به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
(نظرات یک زن، عضوی از جامعه و مادر یک دختر و یک پسر)
معتقدم چنین مناسبتهایی، فرصت خوبی است برای اینکه از درون خود و خانههایمان، فرصت تغییر ایجاد کنیم و سعی کنیم از داخل خانواده، همسو با تمام جهان، به سمت برابری قدم برداریم.
- در اولین قدم، هنوز هم هستند افرادی که پسردار شدن را غرور و افتخار میدانند. شاید به زبان بگویند دختر هم خوب است، دخترانمان را هم دوست داریم! اما کلامشان و رفتارشان، در این جهت است که پسردار شدن تاجی است بر سر زن. حواسمان باشد جزو این دسته نباشیم و به فرزندانمان به یک اندازه بها بدهیم.
- در تربیت فرزندانمان مراقب کلیشههای جنسیتی باشیم. «دختر باید نخودی بخنده!»، «مرد که گریه نمیکنه!», «این رنگ/اسباببازی دخترونه/پسرونهست!»، «پسرا شیرن! دخترا موشن!» و مثالهایی از این دست، میتوانند آسیبهای جبرانناپذیری به آینده و هویت فرزندانمان وارد کنند.
- دختران و پسران ما، همگی «فرزندان» ما هستند و حق دارند از حقوق و آزادی برابر برخوردار شوند. اگر به دخترمان پول توجیبی میدهیم، پسرمان هم حق دارد از حمایت مالی ما برخوردار شود. اگر از پسرمان حمایت شغلی میکنیم، به دخترمان هم کمک کنیم روی پای خودش بایستد و بدون اینکه منتظر شاهزادهی سفید سوار بر اسب بشود، به استقلال برسد. اگر هنوز معتقدیم دخترمان، خواهرمان، به دلیل مونث بودن، حق و حقوقش باید نصف ما باشد، هنوز فرسنگها با تفکر برابری فاصله داریم.
- دختران و پسرانمان را همزمان قوی و محکم و در عین حال مستقل برای انجام هر کاری تربیت کنیم. اگر معتقدیم دخترمان فقط باید آشپزی یاد بگیرد و لباس پدر و برادر و بعداً همسرش را اتو بکشد، و پسرمان دلیلی ندارد بتواند حتی یک چای ساده دم کند یا جوراب و زیرپوش خودش را بشورد، باید بدانیم که آیندهی سختی در انتظار فرزندانمان است. فرزندان ما فارغ از جنسیتشان، باید هر مهارتی را آموزش ببینند، از سادهترین مهارتها تا پیچیدهترین آنها. ما به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم آنها را برای هر موقعیتی در زندگی آماده کنیم.
- اگر به پسرمان اجازه میدهیم تا هر ساعتی از شبانهروز بیرون از خانه باشد و دخترمان حتی وقتی در عقد کسی است باید قبل از تاریکی هوا به خانه برگردد، بهتر است حرف از برابری نزنیم. به جای این رویکردهای بیفایده که به اسم حفاظت و امنیت زنان و در سایهی اصطلاح لوث «ناموس» انجام میدهیم، بهتر است حفظ امنیت جامعه را از خودمان شروع کنیم. اگر والد هستیم ، با آموزش دادن به پسرانمان، که زن را به شکل کالا و مایملک نبینند و با دادن عزت نفس و آموزش کافی به دخترانمان. اگر مرد هستیم، با خیانت نکردن و وفاداری به حقوق همسرمان، با دراز نکردن پا از گلیم در برخورد با زنان. اگر زن هستیم، با شناختن حقوقمان، با نماندن در رابطهای که حقوقمان نادیده گرفته میشود. اگر مادریم، خواهریم، ناظریم، با نگفتن جملههایی مثل «مرده دیگه!», «حتما زنش براش کم گذاشته!»، «حتما زنه یه کاری کرده!». در مقابل و علیه هم نباشیم.
- برای تعریف و تمجید از دخترانمان، از صفتهایی استفاده کنیم که اکتسابی هستند و تا حد ممکن از تعریف اغراقآمیز از ظاهرشان خودداری کنیم. دخترانی عاقل و دانا تربیت کنیم، نه پرنسسهایی که خودشان را زیر بار هزار جور عمل زیبایی و آرایشی و روشهای تهاجمی لاغری قرار میدهند تا مورد پسند واقع بشونذ. به دخترانمان عزت نفس بدهیم تا یاد بگیرند زیباییشان فارغ از کلیشههایی مثل وزن، قد، رنگ پوست و اینجور معیارها تعریف میشود.
- به دخترانمان یاد بدهیم قرار نیست تنها هدف زندگیشان ازدواج باشد. آنها را برای اهداف بزرگتری در زندگیشان آماده کنیم، که ازدواج هم میتواند فقط بخش کوچکی از آنها باشد. دخترانمان را برای ازدواج و انتخاب شریک زندگی، تحت فشار نگذاریم و در صورت تمایلشان به ازدواج، به جای اینکه مثل کالا مبادلهشان کنیم، حق و حقوقشان را به آنها یادآوری کنیم و کمکشان کنیم که انتخاب درستی داشته باشند.
اگر مادریم، اگر خواهریم، یا هر نسبت دیگری داریم، به انتخاب پسر/برادرمان احترام بگذاریم و از ابتدا برای شریک زندگیاش خط و نشان نکشیم. تاکید میکنم، در مقابل و علیه هم نباشیم.
- برای داشتن برابری در جامعه، باید تمام اینها را به پسرانمان هم یاد بدهیم و به آنها یادآوری کنیم که زن، فراتر از ناموس و مایملک و دارایی آنها است. قتلهای ناموسی، فحشهای ناموسی، همه از همین تفکر ناموسپرستی ریشه میگیرند. زن هم عضوی از این جامعه است، با حقوق و خواستههای برابر. احترام گذاشتن به این حقوق را از داخل خانههای خودمان آغاز کنیم.
روز جهانی زن مبارک.
روز زن مبارک اما زنان که مورده ستم قرار گرفتنهم ازجانب شوهر معتاد هم از جامعه ومردم بی رحم که در باره مردم قصاوت می کندمردان معتاد مسولیت پزیر نیستن وزنان به دام افتاده آنها بی حمات وبدبخت هستن اگر بیمار شدند کس ندارند خودشان بایدهبه بیمارستان بروند همهجا تنها بی جمایت هستن واز طرفی مردم هممورد بی حرمی قرار نی گیرن