در هر دورهای از زمان، ساختارهای جدید، ابزارها و مهارتهایی وارد عرصهای از زندگی میشوند که قبل از هر ورودی نیازمند فرهنگسازی در اجتماع است، تا بتوانیم با آگاهی از پسِ هر تغییری برآییم.
از کشورم میگویم: "که در طول تاریخ دارای فرهنگهای مختلفِ هنری، فلسفی، معماری و ادبیات بوده که بعدها با دین هم آغشته شده است؛ حتی چند اقلیم، چند زبان و چند لهجه را در خود جای داده است و سالها با فراز و نشیبِ بسیار با خلقیات اصیل ایرانی، پایبند انسانیت، نوعدوستی و مهماننوازی بوده است." اینها را گفتم چرا که فرهنگ، باذاتِ ایرانی همنشین است.
تاریخ، گویای هر تبعیّت یا نافرمانی و سرانجامِ دوران است؛ که بهروشنی و با کمی مطالعه ودرکِ درست میتوان از آن درس گرفت.
با پیشرفتِ اوضاع، امکانات و تجهیزات و دنیای ارتباطات، مردم همگام با این تغییرات پیش رفتهاند، اما گاهی اصول و معارفِ درست آن را درنیافتهاند! و این خود، ضعف بزرگی در هر عصری است که تعیین کنندهی"بقا" یا "زوال" است.
میگویم:《که در هر گردشی از ایام با توجه به هرتغییری، فرهنگ است که پایهگذار رفع اشکالات است.》
حال ویروسی عجیب، تقریبا ۷۳۰ روز بیشتر است که بطور رسمی اعلام حضور کرده است.
همین روزهای اواخر بهمنماهِ دوسال قبل(سال ۹۸) موجی از استرس و سردرگمی کشور را فرا گرفت و جهان را با آمدنش دگرگون ساخت.
اکنون به روزهای"تولدش" نزدیک شدهایم؛ حرف بسیار است از اتفاقات عجیبی که رقم خورد و شکل زندگی، معیشت و معاشرتِ مردم را تحت تأثیر قرار داد.
بعد از دو سال همگی به شناختی نسبی از این ویروسِ منحوس که نه! بلکه آزمونگر رسیدهایم و اخبار را گاه و بیگاه دنبال میکنیم، که آمار مبتلایان فلان است و رنگ شهرها فلان! ولی آیا این آمار، اثری در روندِ زندگی ما دارد؟! جز اینکه میدانیم کروناویروس با هر شمایلی که ظاهر شود، باز راهی جز مراقبتهای بهداشتی و مراقبتهای ارتباطی نداریم!
در عجبم! که هنوز با وجودِ این آگاهیها، باز خواسته یا ناخواسته زخم زبان میزنیم، دلی را میرنجانیم، خاطری را ناآرام میکنیم و با ندانمکاریهای مغرورانه آرامشِ زندگی دیگران را تحتالشعاع قرار میدهیم.
هنوز مردمی هستیم که ادعای مراقبتهامان گوش فلک را سوراخ کرده، اما تا دری به تختهای میخورد و مناسبتی را در تقویم پیدا میکنیم از خود بیخود میشویم و خود را گول میزنیم!
حال که این میان کسانی از اطرافیان را همچنان مقیّد به اصولِ اولیه ببینیم به سُخره میگیریم که چرا فلان مجلس نبودی، آبرویمان رفت! تو وسواسی شدهای! از فامیل گریزانی! به خداوند توکل نداری! ریسکپذیر نیستی! و.... بارها این جملات را از دیگران شنیدهاید، مگر اینکه جز دستهای از افراد باشیم که بگوئیم ما همدیگر را میشناسیم، ظاهر افراد مشخص است که مبتلا نیستند! خب ناقل چی؟! این همه تعصّبِ بیاساس به چه منظور؟!
چه جالب! که کروناویروس با آشنایان کاری ندارد! با این تفکرات به حول و قوهی الهی کرونا را که با آن وزن ناچیزش که هیچ! بلکه شاخ غول را هم میشکنیم.
عزیزِ من! تکرارِ مکررات میکنم، واکسن زده یا نزده باید مقیّد و به خاطر ارزشمندی به خود و دیگران، قانونمند باشیم.
هان ای ایرانی! نکند ندانسته غِنای فرهنگ و اصالتمان را خدشهدار کنیم!
این روزهامان حال خوش میطلبد و بس!
پس هموطن! همساز و همگام با هم هوای هَم را داشته باشیم.
بهار مهآبادی
فعال اجتماعی و فرهنگی
دیدگاه تان را بنویسید