ارسال به دیگران پرینت

تحولات سال ۱۳۹۹ نرخ دلار در گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با حسین مرزبان

بانک مرکزی ایران، ارز را ارزان می فروشد؟ | دلایل کاهش 10 هزار تومانی نرخ دلار در سال 1399 | حل مشکلات اقتصادی از طریق کاهش هزینه دولت و افزایش کارایی

مرزبان: دولت های ما نارضایتی مردم را در نظر نمی گیرند. چنین وضعیتی باعث از بین رفتن سرمایه اجتماعی می شود یعنی ما به مرور سرمایه اجتماعی را خرج می کنیم و حتی مردم نمی توانند دندان های خودشان را ترمیم کنند

بانک مرکزی ایران، ارز را ارزان می فروشد؟ | دلایل کاهش 10 هزار تومانی نرخ دلار در سال 1399 | حل مشکلات اقتصادی از طریق کاهش هزینه دولت و افزایش کارایی

55 آنلاین-نرخ ارز و دلار، یک شاخص کلیدی در اقتصاد نفتی ایران است و با افزایش نرخ ارز، عملاً اقتصاد کشور ما دچار تلاطم و بی ثباتی می شود. نرخ دلار در سال 1384 یعنی اوایل دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در حد 900 تومان بود و در پایان آن دوره تا نزدیک 4 هزار تومان جهش کرد و در هفته های آخر آن دولت، تا قیمت 3200 تومان کاهش پیدا کرد.

در مهر ماه سال 1392 یعنی اوایل دوره هشت ساله حسن روحانی نرخ دلار به حدود 2900 تومان کاهش پیدا کرد و در سال 1399 نرخ دلار (آزاد) به بالای 32 هزار تومان جهش کرد و هم اکنون در محدوده 25 هزار تومان قرار دارد.

در همین زمینه در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر حسین مرزبان - اقتصاددان و استاد دانشگاه- تحولات نرخ ارز در سال 1399 بررسی شده است. این اقتصاددان، اعتقاد دارد که نرخ دلار و ارز فعلی، کمتر از نرخ واقعی است. البته در نقطه مقابل، برخی اقتصاددانان ایرانی هم اعتقاد دارند که همین نرخ ارز فعلی، بیش از حد بالا رفته و باید کاهش پیدا کند که نظر این طیف از کارشناسان اقفتصادی را نیز  درباره این شاخص اقتصادی جویا خواهیم شد.

*****

*سال 1399 به پایان رسیده و ما وارد سال 1400 شده ایم. سال 1399 چهارمین سال قانون برنامه ششم توسعه بود و طبق این برنامه نرخ تورم باید به 8 درصد کاهش پیدا می کرد که تحقق پیدا نکرد و البته جهش نرخ دلار به بالای 30 هزار تومان را داشتیم. جنابعالی وضعیت سال 1399 را چگونه ارزیابی می کنید و این یک سال چگونه گذشت؟

-هیچ سالی را به تنهایی نمی شود بررسی کرد. چرا که سال ها حوادث قبل از خودشان و حوادث بعد از خودشان را هم دارند. در ارتباط با حوادث قبل از خودشان باید بگویم که اتفاقاتی رخ داده و ما وقتی از سال 1398 به 1399 می رسیم، برخی انتظارات ایجاد شده. انتظارات ما تا حدود زیادی، سازنده اتفاقات سال 1399 است. 

بنابراین، ما باید توجه داشته باشیم که هم حافظه تاریخی ما و هم انتظاراتی که از آینده داریم، اثر می کند. ما اگر سال 1399 را در نظر بگیریم، یک سال در حد فوق العاده بوده است.

ما نمی خواهیم سیاه نمایی کنیم ولی واقعیت این است که اقتصاد ایران، دچار تحریم های سنگین بود. همچنین رشد اقتصادی منفی و تورم سنگین داشت و بعد هم ماجرای کرونا، روی این مشکلات سوار شد. به همین دلیل، آنچه که اتفاق افتاد، یک عقبگرد سنگین برای اقتصاد ایران است.

