جوانبودن محمد، هم میتواند برگ برنده او حساب شود هم پاشنهآشیل او. جوانی و ناشناسبودن در سیاست، کنجکاویبرانگیز است. جدای از اینکه این جوانبودن میتواند یک امتیاز یا جذابیت ایجاد کند، نکته مهمتر این است که او چون کارنامه و سابقه سیاسی – اجرائی زیادی ندارد به نسبت رقبا کمتر در تیررس قضاوت از سوی مردم و تخریب از سوی سایر نامزدها قرار میگیرد.
سال ۸۴ هم احمدینژاد جوانترین گزینه در بین رقبای اصولگرایش بود و دقیقا از همین خلأ ناشناختگی سیاسی بهره برد بهویژه اینکه از توانایی فردی خودش همزمان با بهرهگیری از نمادهای گفتمان عدالتخواهانه، در استراتژی انتخاباتی تبلیغاتیاش هم بهره برد و برند احمدینژاد را ایجاد کرد.
حالا اگر سعید محمد هم بتواند از ابزارهای خلاقانه مناسب و اختصاصی خودش استفاده کند، قطعا بین رقبایی که سالهاست مردم با حرفها و چهره و عملکردشان خو گرفتهاند، توجهات را به سمت خودش جلب خواهد کرد.
دنبالکردن سعید محمد از این منظر که کیست و چه میگوید حتی برای مخالفان سیاسیاش هم قطعا جذابتر است تا مثلا رستم قاسمی! برخی معتقدند که شاید پیشینه نظامی او بهویژه آنکه متأخر هم هست یک امتیاز منفی برایش محسوب شود. این در حالی است که با توجه به تعدد نامزدهای اصولگرا با سابقه نظامی در انتخابات آتی، به نظر میرسد اصولا برای بدنه مردمی جریان اصولگرایی برخلاف بدنه مردمی حامی جریان اصلاحطلبی خیلی این گزاره «سبقه نظامی» یا «نامزد نظامی» دغدغه نیست.
اما او قبل از اینکه به این مرحله برسد، باید از یک سد بزرگ بگذرد یعنی همین جوانی و ناشناختگی میتواند پاشنهآشیل او شود. احمدینژاد همانقدر که میتواند الگوی سعید محمد شود میتواند به مانع او هم بدل شود. شورای نگهبان یک بار تجربه تأیید صلاحیت یک چهره اصولگرای محبوب اما آزمایش پسنداده را در کارنامه خود دارد و قطعا اجازه نمیدهد از یک سوراخ دو بار گزیده شود. ابزارش را هم در اختیار دارد. اینکه سعید محمد دقیقا بابت همین جوانی و کوتاهبودن عمر حضور سیاسیاش، واجد شناختهشدن بهعنوان رجل سیاسی نیست.
چندی قبل برخی رسانهها از ارسال نامه توسط حجتالاسلام حاجیصادقی نماینده ولی فقیه به شورای نگهبان در جهت رد صلاحیت سردار محمد خبر داده بودند که کانال حامیان سعید محمد این خبر را تکذیب کرد و نوشت: «خبر ارسال نامه حاجیصادقی علیه سعید محمد به شورای نگهبان قویا تکذیب میشود و تا به حال نامهای درخصوص انتخابات ۱۴۰۰ از سوی نمایندگی ولی فقیه سپاه به شورای نگهبان ارسال نشده است».
ماجرای سعید محمد در اردوگاه اصولگرایی مصداق همان «دیر آمدی نخواه که زود بروی» است. به نظر میرسد که رأس هرم قدرت در جریان اصولگرایی حالا که زمین بازی انتخابات را تقریبا انحصاری و متعلق به خودشان میدانند، به سعید محمد تازه از گرد راه رسیده، تلویحا این پیام را رساندهاند که صف طویل است و زنبیلگذاران زیاد.
اگرچه نشانهها تا این لحظه حاکی از این است که چندان تمایلی به حمایت از سعید محمد وجود ندارد اما تا زمان انتخابات امکان رخدادن اتفاقات پیشبینینشده زیاد است. سال ۸۴ هم محمود احمدینژاد ظاهرا گزینه اصلی اصولگرایی نبود و خودش مدعی است رأیی که به نام او ریخته شد رأی اصولگرایی نبود. اما باید منتظر ماند و دید در نهایت رأس جریان اصولگرایی به چه تصمیمی میرسد. آیا حتی اگر به این جمعبندی هم برسد که از سعید محمد در صورت تأیید صلاحیت حمایت کند، این حمایت همانند سال ۸۴ غیررسمی است یا رسمی!
دیدگاه تان را بنویسید