دیدم عزیزی نوشته است: "یه تفکر هست که میگه اگر از هایپرمارکت ها خرید کنی، به مدیر عامل کمک کردی که بتونه ویلای سومش رو بخره!
اما اگر از مغازه محل خرید کنی، به یه بچه کمک کردی که بره مدرسه یا بره کلاس ورزش و به یه پدر و مادر کمک کردی، تا بتونن یه لقمه نون بذارن سر سفره بچه هاشون!"
از آنجا که شبیه این استدلال زیاد تکرار میشود چند نکته قابل ذکر است:
۱. به عنوان مشتری که احتمالا پول با زحمت به دست اوردهای حق شماست که از هر جا که خواستی هایپر مارکت یا بقالی یقینعلی خرید کنی، هیچ الزام "اخلاقی" در کار نیست، خرید شما به درجاتی نوعی کمک برای کارمند جزء هایپرمارکت که در انبار آن زحمت میکشد هم به شمار میآید.
۲. هایپرمارکت و یقینعلی بقال در معنای دقیق کلمه اساسا جانشین هم نیستند، دو تجربه خرید متفاوتاند و مشتریان خود را دارند، خیلی از ما هم در موقعیتهای مختلف از این یا آن استفاده میکنیم.
۳. فرض کنید طرف ویلای پنجمش را بخرد، چه اشکالی دارد؟ از من یا دیگری که سرقت نکرده است، جنس ارزانی تامین کرده است و هزاران و چه بسا میلیونها مشتری توانستهاند از کالا و خدمات ارزان برخوردار باشند و پول زحمتکشی را خرج کنند، به چنین کسی باید دست مریزاد گفت، نه اینکه برای اموالش چرتکه انداخت.
۴. یقینعلی خودش بیش از بقیه به فکر منفعت خودش است، پولش را هم در میآورد، ولی اگر چنین نیست و کارش نمی چرخد، چرا باید فکر کنیم باید او را به زور سرپا نگه داشت؟ او میتواند کار دیگری راه بیندازد و نیاز مهمی از مردم را برطرف سازد و خود و بقیه را ثروتمندتر کند.
۵. این تصور که اگر یقینعلیها از میدان به در شدند، هایپرمارکتها دارای قدرت انحصاری میشوند، یکهتازی میکنند و خون مردم را با گرانفروشی در شیشه خواهند کرد هم باد هواست. حتی یقینعلی هم میداند که فارغ از رقابت کالا را نمیتوان با هر قیمتی فروخت و کافی است سود خوبی به جیب بزنی تا رندان وارد صحنه شوند و آرامشت را به هم بزنند. هایپرمارکتها هم بخواهد زیاد بیترمز بروند با اتحادیه یقینعلیها روبه رو میشوند که جنس ارزانتر میدهند و مشتریانشان از دست خواهند رفت. در رقابت هم از هر طرف کشته شود به نفع مشتری است.
مخلص کلام، از هرکدام "دلتان خواست" و با هر انگیزهای خرید کنید و لذت خرید را با فکر کردن به ترهات از بین نبرید، والله اعلم.
دیدگاه تان را بنویسید