البته ممکن است بخش های خاصی را در نظر بگیرید که در آنها توسعه اتفاق افتاده باشد و رشدی داشته باشند ولی سر جمع اقتصاد ایران که در مفهوم تولید ناخالص داخلی می آید، رقم آن منفی است یعنی ما نه تنها رشد نداشتیم بلکه عقبگرد هم داشته ایم.

در ایران آماری که تهیه می شود اکثراً محاسباتی است و این محاسبات ، بیش تر جنبه تخمینی دارد تا این که جمع آوری اطلاعات باشد. به همین دلیل، امکان دار آمارها، دارای ارقام مازاد یا کمتر باشند.

حتی بانک جهانی و سازمان های جهانی که اقتصاد ایران را تحلیل می کنند، آنها هم بیش تر با توجه به همین اطلاعات داخلی، می توانند تحلیل خودشان را ارائه کنند. اگر اطلاعات داخلی، دقت کافی نداشته باشد، تحلیل های آنها نیز دچار همین اِشکالی می شود که تحلیل های ما در ایران دارد.

لذا برخلاف اظهارات برخی مسئولان، باید سال 1399 را یک سال فاجعه آمیز تلقی کرد و اثرات منفی آن هم، حتماً در سال 1400 قابل ملاحظه خواهد بود.

*در اواخر سال 1398 نرخ دلار حدود 15 هزار تومان بود و نرخ تورم کُل سال 1398 بر اساس محاسبات بانک مرکزی  41 درصد بود. در مجموع، نرخ دلار از 3 هزار تومان در سال 1392 یعنی اوایل دولت اول آقای روحانی یعنی به 15 هزار تومان در اواخر سال 1398 افزایش پیدا کرد و در سال 1399 به بالای 32 هزار تومان هم جهش کرد.

نرخ دلار، یک شاخص کلیدی اقتصادی در ایران است. به نظر شما، وضعیت نرخ دلار را چگونه قابل تحلیل است؟

-نحوه محاسبه نرخ دلار خیلی ساده است. در هر کشوری که تورم وجود داشته باشد، ارزش پول آن کشور نسبت به سایر پول ها کاهش پیدا می کند. ما در اغلب سال های گذشته، تورم سنگینی داشته ایم. البته من اعتقاد دارم که این نرخ تورم رسم که اعلام می شود، نرخ تورم واقعی نبوده و یک مقدار تصحیح شده است.

در این مدت و به خاطر وجود تورم، ارزش پول ملی ما کاهش پیدا کرده است. با توجه به این که در کشورهای دیگر از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی، این مقدار تورم وجود ندارد و تورم آنها در حد 2 درصد یا 3 درصد است، در نتیجه قدرت پول ما کم شده و قدرت پول آنها زیاد می شود. 

چون این شاخص به عنوان یک شاخص انتظاری تعریف می شود، دولت های ما می گویند اگر قیمت دلار بالا برود، فلان اتفاقات رخ می دهد. در چنین حالتی، بانک مرکزی با دخالت هایی که در بازار ارز می کند، یک مقدار تنظیم می کند. البته من به این کار، ارزان فروشی ارز می گویم.

متاسفانه بانک مرکزی ما، دست به ارزان فروشی می زند و ارز مملکت را که با زحمت زیادی تهیه می شود، با قیمت های پایین عرضه می کند. برای مثال، در روزهای قبل از عید نوروز، نرخ دلار را تا قیمت 22 هزار تومان و 23 هزار تومان پایین آوردند.

پایین آوردن نرخ دلار به نفع چه کسانی است؟ ما به کسانی که می خواهند به ترکیه و امارات بروند، در اصل یارانه می دهیم و ارز ارزان می دهیم تا شب عید به مسافرت خارج از کشور بروند و از انواع و اقسام تفریحات استفاده کنند.

واقعیت این است که با دخالت بانک مرکزی و ارزان فروشی ارز، یک مقدار بازار ارز را کنترل می کنند. در صورتی که قیمت ارز بیش از مقدار فعلی است. وقتی که ما 40 درصد تورم داریم، در حد 40 درصد از ارزش پول ما کم می شود و ارزش پول کشورهای دیگر تقریباً ثابت می ماند.

*آیا به نظر شما، رسیدن نرخ دلار به 32 هزار تومان در حقیقت نزدیک شدن به قیمت واقعی بود و کاهش پیدا کردن نرخ دلار و ارز، غیر طبیعی است؟

-بله. به طور مسلم این طور است. این طور نیست که قیمت های داخلی بالا برود ولی قیمت ارز که یک کالا یا جنس خارجی است، کم شود. ما اگر می توانیم باید قیمت های داخلی را کنترل کنیم ولی این موضوع، به یک مساله روانی تبدیل شده یا به دلایل دیگر، ارز را ارزان می کنند.

کسانی که مایل به خرید ارز هستند از طریق صرافی های مختلف، ارز را دریافت می کنند و پول ریال را تحویل  می دهند. ما اگر تورم چند سال گذشته را حساب کنیم، ارزش یک دلار یا کلاً ارزهای خارجی، باید خیلی بیش از این باشد که الان وجود دارد.

البته گران شدن ارزهای خارجی، به اقتصاد کشور هم کمک می کند و مثلاً مسافرت کردن به ترکیه و امارات گران می شود. از آن طرف، تولید کننده ایرانی، می تواند جنس خودش را صادر کند چون ارزش ریال کم شده و می تواند محصولاتی مثل میوه، فرش و ماشین آلات صنعتی را با قیمت مناسب تر در بازارهای جهانی بفروشد. 

*تولید داخلی با قیمت بالایی انجام می شود یعنی کالاهای تولید داخل هزینه تمام شده بالایی دارند و بهره وری ما در حد قابل توجهی نیست. در نتیجه قیمت تمام شده کالای تولید داخلی بالا می رود. 

برای این که صادرات ما به صرفه باشد و تولید داخلی بتواند صادر شود، باید قبول کنیم نرخ دلار و ارز افزایش پیدا کند؟

-ما باید مواد اولیه و مواد نیمه ساخته از خارج از کشور بیاوریم و آنها را در تولید کالا استفاده کنیم و بعد هم، جنس تولید شده را صادر کنیم یا در داخل کشور مصرف کنیم. نکته دوم این است که منابع ارزی که ایران می تواند به دست بیاورد، معمولاً با سختی همراه است و این طور نیست که ما به راحتی بتوانیم ارز دریافت کنیم.

ما وقتی از اقتصادی صحبت می کنیم که می خواهد روی پای خودش بایستد، باید با دیگرانی رقابت کند که کالا را با کارایی بالا تولید می کنند. اگر نرخ دلار گران شود، یک راه این است که تولید کنندگانی در داخل کشور، همان کالا را با قیمت مناسب تر تولید کنند. چون وقتی قیمت کالای خارجی و وارداتی گران می شود، تولید کنندگان داخلی تشویق می شوند که آن کالا را تولید کنند.

یک راه دیگر این است که ما کارایی را افزایش بدهیم. یک مثال جالب در این زمینه می زنم. یک خبرنگار از مسئول یک کارخانه در آمریکا سوال کرد که شما چگونه با چینی ها رقابت می کنید. او در جواب به صرفه جویی در هزینه ها و افزایش کارایی اشاره کرد. همچنین در این نوع کشورها، سعی می شود ضایعات تولید کاهش پیدا کند. 

با این نوع اقدامات، می توان برای کاهش قیمت تمام شده کالا تلاش کرد ولی وقتی ما ارز را ارزان نگه می داریم کسی انگیزه ای برای صرفه جویی ندارد. از آن طرف، مردم ما محکوم هستند که از تولید کننده داخلی بخرند. 

با این اوضاع فعلی، نتیجه این است که هر چیزی مثل خودروهای تولید داخل، تولید می شود و به فروش می رسد. البته تولید کننده ضرر نمی کند. چرا که این مردم هستند که ضرر می کند و جنس با قیمت بالا و بی کیفیت می خرند.

*البته معمولاً دولت به سختی اجازه می دهد که تولید کنندگان، قیمت کالاهای تولیدی را افزایش بدهند. در عمل، کیفیت کالای تولید داخل کاهش پیدا می کند و مردم از کیفیت اجناس تولید داخلی رضایت ندارند. 

-دولت های ما نارضایتی مردم را در نظر نمی گیرند. در حالی که چنین وضعیتی باعث از بین رفتن سرمایه اجتماعی می شود یعنی ما به مرور سرمایه اجتماعی را خرج می کنیم، مردم ناراضی می شوند، مردم توان خرید کالا را از دست می دهند و حتی مردم نمی توانند دندان های خودشان را ترمیم کنند. وقتی ما نتوانیم دندان های خودمان را درست کنیم معده ما آسیب می بیند.

همه این مشکلات باعث می شود که نارضایتی زیادی در مردم ایجاد شود و بعد هم مردم، عدم کارایی سیستم را وارد انتظارات خودشان می کنند. در نتیجه، همه انتظار دارند که قیمت ها بالا برود. وقتی که مردم انتظار دارند که قیمت ها بالا برود، چرا قیمت ها بالا نرود. بر این اساس، افزایش قیمت خلق خواهد شد.

*آقای نوایی لواسانی، دبیر کل کانون صرافان گفته که قیمت ارز بر اساس جنبه روانی تعیین می شود و بر اساس علم اقتصاد قیمت دلار تعیین نمی شود و حاشیه ها قیمت ارز را تعیین می کنند. آیا شما، چنین دیدگاهی در مورد تعیین ارز را قبول ندارید؟

-عمده ارز توسط بانک مرکزی و کارگزاران آن عرضه می شود یعنی عمده ارزی که در مملکت ما توزیع می شود از طرف بانک مرکزی است.

*در همه سال های گذشته این طور بوده که وقتی صادرات نفت ایران افزای پیدا می کرد قیمت دلار می توانست افزایش پیدا نکند یا در قیمت خاصی از جمله هزار تومان یا در 3 هزار تومان تثبیت شود. وقتی صادرات نفت کاهش پیدا کرد نرخ دلار در سال 1399 تا 32 هزار تومان بالا رفت و بعداً کاهش پیدا کرد. 

جنابعالی می گویید دولت در زمینه ارز، اقدام به ارزان فروشی کرده و نرخ دلار را تا حد 23 هزار تومان پایین آورده است. با این نظر، آیا شما تاثیر روانی انتخاب بایدن در انتخابات آمریکا را در این کاهش نرخ دلار موثر نمی دانید؟

-آن انتخاب را در کاهش نرخ دلار موثر می دانم ولی موقتی می گویم انتظارات، تا یک حدودی صحبت دبیر کل کانون صرافان را تایید می کنم یعنی انتظارات، اثر می گذارند. مساله این است که چه کسی می تواند در ایران ارز بخرد.

ما فقط چند میلیون ایرانی داریم که می توانند ارز بخرند یعنی چند میلیون ایرانی پس انداز به ریال دارند که می توانند آن را به ارز تبدیل کنند. کسانی که ارز در اختیار دارند مشغول تجارت هستند یا مشغول فعالیت در خارج از کشورند که ارز لازم دارند.

ما اگر به قیمت های اعلامی ارز توسط بانک های دولتی توجه کنیم، متوجه می شویم آنها چگونه قیمت ها را تغییر می دهند. در سال 1399 ارز زیادی توسط بانک مرکزی به بازار تزریق شد ولی معمولاً هر بار قیمت ارز بالا می رفت. 

در این میان یک عده هستند تا تزریق ارز شروع می شود، سریعاً شروع به خریدن ارز می کنند. بعد هم که عرضه ارز کم می شود همان افراد شروع به گران فروختن ارز می کنند. اساساً بازار ارز ما، یک بازار شفاف عرضه و تقاضایی نیست بلکه بانک مرکزی و نهادهای بزرگی هستند که قدرت عرضه ارز در بازار ایران را دارند و قدرت قیمت شکنی دارند.

در بازار ارز، کسانی که می توانستند بر عرضه ارز تاثیر بگذارند قیمت ها را بالا کشیدند ولی وقتی مردم ارز خریداری کردند، آن وقت قیمت ها را پایین دادند و پول زیادی از جیب مردم خارج شد.

*برخی از اقتصاددانان ایرانی می گویند اولین کار دولت بعدی در سال 1400 این است که نرخ دلار را به 10 هزار تومان و حتی پایین تر برساند. آیا با این مقدار کاهش نرخ ارز چالش دارید؟

-این مقدار کاهش نرخ ارز، یک معجزه است و عقل سلیم به آن رضایت نمی دهد. البته بانک مرکزی به علت این که فروشنده انحصاری ارز  در ایران است، امکان دارد چوب حراج به اموال کشور بزند و مثلاً بگوید ارز را با یک سوم قیمت می فروشد.

البته هر کسی می تواند اموال خودش را با یک سوم قیمت بفروشد ولی مساله این است که چه کسی نفع می برد. نفع را کسانی می برند که پول و ریال زیادی در اختیار دارند و بلافاصله ارز توزیع شده را می خرند. 

در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، به هر فرد متقاضی 5 هزار دلار فروخته می شد. بالاخره سوال این است که نتیجه آن کار چه شد. شما می توانید قیمت جنس در اختیار خودتان را به شدت پایین بیاورید ولی کار عاقلانه ای نیست.

*بانک مرکزی در طول سال 1399 برای کنترل بازار ارز و پایین آوردن نرخ ارز، اقدام به تزریق های روزانه ارز در حد 50 میلیون دلار و 75 میلیون دلار کرد که تاثیر چندانی نداشت. در حالی که در زمان انتخابات آمریکا، تزریق ارز توسط بانک مرکزی نقشی در کاهش نرخ ارز نداشت و نتیجه آن انتخابات بود که باعث کاهش حدود 10 هزار تومانی نرخ دلار شد. 

آیا در آن زمان بانک مرکزی ایران، نقشی در کاهش نرخ ارز داشت؟

-هر اتفاقی که در آمریکا رخ بدهد چه ارتباطی به اقتصاد ایران دارد به جز همان جنبه روانی قضیه. اگر شما بازیگر سیاسی باشید می دانید که بایدن وقتی سر کار می آید، تمام فشارهای ترامپ و تمام امتیازات گرفته شده از ایران را به ایران نمی دهد.

*تصور این بود که در دوره ریاست جمهوری بایدن، صادرات نفت ایران به راحتی اتفاق می افتد و در نتیجه در همان روزها نرخ دلار حدود 10 هزار تومان کاهش پیدا کرد.

-قبول ولی چرا بایدن چنین کاری انجام بدهد. 

*شخص بایدن می گفت سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران موفق نبوده. وقتی که چنین انتقادی را در زمان انتخابات مطرح کرد، انتظار این است که وموقعی که رئیس جمهور می شود به برجام برگردد و آن سیاست ناموفق از نظر خودش را کنار بگذارد.

-بایدن می توانست چنین حرفی بزند ولی این حرف برای مصرف داخلی در آمریکا مطرح شد. در مجموع، آقای بایدن در یک سیستم قرار دارد.

*یعنی شما فکر می کنید که بایدن اعتقاد دارد سیاست فشار حداکثری ترامپ درست بوده؟

-درست نبوده ولی نتیجه داده است. آمریکا، یک کشور پراگماتیست (عملگرا) است یعنی در آنجا گفته می شود که خوب و بد وجود ندارد. پراگماتیسم یا عملگرایی این طور می گوید. بعد هم می گوید هر چیزی که به نفع شما باشد درست است و هر چیزی به ضرر شما باشد غلط است. 

بنابراین، بایدن همان فشارها را علیه ایران ادامه می دهد تا امتیازاتی بگیرد. البته ترامپ برای خُرد کردن و نابودی اقتصاد ایران اقدام کرد ولی بایدن، می گوید امتیازها را با صلح و مسالمت به من بده. الان بایدن بدون این که تحریم ها را بردارد به مشتری های قبلی ایران می گوید از ایران نفت بخرند.

*ایران به خاطر صادرات نفت 7 میلیارد دلار طلب از در کره جنوبی دارد و به خاطر تحریم مسدود شده. آقای روحانی رئیس جمهور در دی ماه 1399 گفت اگر امروز 7 میلیارد دلار منابع مسدود شده ایران دراین کشور آزاد شود فردا نرخ دلار از 25 هزار تومان به 15 هزار تومان کاهش پیدا می کند.

به نظر شما آیا آزاد شدن این منابع می تواند تا این حد و به سرعت در نرخ دلار تاثیر بگذارد؟

-مساله ما، مساله داخلی است چرا که دخل و خرج ما با هم نمی خواند. ما کسری بودجه سنگین داریم و این کسری بودجه، ربطی به سیاست های دیگران ندارد. ابن کسری بودجه در نهایت باعث تورم می شود.

*به هر حال نرخ دلار آزاد در روز 28 اسفند یعنی آخرین روز کاری سال 1398 حدود 25 هزار تومان بود. جنابعالی فکر می کنید نرخ دلار و ارز در سال 1400 چطور خواهد شد؟

-اگر ما به این سمت برویم که یارانه ارزی را قطع کنیم، نرخ ارز خیلی بالا می رود، اما اگر بانک مرکزی، یارانه ارزی را برای صنایع و کارهای دیگر ادامه بدهد رشد قیمت چندانی نخواهد داشت.

البته بانک مرکزی، ارز ندارد بلکه ارزی را که دولت تهیه می کند به نمایندگی از دولت می فروشد. بانک مرکزی می تواند اموال دولت را حتی به نصف قیمت یا یک دهم قیمت حراج کند ولی بحث این است که دولت چگونه می خواهد کسری بودجه را برطرف کند.

*پیش بینی خاصی درباره این بازار در سال 1400 دارید؟

-ما اگر بخواهیم اقتصادی یعنی بر اساس علم اقتصاد رفتار کنیم و مصالح مملکت را در نظر بگیریم، باید بتوانیم کسری بودجه را کنترل کنیم، هزینه ها را پایین بیاوریم، تولید را رونق بدهیم و روابط بین الملل خودمان را آرام کنیم.

اگر ما این شرایط را فراهم کنیم اقتصاد ایران می تواند یک مسیر نسبتاً ملایم را طی کند. اگر تحریم ها آرام آرام برداشته شود و کسری بودجه از راه درست برطرف شود، نرخ دلار حداقل باید 40 هزار یا 50 هزار تومان شود. این نرخ دلار به شرطی است که ما نخواهیم ارزان فروشی کنیم یا نخواهیم کسری بودجه را مخفی کنیم.

در اقتصاد ایران، سرمایه گذاری کافی در سال های گذشته انجام نشده و بیکاری سنگینی وجود دارد. اگر اقتصاد ایران می خواهد به وضعیت مطلوب و مناسبی برسد یک راه این است که بانک مرکزی ارز را با قیمت مناسب و با قیمت بازار بفروشد و پول آن را به دولت بدهد تا دولت، کسری بودجه را کاهش بدهد.

این که چرا بانک مرکزی، این کار را انجام نمی دهد یک سوال بزرگ است. چرا که ما الان عملاً کسری بودجه را مخفی می کنیم. با توجه به این ضعفی که در اقتصاد ایران وجود دارد، چاره ای نیست مگر این که نرخ دلار افزایش پیدا کند، دولت هزینه هایش را کاهش بدهد و فشار را از روی مردم بردارد.

الان این تورم سنگین، سرمایه اجتماعی را از بین می برد. در حال حاضر تعداد زیادی از مردم نمی توانند گوشت بخورند.

*نرخ ارز به 40 هزار تومان برسد بعداً روی قیمت کالا تاثیر می گذارد و دوباره قیمت کالاها جهش پیدا می کند. با شیوه تولید فعلی و موجود در کشور، باز ابن راه را موثر می دانید؟

-در سال 1399 که نرخ دلار نسبت به قیمت واقعی آن، پایین بود، تورم در سطح پایینی نبود. ما مجبور نیستیم که همه کالاها را از خارج از کشور وارد کنیم و می توانیم مواد اولیه را وارد کنیم ولی صرفه جویی هایی در فرآیند تولید داشته باشیم و آن صرفه جویی ها، بتواند افزایش نرخ دلار را جبران کند. 

ما می توانیم سهم ارز را در قیمت کالای تولیدی پایین بیاوریم و مثلاً از 30 درصد به 15 درصد برسانیم. آن وقت باید نیروی داخلی را تقویت کنیم و شرکت های دانش بنیان و بخش های مثبت اقتصاد ایران می توانند این افزایش هزینه را جبران کنند.

اینفوگرافی مقایسه قیمت دلار در دولت روحانی و دولت احمدی‌نژاد

 

 

 

 

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه