"محمدرضا باهنر" سیاستمدار اصولگرا که به "لابی من" جریان اصولگرایی مشهور است مسائل مختلفی از جمله حوادث آبان ماه صحبت کرده است.
امنیت جزء بزرگترین نعمات الهی است که توسط حکومتها برای مردم باید ایجاد میشود و این نکته خوبی بود که در آبان ماه مردم علیرغم همه مطالباتی که دارند متوجه آن شدند. منظورم امنیتی مانند وجود نداشتن دزدی و این مسائل نیست، علیرغم این که اطراف کشور پر از آتش و خون است کشور ما الحمدالله امنیت خوبی دارد البته این به معنای این نیست که در خبرها میشنویم پدری هم فرزندش را کشته است اینها استثنا هستند و همه جا اتفاق میافتد. اما مردم امنیت عمومی را به خوبی حس میکنند بنابراین مسائلی مثل آبانماه شعله ور نشد. عدهای شلوغ کردند، عدهای دیگر نیز به تماشا ایستادند، اما اگر این موضوع میخواست شعله ور شود میبایست یک میلیون آدم در تهران به خیابانها میآمد اما مردم میبینند و می فهمند که برخی دارند امنیت کشور را به هم میریزند، ممکن است تماشا کنند اما به آنها نمیپیوندد این بود که توانستند آبان ماه را جمع و جور کنند و گرنه به سمت انقلاب یا انقلاب مخملی حرکت میکرد و اصلاً قابل جمع کردن نبود.
علی رغم اینکه من رئیس جمهور را انسانی مدبر میدانستم این اقدام که گفت صبح جمعه با خبر شده است، اصلا کار مدبرانه ای نبود و مردم را ناراحت کرد، حتی اگر واقعیت داشته باشد کسی در مقام ریاست جمهوری به این صورت نیست که فکر کند در خانه خود نشسته و با بچههایش شوخی میکند، بلکه کلمه به کلمه و حتی لبخند و اخم او اثرگذار است.
نظرتان را راجع به حادثه آبانماه و اینکه مردم چگونه باید اعتراضشان را بیان کنند بفرمائید؟
مطالبات کشور متنوع و گسترده است؛ کسانی که احساس می کنند حقشان ادا نشده و یا مطالباتشان پاسخی دریافت نکرده است یا از طرف حاکمیت ظلمی به آنها روا شده است، طبیعی است که به دنبال گوشه و جایی می گردند که مطالباتشان را مطرح کنند؛ اینها تبدیل به یک سری کینه و عقدهها و در نهایت تبدیل به یک بشکه باروت میشوند و نیاز به یک چاشنی پیدا میکنند تا یک جرقه زده و بشکه باروت را منفجر کند.
در قبل و بعد از آبانماه برخی از گرانیها، ناکارآمدیها و مطالبات ناشنیده مردم روی هم جمع شد، متاسفانه دولت نیز برای اتفاقی [افزایش قیمت بنزین] که میبایست انجام میشد رفتارهای مناسب و خردمندانه نداشت چرا که هر تصمیمی که حاکمیت بگیرد یکسری کارهای پیشینی، پسینی و همچنین حین اقدام نیاز دارد. واقعیت این است که بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومن هیچ توجیه عقلایی ندارد، بارها به این موضوع اشاره کردهام که اگر کسی حاضر باشد بنزین مصرفی خودش را از پالایشگاه تهیه کند حاضر هستیم که آنجا این بنزین را به رایگان در اختیارش بگذاریم؛ یعنی فقط قیمت حمل این بنزین در سطح کشور از لیتری ۱۰۰۰ تومان بیشتر میشود چه برسد به اینکه هزینههای پالایش نفت خام و دیگر هزینهها را نیز در نظر بگیریم؛ بنابراین میبایست قیمت آن تغییر میکرد.
از سویی مصرف بنزین نیز به چند صد میلیون لیتر رسیده بود که در مقایسه با استانداردهای جهانی یک عدد عجیب و غریب بود و بسیاری از کشورهای اروپایی حتی با جمعیت مشابه ما خیلی کمتر بنزین مصرف میکنند اما این اقدام میبایست با یک رفتار خردمندانه همراه میشد.
در زمان دولت نهم و دهم که قیمت بنزین افزایش پیدا کرد، مجلس ۱۰۰ مورد اقدامات، شامل اقدامات پیشینی، حین انجام و پسینی مدنظر قرار داد و طراحی کرد که چگونه این افزایش قیمت انجام شود و همچنین دهها جلسه مشترک با دولت برای انجام این اقدام برگزار شد، رئیس جمهور وقت نیز سه یا چهار مرتبه به صورت مستقیم با مردم گفتوگو کرد و ضرورت انجام افزایش قیمت را مطرح کرد.
البته نیاز به افشای برخی از موضوعات و اعداد و ارقام نیست مثل همان موضوعی که به طنز هم گرفته شد، اینکه رئیس جمهور گفت «من روز جمعه از افزایش قیمت با خبر شدم». در دولت نهم و دهم نیز اعلام کردیم که در یک ساعت میبایست این اتفاق بیفتد اما این ساعت و روز را شاید یک یا دو نفر در سطح کشور میدانستند، یعنی اگر افراد بیشتری از آن آگاه باشند جزء معایباش محسوب میشود. فرض کنید میخواهیم در یک روز مشخص ساعت ۱۲ شب قیمت بنزین را افزایش دهیم و از قبل اعلام شود، چه میشود؟ عدهای بنزین انبار میکنند، قاچاق سوخت افزایش پیدا میکند و اتفاق های دیگری هم رخ خواهد داد.
در دوره نهم و دهم نیز علیرغم اینکه ما اقداماتی صورت دادیم اما کسی دنبال آن نبود که بداند از چه روزی و چه ساعتی افزایش قیمت صورت میگیرد چرا که اگر این خبر را ۵۰ نفر بدانند هر کدام از آنها هم ۵۰ آدم مورد اعتماد داشته باشند همه باخبر میشوند بنابراین حتی رئیس جمهور هم میتواند از این موضوع خبر نداشته باشد و فقط وزیر اقتصاد و وزیر نفت از آن آگاه باشند. اما اینکه بدون انجام مقدمات و بدون اعلام اقدامات پسینی مثل کمکهای معیشتی و غیره و توضیح راجع به شیوه سهمیه بندی، انجام گرفت، جرقه زده شد به بشکه باروت.
نه موضوع فقط بنزین نیست مردم پیش از آن از همه چیز ناراضی بودند.
می خواهم یک جمله بگویم شاید حرف عامه پسندی هم نباشد اما به اعتقاد من واقعیت دارد؛ سه پارامتر ناکارآمدی، سوء استفاده(رانت خواری و دزدی) و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم وجود داشته و من قبول دارم که هر سه این پارامترها در کشور وجود دارد. مع الاسف به دلیل رقابتهای غیرضروری سیاسی ما متاسفانه این سه پارامتر را ۱۰ برابر واقعیتش در اذهان القا میکنیم. چند مثال ساده میزنم؛ از ابتدای انقلاب تاکنون حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر وزیر شدهاند از این ۳۰۰ وزیر دو نفر ممکن است که فرار کرده و دو نفر از آنها نیز برای دزدی محاکمه شده باشند؛ هر کجای دنیا بروید از این خبرها وجود دارد، اما چنان در اذهان القا کردهایم که هرکس یک دوره یکساله هم وزیر بوده دستش چسبناک بوده، دزدیده، خورده و برده است.
یا نمایندگان مجلس به جز آنهایی که چند دوره بودهاند، حدود ۲هزار نماینده از ابتدای انقلاب داشتهایم از این تعداد نماینده ممکن است تعداد ۵۰ یا ۶۰ نفر آنها رانتخواری، سوء استفاده و دزدی کردند و حتی برخی از آنها محاکمه و زندان هستند اما باید به نسبت مخرج نگاه کنیم یعنی از تعداد ۲ هزار نماینده ۵۰ نفر آنها سوءاستفاده کردهاند؛ تاکید میکنم که حتی یک نفر هم در نظام جمهوری اسلامی مایه ننگ است اما اینکه ما در افکار عمومی هر نماینده ، وزیر و استاندار و رئیس جمهور سابق در افکار عمومی دزد به حساب آوریم، خیلی بد است.
و علت این فضا سازی را چه میدانید؟
خودمان در حال تبلیغ این موضوع هستیم
مردم چه باید بکنند؟
امنیت جزء بزرگترین نعمات الهی است که توسط حکومتها برای مردم باید ایجاد میشود و این نکته خوبی بود که در آبان ماه مردم علیرغم همه مطالباتی که دارند متوجه آن شدند. منظورم امنیتی مانند وجود نداشتن دزدی و این مسائل نیست، علیرغم این که اطراف کشور پر از آتش و خون است کشور ما الحمدالله امنیت خوبی دارد البته این به معنای این نیست که در خبرها میشنویم پدری هم فرزندش را کشته است اینها استثنا هستند و همه جا اتفاق میافتد. اما مردم امنیت عمومی را به خوبی حس میکنند بنابراین مسائلی مثل آبانماه شعله ور نشد. عدهای شلوغ کردند، عدهای دیگر نیز به تماشا ایستادند، اما اگر این موضوع میخواست شعله ور شود میبایست یک میلیون آدم در تهران به خیابانها میآمد اما مردم میبینند و می فهمند که برخی دارند امنیت کشور را به هم میریزند، ممکن است تماشا کنند اما به آنها نمیپیوندد این بود که توانستند آبان ماه را جمع و جور کنند و گرنه به سمت انقلاب یا انقلاب مخملی حرکت میکرد و اصلاً قابل جمع کردن نبود.
علی رغم اینکه من رئیس جمهور را انسانی مدبر میدانستم این اقدام که گفت صبح جمعه با خبر شده است، اصلا کار مدبرانه ای نبود و مردم را ناراحت کرد، حتی اگر واقعیت داشته باشد کسی در مقام ریاست جمهوری به این صورت نیست که فکر کند در خانه خود نشسته و با بچههایش شوخی میکند، بلکه کلمه به کلمه و حتی لبخند و اخم او اثرگذار است.
آیا فکر میکنید که مردم سال ۸۵ با مردم سال ۹۸ متفاوت نیستند و طی این سالها تحت فشار اقصادی بیشتری قرار نداشتند؟
اگر نتیجه این سوال شما میخواهد این بشود که افزایش قیمت بنزین نباید اتفاق میافتاد باید بگویم نمیشود گفت چون سال ۹۸ مشکلات خیلی بیشتر از سال ۸۵ بوده بنابراین نباید این اقدام انجام میشده است، اینگونه نیست؛ باید تمهیدات اندیشیده میشد.
دیدگاه تان را بنویسید