روزنامه شرق با فائزه هاشمی؛ فعال سیاسی گفتگو کرده که وی در بخشی از این مصاحبه درباره پدیده «پرستو» صحبت کرده است.
در عرصه سیاست بحث آزار جنسی را در فعالیت سیاسی برای زنان چطور میبینید؟ برای زنی که خارج از دولت فعالیت سیاسی میکند و منتقد است یا برای نماینده مجلس. فضا را چطور میبینید. موردی در این زمینه شنیدهاید؟
متأسفانه عمدتا با اسم صیغه تمامش میکنند. بخشی از سیاستمداران و مردان ما آلوده شدهاند. مردان هم لفظ پرستو را یاد گرفتهاند و از آن سوءاستفاده میکنند. هوسبازیهای خودشان را ربط میدهند به وجود پرستوها، درصورتیکه برعکس است؛ یعنی اول این رابطه است و بعد این خانمها تبدیل به پرستو میشوند.
یعنی طرف اول بند را آب میدهد...
بله، این با تعرض و آزار فرق دارد؛ چون طرف مقابل هم راضی است.
موردی نبوده که برای شما تعریف کرده باشند؟
یادم نیست.
پدرتان برای شما روایت نمیکردند؟
خیر. البته چون به صیغه ربط میدهند، یکجور از این فضا دور میشود. شنیدم یکی از آقایان صیغهای داشته که او هم متأهل بوده و خودش هم اطلاع داشته. بعد که به او اعتراض میکنند، میگوید ما شنیده بودیم اگر کسی صیغه نکرده از دنیا برود، در بهشت به روی او بسته است و من خواستم موردی را به من معرفی کنند و اطلاع نداشتم. متأسفانه آلودگیها بالاست و اجازه نمیدهند چیزی لو برود.
دختر هاشمیرفسنجانی بودن، چقدر بر پوشش شما و تربیت فرزندانتان تأثیر داشته است؟ از ابتدا که شروع به فعالیت کردید، اتفاق افتاده است که به نحوه پوششتان ایراد بگیرند و بگویند که چطور لباس بپوشید؟
بله؛ البته این چیزها سلیقهای است. من از زیر چادر شلوار جین یا کتانی سفید میپوشیدم که برخی ایراد میگرفتند. دانشگاه آزاد هم که دانشجو بودم، در آن زمان مانتوها همه بلند و گشاد و تیره بود، سر کلاس چادر را برمیداشتم، مانتوهایم بلند نبود، معمولا رنگ روشن میپوشیدم یا بارانی که کمی چسبان بود. رئیس دانشگاه گفت ما میدانیم حجاب شما مشکلی ندارد، ولی شما که اینطور میپوشید دیگران هم میخواهند همین کار را بکنند. گفتم خیلی هم خوب است که بپوشند. وقتی مشکلی ندارد، چه اشکالی دارد دیگران نیز آن را انجام دهند. مانتوهای دراز و گشاد که در هرکدام چند نفر جای میگیرند، چیست که تن دخترهایمان کردهایم. اینطور حرفها بوده، اما موضوعات جدیتر نبوده است.
پدر یا مادرتان به شما چیزی نمیگفتند؟
معمولا نه؛ من چادری هستم، اما اینطور نبود که فکر کنم چادر حجاب برتر است و همهجا چادر سر کنم. مثلا در دانشگاه با مانتو و روسری بودم و حتی مقنعه هم سر نمیکردم. فقط زمان اسبسواری مقنعه سر میکنم که راحتتر است. یا در ماشین معمولا چادر از روی سرم میافتد و اصراری به سرکردن آن ندارم، احتمالا گاهی تذکر هم داده بودند، اما بهصورت جدی چیزی یادم نیست.
دیدگاه تان را بنویسید