- درباره خطای استراتژیک پوتین در لشکرکشی تمامعیار به اوکراین دو گمانهزنی مطرح است: اول سلطه بر اوکراین و اداره آن از طریق تحمیل حکومتی دست نشانده و دیگری افتادن پوتین در دام غرب. میتوان این سناریو را با ملاقات سفیر آمریکا با صدام قبل از اشغال کویت مقایسه کرد.
- پوتین در لشکرکشی به اوکراین چند خطای محاسباتی استراتژیک داشت: اول،تصور میکرد سناریوی طراحیشده را شاید در کمتر از یک هفته به انجام خواهد رساند. دوم، تصور ذهنی او این بود که وابستگی شدید اروپا به انرژی روسیه و اختلافات آمریکا و اروپا مانع از اقدامی جدی و تأثیرگذار از طرف غرب در مقابل تحرک نظامی روسیه خواهد شد.
- مسدودشدن این حجم عظیم دارایی یعنی افلاس کامل روسیه و عقبگرد کشور به وضعیت سالهای آخر اتحاد جماهیر شوروی و دهه اول پس از فروپاشی. شاهکار پوتین رهانیدن روسیه از آن وضع و تبدیل آن به کشوری ثروتمند، مردمی نسبتا مرفه و برخوردار از احترام در جهان بود.
- بزرگترین خسران پوتین در اقدام اخیر، برباد دادن اعتبار سیاسی خود و کشورش و گرفتارشدن مردم در فقر و فلاکت اقتصادی است. پیامد دیگر، محکومیت آن از سوی قاطبه کشورها بود. افکار عمومی جهان بهشدت علیه روسیه شکل گرفته و نفرت از روسیه و رئیسجمهور آن بهسرعت در جهان گسترش می یابد.
- پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار شده است. اشغال کامل این کشور نیز راهگشای خروج روسیه از این باتلاق نیست. مردمی که سه دهه طعم دموکراسی را چشیدهاند، به حکومت سرنیزه تن در نخواهند داد.
- غرب به بهانه اشغال اوکراین، حلقه را به گردن پوتین انداخت و تا فروپاشی کامل روسیه، اینبار در شکلی دیگر، آن را رها نخواهد کرد. تا قبل از آغاز لشکرکشی، روسیه برنده بحران اوکراین بود. اگر پوتین شمشیر را از نیام برنمیکشید و همچنان تلفیقی از دیپلماسی و تهدید نظامی را ادامه میداد، «پیروزی بدون توسل به جنگ» را در دستان خود داشت.
- تا قبل از تهاجم گسترده، اوکراین بسان غزال خوشآبورنگ، در کمند و چنگال پوتین قرار داشت. صبحگاه پنجشنبه، پنجم اسفند رئیس مغرور و مادامالعمر روسیه در کمند غزال گرفتار شد.
دیدگاه تان را بنویسید