اصلا آیا این مسئله یعنی جنسیت فرزند و اهمیت دادن به آن در حالی که افراد نقشی در آن ندارند، اتفاقی درستی است یا آسیبزا خواهد شد؟ به طور کلی، چند سالی است که شاهد پخش تصاویر و ویدئوهایی از جشنهای بیپایه و اساسی هستیم که علامت سوالهای زیادی را در ذهن مخاطبان ایجاد میکنند. این تصاویر و ویدئوها ظاهرا از مراسم شادی و جشن تهیه شدهاند ولی در بسیاری از موارد، اولا دلیل درستی برای گرفتن آن جشن وجود ندارد، ثانیا افراد حاضر در آن مراسم اینقدر غرق در ظواهر و مقایسهها میشوند که احساس صمیمیت نمی کنند و هیچ لذتی از حضور در آن فضا نمیبرند یا حتی ممکن است روابط برخی از زن و شوهرها بعد از این مراسم به خاطر چشمو همچشمی و مقایسهها دچار آسیب شود. جشنهای نوین اینستاگرامی که ریشه مشخصی ندارند و با انگیزههای گوناگون در حال گسترش هستند، میتوانند آسیبهای زیادی را برای اشخاص و جامعه به دنبال داشته باشند. در ادامه چند نکته مهم در همین زمینه مطرح میشود.
اینها ویژگیهای یک والدین خوب نیست
ممکن است بعضی زنوشوهرها که خود را برای برگزاری چنین مراسمی آماده می کنند و زحمت و هزینه زیادی را متقبل میشوند تصورشان این باشد که چه پدر و مادر شایسته و خوبی هستند که قبل از به دنیا آمدن فرزندشان برای حضور او در زندگیشان جشن گرفتهاند، در حالی که در هیچکدام از منابع علمی و پژوهشهای معتبر روانشناسی، این گونه اقدامات و هزینهها به عنوان معیارهای ارزیابی والدین خوب و موفق ذکر نشده است. بنابراین نمیتوانیم بگوییم پدر و مادرهایی که این جشنها را برای تعیین جنسیت فرزندان خود(در واقع برای دل خودشان) برگزار میکنند، خیلی پدر و مادرهای خوبی هستند یا کسانی که این کار را نمیکنند، والدین مناسب و موفقی نیستند.
جشنگرفتن برای اتفاقی که نقشی در آن نداریم
البته اگر کمی منصفانه و منتقدانه بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، میتوانیم این اقدامات را به عنوان یک نقطه ضعف قلمداد کنیم چرا که مصداق واقعی «به نام کودک و به کام والدین» است. جنین دوماههای که هنوز به دنیا نیامده و برایش جشن تعیین جنسیت گرفته میشود، در واقع وسیلهای است برای ابراز هیجانات والدینی که هیچ نقشی در انتخاب جنسیت وی نداشتهاند. در این مواقع، اخلاقیترین اقدام میتواند شکرگزاری و فراگیری مهارتهای لازم برای مراقبت بهتر از نوزاد و همچنین یادگیری سبکهای صحیح فرزندپروری باشد که گویا در این هیاهوی بادکنک و کیک و جیغ و هورا و کادو و ... گم خواهد شد.
فرزندانی که دستمایه فخرفروشی میشوند
تا به حال دستاوردهایی از قبیل کارنامه تحصیلی، مدرک زبان، رتبه کنکور، رشته دانشگاهی و مواردی از این قبیل موجب فخرفروشی برخی از والدین و البته مایه نگرانی کارشناسان حوزههای روان شناسی و جامعهشناسی بود ولی اکنون آسیبهای نوپدید بیش از آن چه در گذشته وجود داشته، دلیل نگرانی است و برای کاهش این آسیبها یک همت ملی مورد نیاز است. کودکان معصومی که حتی در بسیاری از موارد وجودشان به دلیل خودخواهیهای والدین یا در بعضی از موارد برای کمتر شدن مشکلات زوجین یا بنا به مصالح دیگری رقم خورده است، این روزها مایه فخرفروشی و تحقق عقدههای محقق نشده پدر و مادر و بسیاری از اهداف خودخواهانه والدین میشوند و در بزرگ سالی درک این اتفاقات ،حس ابزار بودن را به افراد القا میکند و هیچ کس از این حس لذت نمیبرد. یقینا هیچ کدام از کسانی که به نظر خودشان این لطف بزرگ را در حق فرزندان خود انجام میدهند، به جنبههای منفی و آسیبهای تدریجی این کار چه از حیث فردی و چه از بعد اجتماعی فکر نکردهاند بلکه اهداف و انگیزههای احساسی، هیجانی و زودگذر در تصمیم آنها نقش بیشتری داشته است.
آسیبهای اجتماعی برگزاری چنین جشنهایی
بسیاری از این رفتارها که به تقلید از دیگر فرهنگها ایجاد شده، حتی در خود آن کشورها هم با این آبوتاب وجود ندارد و حتی در خانوادههای تجملگرای اروپایی و آمریکایی هم به ندرت شاهد انتشار تصاویر خصوصی خانوادهها و برگزاری چنین مراسم بدون ریشه و تجملاتی هستیم. البته این جور چیزها در صفحات اینفلوئنسرها مثل نقلونبات به چشم میخورد که هدف آنها هم مشخص به نظر میرسد. از طرفی برگزاری جشنهای پرهزینهای به نام جشن طلاق، تاتی، گودبای پمبرز، دندان درآوردن، تعیین جنسیت و ... در شرایطی که دغدغههای توده مردم مسائل معیشتی، اشتغال، بیماریها و آسیبهای اجتماعی است، نوعی دهنکجی به این افراد بوده و میتواند باعث ایجاد و تشدید موجی از سرخوردگی و فشار روانی در افراد شود. البته این سخن نه تنها به منزله مخالفت با شادی و دورهمی نیست بلکه استفاده از روشهای منطقیتر و کم آسیبتر مثل دورهمیهای کم حاشیه و صمیمیتر در مناسبتهای ملی و فرهنگی و مذهبی که ریشه در تاریخ کهن و غنی ایرانی دارد، توصیه میشود. در عین حال که انتخاب سبک زندگی و روش انجام هزینهها و مواردی از این قبیل، حق خانوادههاست ولی نباید فراموش کنیم که ما دارای ریشه و اصالتی خاص هستیم و میطلبد که مبانی و اصول اخلاقی و اجتماعی کشوری را که در آن زندگی میکنیم در همه تصمیمات و اقدامات خود مد نظر داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید