این مقاله بخشی از یک همکاری استراتژیک است که توسط شورای آتلانتیک (واشنگتن دی سی)، مرکز سیاست های امارات (ابوظبی) و موسسه مطالعات امنیت ملی (تل آویو) آغاز شده است. نویسندگان این مقاله با گروه کاری ابتکار عمل در مورد طرح انرژی چین و روسیه در خاورمیانه در ارتباط هستند. نظرات بیان شده توسط نویسندگان متعلق به آنهاست و بیانگر نظرات نهادهایی که در آن کار می کنند، نیست.
اندیشکده شورای آتلانتیک با مقدمه فوق دیدگاه سه تحلیلگر را در این زمینه آورده است:
آیا روسیه یا چین به اندازه کافی نفوذ و علاقه دارند تا در مذاکرات بین اسرائیل و فلسطین تغییری ایجاد کنند؟
ریچارد لبارون*: ظهور مجدد درگیری های شدید بین اسرائیلی ها و فلسطینیان طی چند هفته گذشته بار دیگر لزوم تقویت روند مذاکره مسالمت آمیز میان طرفین را از دید جهانیان مطرح کرده است. مهم اینکه، چین اخیراً به عنوان گزینه دیگری برای میزبانی گفتگوهای غیررسمی بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها در پکن داوطلب شد. اگرچه تشکیلات خودگردان فلسطین از این پیشنهاد استقبال کرد، اما تلاش ها در این زمینه هنوز نتیجه ای نداشته است. در همین حال، در تاریخ 5 مه، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه بر حمایت مسکو از گفتگوها برای حل مسائل اصلی و فعال کردن روند سیاسی حل و فصل مشکلات فیمابین با کمک گروه چهار جانبه شامل روسیه، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل تأکید کرد.
پس از تدوین یک برنامه صلح چهار ماده ای بین اسرائیل و فلسطین، باید دید که آیا چین از موقعیت خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه مه و بعد از آن برای احیای این طرح استفاده می کند یا خیر. گفتنی است، جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به درگیری اسرائیل و فلسطین توسط چین، تونس و نروژ درخواست شد و در ابتدا برای 14 مه برنامه ریزی شده بود اما توسط ایالات متحده تا 16 می به تأخیر افتاد. چین ریاست این جلسه را برعهده داشت و با برعهده گرفتن نقش بیشتر در رهبری این موضوع، از ایالات متحده به دلیل عدم اقدامش در چارچوب شورای امنیت انتقاد کرد.
در حالی که اتفاق نظر بیشتر ناظران بر این است که تأثیر روسیه و چین در روند صلح جدید حداقلی خواهد بود، اما باید به بررسی این موضوع پرداخت که آیا مسکو و پکن می توانند از انفعال ایالات متحده در مورد این مسئله و یا مسئولیت پذیری اندکش در آن، به نفع خودشان بهره برداری کنند و در شکل دادن به یک توافق بین اسرائیل و فلسطین اثرگذاری بیشتری داشته باشند.
* ریچارد لبارون یک عضو ارشد غیر مقیم شورای آتلانتیک است و رئیس گروه راهبری چندجانبه و کارگروه منابع آب فرایند صلح چندجانبه مادرید بود.
دیدگاه تاریخی ایالات متحده در مورد نقش روسیه و چین
از زمان کنفرانس صلح مادرید در سال 1991، ایالات متحده تلاش کرده است تا اطمینان حاصل کند که روسیه و چین نقشی محدود در مذاکرات بین اسرائیل و همسایگان آن دارند. در آن سال، ایالات متحده و اسرائیل به اصل مذاکرات دو جانبه داوطلبانه بین اسرائیل و سوریه، اردن و فلسطینی ها متعهد بودند و نمی خواستند این مذاکرات را در سازمان ملل یا جاهای دیگر به صورت بین المللی مطرح و حل و فصل کنند. با این وجود، برای روس ها و تا حدی چینی ها مهم بود که به عنوان حامی و تسهیل کننده روند صلح شناخته شوند.
به عنوان مثال، دعوت نامه های کنفرانس مادرید در سال 1991 به طور مشترک توسط ایالات متحده و روسیه صادر شد اما نقش روسیه تا حد زیادی نمادین بود. وزارت امور خارجه آمریکا به رهبری جیمز بیکر رهبری سازماندهی کنفرانس مادرید را بر عهده گرفت و سعی کرد اطمینان حاصل کند که طرفین درگیری در آن شرکت خواهند داشت. روسها در روند صلح چند جانبه که از نشست مسکو در اوایل سال 1992 آغاز شد، به ایالات متحده پیوستند. این یک تلاش اولیه برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی بود که دیپلمات ها و کارشناسان سی و چند کشور را گرد هم آورد.
علی رغم اینکه قدرتهایی مانند روسیه، چین و اتحادیه اروپا در روند صلح بین اسرائیل و کشورهای دیگر نقش داشتند، اما از ورود آنها به مذاکرات دو جانبه بین اسرائیل و همسایگان آن ممانعت به عمل آمد. روند چند جانبه قربانی عدم پیشرفت در مذاکرات دو جانبه شد و دستاوردهایی که در روند کلی صلح به دست آمد بر اثر عدم دستیابی به پیشرفت چشمگیر صلح و سازش بین اسرائیل و فلسطین از بین رفت.
دیدگاه اعراب نسبت به چین
دکتر محمد بن هویدین**: کشورهای عربی این طور تصور می کنند که چین نفوذ کافی بر طرف های اسرائیلی و فلسطینی ندارد تا آنها را وادار به مذاکره در مورد توافق کند. به زعم آنها، چین در این مسئله بازیگر بزرگی نیست و بر هر دو طرف آنقدر نفوذ ندارد که آنان را به سمت حل منازعاتشان سوق دهد. شاید به همین دلیل است که چین تا کنون به طور جدی خود را درگیر این مسئله نکرده است. چین محدودیت های خود را درک می کند، به همین دلیل ترجیح می دهد که اقداماتش در چارچوب یک تلاش جمعی بین المللی باشد.
عدم خلاقیت چین برای مقابله با مشکل اسرائیل و فلسطین و رویکرد پکن مبنی بر حمایت از اصول به رسمیت شناخته شده، مانند طرح صلح چهار ماده ای که توسط رئیس جمهور شی جین پینگ در ژوئیه 2017 ارائه شد، شاهدی بر عدم تمایل و توانایی چین برای حل و فصل مشکلات اسرائیل و فلسطین به تنهایی و در چارچوب یک توافق جدید است. طرحی که چین ارائه داد شامل راهکارهای جدید نبود، بلکه اصولی را که قبلاً مطرح شده بودند، تکرار می کرد و روش حل و فصل سیاسی بر اساس راه حل دو کشور را در برمی گرفت. حتی انتصاب نماینده ویژه دولت چین در مسائل خاورمیانه برای تسهیل روند صلح اعراب و اسرائیل نیز اقدامی نمادین بوده است که شرایط درگیری را تغییر نداده است.
با این حال، چین علاقه دارد به عنوان کشوری در محیط بین الملل شناخته شود که در سازماندهی مذاکرات اسرائیل و فلسطین نقش داشته است. اما اقداماتش به گونه ای طراحی شده که به عنوان یک قدرت بزرگ مسئولیت پذیر که به ایجاد ثبات بین المللی متعهد است، دیده شود. بنابراین، می توان توضیح داد که چرا چین در بسیاری از مسائل بین المللی حتی اگر نمی تواند طرفین را تحت تأثیر قرار دهد، درگیر روند مذاکرات می شود. به عنوان مثال می توان به مشارکت پکن در مذاکرات هسته ای ایران و کنفرانس برلین در مورد یمن اشاره کرد. چین باید در مذاکرات حضور داشته باشد، زیرا این بخشی از استراتژی سیاست خارجی این کشور است که به عنوان یک طرف اصلی در تلاش برای حل اختلافات بین المللی شناخته شود. بنابراین، چین ترجیح می دهد در یک تلاش جمعی بین المللی درگیر باشد تا اینکه به تنهایی اقدام به حل و فصل مشکلات کند. در این ارتباط باید توجه داشت که چین به دو دلیل این رویکرد را برمی گزیند. اول، پکن توانایی حل و فصل مشکلات بین المللی را به تنهایی ندارد. به ویژه در مسئله اسرائیل و فلسطین که ایالات متحده واسطه اصلی است. دوم، چین نمی خواهد مسئولیت برخی از نتایج مذاکره را بر عهده بگیرد.
**دکتر محمد بن هویدین دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه امارات متحده عربی است.
دیدگاه اسرائیل نسبت به روسیه
دانیل راکوف***: روسیه در واکنش به تشدید منازعات اسرائیل و فلسطینی ها فعالیت دیپلماتیک خود را افزایش داده است. مسکو تلاش دارد که اظهارات عمومی اش را با فاصله برابر از دو طرف متخاصم مطرح کند. روسیه خواستار رفع تنش ها و از سرگیری مذاکرات تحت نظارت چهار جانبه ی واسطه ها است که هدف آن "راه حل دو کشور" است.
روسیه به انتقاد از رویکرد واشنگتن در به حاشیه بردن مسئله فلسطین طی سالهای روی کار بودن دونالد ترامپ پرداخت. مسکو همچنین خواستار مذاکرات مجدد اسرائیل و فلسطین است، مسکو را به عنوان مکانی برای ملاقات پیشنهاد کرده و سعی دارد با حفظ کانالهای ارتباطی باز با تشکیلات خودگردان فلسطین و حماس وحدت میان جناحهای فلسطینی را ایجاد کند. روسیه با بدبینی به توافق آبراهام واکنش نشان داد و ادعا کرد که این توافق با وجود پیشرفت مثبتی که محسوب می شود، نمی تواند راه حل مسئله فلسطین را که یکی از اصلی ترین مشکلات بی ثبات کننده خاورمیانه است، دور بزند. در عوض مسکو خواستار برگزاری کنفرانس روند صلح خاورمیانه در سطح وزیران با حضور نمایندگانی از کشورهای مصر، اردن، امارات متحده عربی (امارات متحده عربی)، بحرین، اسرائیلی ها و فلسطینی ها شد.
در حالی که روسیه تنها بازیگر مهم بین المللی است که می تواند مستقیماً با همه طرفها و جناح ها ارتباط برقرار کند اما مسکو فاقد اهرم فشار بر اسرائیل یا فلسطینی ها برای تغییر مواضعشان است. بنابراین، دیپلماسی چندجانبه فعال مسکو با این هدف به کار گرفته شده که به غرب ثابت کند که روسیه یک قدرت جهانی مسئول است. مشکل اسرائیل و فلسطین یک زمینه ی مشترک بین المللی برای روسیه و پایتخت های غربی فراهم می کند. چیزی که برای مقامات مسکو خوشایند است. اما باید توجه داشت که در پشت صحنه، روس ها در مورد احتمال پیشبرد روند آشتی اسرائیل و فلسطین کاملاً بدبین هستند.
*** دانیل راکوف یکی از محققان موسسه مطالعات امنیت ملی در تل آویو است که بیشتر بر سیاست روسیه در خاورمیانه و رقابت بزرگ قدرت در منطقه تمرکز دارد.
دیدگاه تان را بنویسید