ارسال به دیگران پرینت

شنوندگان مرگ | مرگ آگهی فوت در رادیو

روایت «محمد آقازکی» از ٤٢ سال اجرای برنامه‌اش در رادیوی افغانستان که آگهی فوت می‌خواند

 شنوندگان مرگ | مرگ آگهی فوت در رادیو
 
زمانی افغانستانی‌ها دو بار در روز رادیوی خود را برروی موج رادیو افغانستان تنظیم می‌کردند تا اسامی افرادی را که اخیرا فوت شده‌اند، بشنوند. هرچند در عصر ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی، عده کمی هنوز به این رادیو گوش می‌دهند

 

[راضیه نعمتی‌تبار] در طول دهه‌ها کودتا، اشغال و جنگ بی‌پایان، افغانستانی‌ها هر روز صبح ساعت ٧ و عصرها ساعت ٤و ٥دقیقه رادیوی خود را بر روی موج رادیو افغانستان تنظیم می‌کردند تا اسامی افرادی را بشنوند که اخیرا فوت شده‌اند.

به گزارش نیویورک‌تایمز یکی از صداهایی که اغلب از این رادیو شنیده می‌شد صدای محمد آقازکی بود که بیشتر از ٤٢‌سال در خبرگزاری دولتی مشغول به کار بوده است. در طول خدمتش در رادیو، همکار او ضیاءالدین عزیز بود. ضیاءالدین همواره با عجله اعلامیه‌های فوتی را که مردم از طریق دریچه کوچک پیشخوان «آگهی‌های فوت» به رادیو تحویل می‌دادند به آقا زکی می‌رساند. آقا زکی امروز صبح درحالی‌که نیمه خواب بود در را به روی آقا عزیز باز کرد و پرسید:   «آگهی‌های امروز را آوردی؟» در محوطه بیرونی رادیو افغانستان پرنده‌ها چهچه می‌زدند و نور ملایم روز جدید بلندی‌های درختان کاج را در برگرفته بود.  آقا عزیز با نوعی حس بی‌تفاوتی همراه با ناامیدی گفت: «نه.» هفته‌ها بود که آنها آگهی فوتی دریافت نکرده بودند. تنها چهار آگهی در ٤٠روز درحالی‌که قطعا آمار فوت‌شدگان بیش از اینها بوده است.

