یک نوع از تشتت ذهنی هم بوجود میآورد، فکر کنید یک خبر مانند کشته شدن غیرنظامیها در اکراین پشت سر عروسی جنیفر لوپز و بن افلک قرار دارد و بعد هم عکس یادگاری دوستانمان در تنگه واشی را میبینیم و بعد خبر فوت یک شخصی و ...
حال بدتر این است که اگر این منبع حمله به روح و روان را از ما بگیرند دچار اضطراب و نگرانی بیشتری خواهیم شد. یکی از بزرگترین اختلالات انسان امروز نوموفوبیا (Nomophobia) است ، اصطلاح نوموفوبیا سال ۲۰۱۰ بهدست محققان مؤسسه تحقیقاتی «YouGov» در انگلستان ابداع شد.
محققان در حین پژوهشی نامرتبط متوجه شدند که بسیاری از داوطلبان پس از جدایی از اسمارتفون، دچار اضطراب میشوند. این مطالعه چنین نتیجهگیری کرد که ۵۳ درصد از کاربران گوشی هوشمند در انگلستان، زمانی که به دلایلی مانند تخلیه باتری یا قطع شدن شبکه نمیتوانند از گوشی هوشمند خود استفاده کنند، مضطرب میشوند.
به عقیده پژوهشگران، این سطح از استرس ناشی از قطع ارتباط با دیگران است و مشابه همان احساسی است که فرد از رفتن به دندانپزشکی یا در روز عروسی خود احساس میکند. این وضعیت در آمریکا بدتر است، چراکه مردم گوشیهای هوشمند را هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانهروز با خود نگه میدارند و حتی ۳۴ درصد از افراد در لحظات صمیمی با شریک زندگی (همسر) خود، به تماسها پاسخ میدهند.
این مطالعه نشان میدهد که از هر پنج نفر، یکی (۲۰ درصد) ترجیح میدهد، یک هفته تمام را با یک لنگهکفش بیرون برود، اما در عوض گوشی هوشمند خود را به همراه داشته باشد. بر اساس مطالعهای دیگر، ۶۶ درصد از بزرگسالان از نوموفوبیا رنج میبرند.
برگردیم به همان مرد عشایر ابتدای نوشتار ، ذکر این نکته لازم است که در میان عشایر هم تلفنهای هوشمند وجود دارد و دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی هم قطعا دارند اما من حسرت آن مرد را میخورم که فارغ از همه اتفاقات جهان در آن کوهها نمیدانست که رئیس مجلس کیست و بالطبع از بسیاری اخبار ریز و درشت این جهان دور است.
خوش به حالش!
دیدگاه تان را بنویسید