گوینده سالخورده و باتجربه، با وجود اینکه شب‌ها در دفتر خبر روی مبل می‌خوابید اما بیدار شدنش از خواب شبیه جشنی بود که دهه‌ها تکرار شده است؛ بالش و مبل، با گذر زمان شکل بدن او را گرفته، گود افتاده و فرسوده شده بود. پشت میز بزرگی بر روی دیوار ٣٠٠ عکس با عنوان «گویندگان گرامی از دیروز تا امروز» قرار گرفته است. بعضی فوت کرده‌اند و بسیاری در خارج از کشور هستند. عکس سیاه و سفید آقا زکی هم که شروع کارش در رادیو به زمانی باز می‌گردد که دانشجوی بیست ساله رشته ادبیات بوده، روی دیوار قرار دارد. عکسی قدیمی که چهره او را با سبیل سیاه و موهای کاملا شانه شده نشان می‌دهد. حالا آقا زکی در همین اتاق با ریش‌های سفیدی که تا سینه‌اش می‌رسد و چشمانی خسته در کنار عکسش حضور دارد. در این اتاق، زمان محو می‌شود و تاریخ به‌عنوان مجموعه‌ای از خبرهای دور افتاده از مردم، خود را آشکار می‌کند. وقتی آقا زکی داستانش را تعریف می‌کند گویی سال‌ها بر روی این مبل در انتظار بوده و زمانی سرشار از احساس شعف می‌شود که کسی با شتاب او را برای گفتن خبر جدیدی به پشت میکروفن ببرد. اواخر ‌سال ١٩٧٩ وقتی رئیس جمهوری مورد حمایت کمونیست‌ها کشته شد، فرد دیگری به قدرت رسید که از رئیس‌جمهوری ترور شده قبلی به‌عنوان فرزند و دست نشانده آمریکای امپریالیست یاد می‌کرد. او داستانش را این‌گونه آغاز می‌کند: «من دراز کشیده بودم که یک مقام رسمی به رادیو آمد و به من دستور داد تا این خبر را بخوانم.» آقا زکی با صدای گویندگی اخبار متن را به یاد می‌آورد و این‌گونه  اجرا می‌کند:   «دومین مرحله از انقلاب دموکراتیک ملی با موفقیت به انجام رسید.» آقا زکی می‌گوید در دهه ١٩٩٠ که مجاهدین حکومت تحت حمایت شوروی را سرنگون کردند و به سرعت بر سر قدرت وارد جنگ با یکدیگر شدند، بعضی روزها بیشتراز ٢٠ خمپاره به محوطه رادیو یا اطراف آن برخورد می‌کرد. یک روز عصر اعضای یکی از حزب‌ها او را از استودیو رادیو جلوی دوربین می‌برند، چون گوینده خبر ساعت٨ را پیدا نکرده بودند. آقا زکی که حالا ٦٢‌سال دارد، می‌گوید: «این رادیو زمانی آن‌قدر مهم بود که هرکس کنترل این رادیو را در اختیار داشت، دولت را در اختیار داشت.» و با این حال در تمام طول این سالیان، مردم آگهی‌های فوت‌شدگان‌شان را می‌آوردند. یکی از نخستین کارهایی که خانواده‌ها برای برگزاری مراسم متوفی انجام می‌دهند، پیدا کردن یکی از افراد باسواد خانواده برای تنظیم اعلامیه فوت و رساندن آن به ایستگاه رادیو است. سبک نوشتاری اعلامیه فوت همیشه یکسان است. اسامی اقوام و آشنایان مرد از نزدیک‌ترین تا دورترین آنها فهرست می‌شود و اعلامیه با اسم متوفی و زمان و مکان خاکسپاری و یادبود پایان می‌یابد. ولی اگر متوفی زن باشد نامی از او برده نمی‌شود. او صرفا همسر کسی یا مادر کسی و چیزی مثل این بوده است. اعلامیه‌ها تصویری از جایگاه اجتماعی فرد هم هستند. هرچه اعلامیه طولانی‌تر، قبیله بزرگ‌تر. آقا عزیز می‌گوید: «یک اعلامیه فقط ١٢٥ اسم پسرعمو داشت و اگر اسم کسی فراموش شود، بین خانواده‌ها دعوا راه می‌افتد که من چه گناهی مرتکب شدم که اسمی از من نبرده‌اید؟ من برای تمام مراسم‌های خاکسپاری و سوگواری اینجا بودم و کمک کردم ولی اسمی از من در اعلامیه نبردید.»

هر مرحله از جنگ و درگیری در افغانستان نوع مرگ خاصی را به دنبال داشت. زمانی خمپاره‌هایی که در جنگ داخلی به صورت تصادفی بر روی کابل می‌بارید و اخیرا بمب‌گذاری‌های انتحاری بود. مرگ در اثر پیری هم گاهی دیده می‌شود. علت مرگ مهم نیست، قالب اعلامیه فوت، ساده باقی می‌ماند و جزئیات مرگ حذف می‌شود. فقط کسانی که پشت پیشخوان دریافت آگهی‌ها هستند، این را به خوبی می‌دانند.  آقا عزیز می‌گوید: «اگر شب اخبار اعلام کند که عملیات انتحاری در کابل رخ داده است، فردا صبح زودتر به سر کار می‌رویم چون می‌دانیم قطعا آگهی‌های فوتی خواهد آمد.» طی دوره‌ای مدت زمان برنامه اخبار «آگهی‌های فوت» تقریبا دو برابر ساعت در نظر گرفته شده‌اش طول می‌کشید. آقای عزیز ده‌ها بار با شتاب به استودیو می‌رفت تا آخرین آگهی‌های رسیده را تحویل دهد. اخبار زنده باید بدون وقفه ادامه پیدا می‌کرد. زمانی‌که آخرین آگهی فوت خوانده می‌شد مردم قرائت پایانی را که دعایی از قرآن بود می‌شنیدند: «همه از خداییم و به سوی خدا بازمی‌گردیم» و بعد رادیوها خاموش می‌شد و مردم به زندگی روزمره‌شان باز می‌گشتند.

ولی حالا همه اینها از بین رفته است. مسأله این نیست که مردم دیگر نمی‌میرند، بلکه این برنامه و این رادیو است که دارد می‌میرد و از بین می‌رود. یکی از ضربه‌ها ظهور فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی بود، جایی که خیلی راحت و به صورت رایگان می‌توان اخبار را منتشر کرد. موضوع دیگر پنج برابر شدن قیمت آگهی برای هر کلمه بود، از یک افغانی به پنج افغانی یا حدودا شش دلار و پنجاه سنت برای هر ١٠٠ کلمه. بعد ویروس کرونا آمد و منع عبور و مرور و گردهمایی‌های بزرگ را در پی داشت. آمار مرگ‌و میر به شکل غمناکی اوج گرفت ولی حاصلی برای آگهی‌های رادیویی به همراه نداشت. ناقوس مرگ این برنامه رادیوی زمانی به صدا درآمد که دیوارکِشی‌های حفاظتی آغاز شد. مجموعه صداوسیمای ملی افغانستان و سفارت آمریکا در کنار هم قرار دارند. در طول دهه گذشته منطقه دیپلماتیک کابل با دیوارهای حفاظتی و ایست‌های بازرسی بسیار پیچیده و محدود شده است به طوری‌که مردم به سختی می‌توانند به رادیو بیایند. حدودا سه‌سال پیش رادیو مجبور شد که پیشخوان دریافت آگهی‌های فوت را جابه‌جا کند. سابقا «بخش دریافت آگهی‌های مرگ چسبیده به سفارت آمریکا بود که درحال حاضر به بخش غربی صداوسیمای ملی افغانستان منتقل شده است و رادیو بارها اطلاع داده است که ورودی آن درحال حاضر از خیابان چهاردهم است. ولی مردم همچنان راه را گم می‌کنند. در بیشتر مواقع اقوام متوفی زمانی به مکان جدید دریافت آگهی می‌رسند که برنامه پایان یافته است. درحالی‌که بیش از یک ساعت به دنبال پیشخوان دریافت آگهی در میان مارپیچی از دیوارهای محافظتی و ایست‌های بازرسی چرخیده‌اند. امروزه نوع جدیدی از تغییر رژیم در صداوسیمای ملی افغانستان درحال وقوع است. مدیر جوان جدیدی که از بی.بی.سی آمده درحال تلاش برای مدرن کردن رادیو و تلویزیون است. او مشغول ارتقا دادن پهنای باند تلویزیون به اچ.دی، آموزش مجدد روزنامه‌نگاران با محصولات جدید و در تلاش برای بردن این موسسه قدیمی به دوره جدیدی با دوربین‌های بدون سرنشین و استفاده موثر و بهینه از موبایل است. اسماعیل میخاییل، مدیر جدید می‌گوید: «من تلاش می‌کنم تا صداوسیمای ملی افغانستان را برای نسل جوان بازسازی کنم.» آقا عزیز که حالا چهل‌ودوساله است همچنان صبح‌ها زودتر از بقیه شهر بیدار می‌شود و قبل از رفتن به پیشخوان دریافت آگهی مرگ  برای خواندن نماز صبح، ساعت ٤ به مسجد می‌رود. او ماهیانه ١٨٥ دلار با احتساب اضافه‌کاری دریافت می‌کند. معمولا او پیشخوان را باز و بسته می‌کند بدون اینکه مورد جدیدی در دفتر ثبت شود. ولی آقا زکی که منتظر بازنشستگی است، می‌گوید:   «چرا به شکوه و عظمت گذشته نچسبیم؟ به‌هرحال زمان در این استودیو ترکیب محوی از پیروزی و تراژدی است. چه عیبی دارد اگر کمی هم حاشا کنیم؟» آقا زکی نفس عمیقی می‌کشد و برق امید در چشمانش دیده می‌شود. به آرامی می‌‌گوید: «مردم هنوز در بعضی نقاط مانند روستاها و کوه‌ها و دِه‌ها به رادیو گوش می‌کنند چون این زبان یک ملت است.»

مروری بر ناامنی در افغانستان

[شهروند] تاریخ افغانستان در صد‌سال گذشته تاریخ تلخ و پرکشتاری بود. مردم بسیاری در این سال‌ها جان‎‌شان را بر سر ‌منازعات قدرت‌طلبان از دست دادند. افغانستان از اقوام مختلفی تشکیل شده است و با مذاهب متفاوت. هر ‌کدام از آنها نیروهای اجتماعی و قدرتی دارند که گاه آنها را در مقابل هم قرار داده است. اما بیش از همه ‌نام این کشور سال‌هاست که با نام گروه طالبان گره خورده است. الهام حسین‌خانی در مقاله «امنیت افغانستان ‌و مسأله قدرت‌یابی طالبان» که در فصلنامه تخصصی علوم سیاسی منتشر شده توصیفی از شرایط این کشور ‌در طول سال‌ها جنگ و ناامنی می‌دهد. او می‌گوید اقوام مختلف به دلیل در اختیار داشتن سلاح، نیروی ‌دوچندانی پیدا می‌کنند و هر کدام در پی کسب قدرت در این کشور بوده‌اند. در میان اقوام این کشور ‌پشتون‌ها همواره قدرت مرکزی را در دست داشته و دیگر اقوام در بازی‌های سیاسی دولتی کمتر شرکت ‌داده شده‌اند. در بخشی از این مقاله آمده است: «افغانستان در تاریخ خود هم حکومت‌های پادشاهی، حکومت ‌کمونیستی، طالبان بنیادگرا و نظام جمهوری اسلامی را تجربه کرده است. افغانستان در دوره طالبان دچار وضع ‌بغرنج شد و صادرکننده تروریسم در جهان شد، به‌طوری که آمریکا درنهایت به این کشور حمله و ‌حکومت طالبان را ساقط کرد و تنها پس از آن بود که دولت جمهوری اسلامی در این کشور توسط اقوام ‌مختلف و البته در رأس آنها پشتون‌ها ایجاد شد. اما از‌سال ٢٠٠١ تاکنون کشمکش‌ها در این کشور ادامه ‌دارد به‌طوری که قدرت دولت کابل تنها تا اطراف همین شهر برد دارد و در سایر نقاط نمی‌تواند قدرت خود را ‌به طور کامل اعمال کند.» در چنین شرایطی بود که طالبان دوباره قدرت گرفت، بر بخش‌هایی از کشور ‌حاکم شد و این کشور هنوز هم روی آرامش به خود ندیده است. ‌ مذاکرات صلح و سازش آمریکا و دولت کرزای با طالبان میانه‌رو باعث شد آنها در قدرت شریک شوند. در ‌بخش دیگری از این مقاله درباره دوران قدرت‌گیری دوباره طالبان آمده است: «در قدرت گرفتن دوباره ‌نیروهای اصلی معارض دولت افغانستان یعنی طالبان نباید تنها به ظرفیت‌های آنان بسنده کرد یا حتی ‌پشتیبانی‌های پاکستان از این گروه را عامل اصلی قدرت‌گیری مجدد آنان دانست و نیز سیاست‌های گاه ‌متعارض آمریکا در حمایت از دولت افغانستان و مذاکره با طالبان را مدنظر قرار داد.» این مقاله می‌گوید باید ‌وضعیت داخلی جامعه افغانستان را هم در نظر گرفت: «شکل قومی جامعه افغانستان را باید در میان این ‌عوامل عامل اصلی دانست که شکاف‌های قومی را دامن می‌زند و از ایجاد امنیت به وسیله دولت جلوگیری ‌می‌کند. قدرت‌یابی دوباره طالبان نوین در داخل افغانستان به جز شرایط قومی افغانستان که قدرت نیروهای ‌مختلف را که اینک با یکدیگر در جدال به دست گرفتن سهم بیشتری از قدرت هستند شکل می‌دهد، به ‌وابستگی سیاسی-امنیتی، قاچاق مواد مخدر، ضعف اقتصادی، فساد اداری، بی‌اعتمادی مردم به دولت ‌افغانستان، بحران مشروعیت دولت و بیش از همه کندی روند انجام دولت- ملت‌سازی برمی‌گردد.» ‌

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه