[مهتاب جودکی] زنان کارگر خم شدهاند روی ردیف گلدانها. در دستهایشان بذر دارند. سه بذر داغداغان برای هر گلدان. بذرها زود جوانه میزنند، نهال میشوند و نهالهای جوان در زمینهای مُرده، جنگل خواهند شد. سالهای قبل، بیابان داشت ایلام را میبلعید. خشکی از جنوب میآمد تا سبزی شمال را بگیرد. نهالهای روییده در ١٠ نهالستان سردسیری و گرمسیری سدی سبز شدند رودرروی بیابان. همین امسال ١٠میلیون نهال در این نهالستانها رشد کرد و در خاک کاشته شد. مدیر منابع طبیعی استان میگوید، تا امروز ٧٠هزار هکتار جنگل دستکاشت در ایلام رویاندهاند و ١٠هزار هکتار این جنگلها، امسال کاشته شده. آنها میخواهند غبار نارنجی را از آسمان آبی حذف کنند و مرگ را از خاک.
کارگران پیمانی نهالستان
قلاقیران آسمان نارنجی را شکافته. بلندیها در مسیر ایوان، پر از سایههای بلوط است و پستیها آشفته از خاکریز جنگ. دورتر، در نهالستان سردسیری ایوان، قمر، شکوفه و نوشین نشستهاند در ردیف (شاسی) گلدانها. زنان سرپرست خانوار، کارگران پیمانی نهالستان.
دستهای قمر خشکیده. مثل زمینهای بیابانی. او ١٠سال است که در نهالستان ایوان، خاک گلدانها را نرم میکند، بذر میپاشد، آبیاری میکند و وجین میکند تا نهال در گلدان پا بگیرد. او و زنان دیگر هر روز کار ٢ شاسی را تمام میکنند، در هر شاسی ٥٥٠٠ گلدان. هر کدامشان یک استاد نهالکاری. یکی دوماه دیگر این نهالها به بار مینشیند و برای قمر هیچ مهم نیست که آنها کدام زمین را زنده خواهند کرد. «فقط میخواهم این کار تمام شود و مزدم را بگیرم.» قمر بیاینکه چشم از بذرها بردارد، این را میگوید. در خنکای اسفند، عرق روی پیشانیاش سریده.
قمر، شکوفه و نوشین، در مسجد محله این کار را پیدا کردند. آمدند و دستشان بند شد. هرکس نیازمندی میشناخت، به نهالستان آورد تا بلوط، بنه، زالزالک، طوبی و ارغوان، داغداغان (تای) و بادام کوهی و دافنه تولید کند و خوب کار کند تا روزی ٥٠هزار تومان مزد بگیرد.
سرویس هر روز هشت صبح کارگران را به نهالستان میآورد و چهارونیم عصر برمیگرداند به شهر. آنها ٧٠نفرند، ٤٠ زن و ٣٠ مرد. شکوفه میگوید، این از بیکاری و بیپولی بهتر است. نوشین و دخترخالهاش دوماه است که آمدهاند. مزد کارگران روزانه ٥٠هزار تومان است و گاهی عقب میافتد. زنها دلشان برای پیمانکار هم میسوزد که «بعضی وقتها منابع طبیعی بودجه ندارد و پیمانکار از جیب خودش حقوق میدهد.» قمر اخم میکند که «نمیارزد، همین هم خرج دکتر و دواست.» پوست خشکش را نشان میدهد و زنان دیگر هر کدام از درد کمر و گردن و دستهایشان میگویند. دیسک کمر فرحناز بیرون زده. او سیساله است و دم عیدی، کارش را از دست داده است. کارگران پیمانی قرارداد ندارند و بیمه هم. «اما احتیاج داریم. باید خرج خانواده بدهیم.» شکوفه این را میگوید.
امروز در نهالستان به بذرپاشی گذشته. روزهای بعد باید هرس کنند و وجین و باز بنشینند پیش هم و از روزگارشان بگویند. بعد از اینهمه، آنها یکدیگر را خوب میشناسند. نوشین میگوید: «مثل خانوادهایم.» مثلا سمیه از کمردرد ثریا باخبر است و زهرا از کرایه عقبافتاده سمیه.
فرخنده یواشکی میگوید، همیشه همه کارگران ٥٠هزار تومان گیرشان نمیآید. با لهجه کُردی میگوید: «آخر تنبلم من.» زنان، همه میخندند. «اگر زرنگ باشیم، ٥٠ تومان درمیآوریم. اگر تنبل باشیم، ١٨ تومان.» فرخنده زن ٥٥ساله سادهای است که کارگران برای شوهر فوت کرده، بچه نداشته و کرایه ٢٠٠هزار تومانی هر ماه خانهاش دل میسوزانند. زن صدایش را میآورد پایینتر و با انگشتهایش میشمرد: «پول سرویس رفتوآمد ٤ تومان، هزار تومان نان صبحانه، ١٠ تومان هم ناهار. یعنی هر روز ١٥ تومان از حقوقمان میرود.» بعد از خجالت سرخ میشود و میخندد. بقیه هم میخندند.
نهالستان گرمسیری سال ٧٥ راه افتاد، زیر نظر اداره منابع طبیعی ایوان؛ ٦ هکتار زمین که در آن ٥میلیون اصله نهال تولید میشود، گونههای سازگار با جنگلهای زاگرس، انواع نهالهای سوزنی و پهنبرگ. بذرها طوری انتخاب شدهاند که به شرایط آبوهوا و خاک سازگار باشند، با الهام از طبیعت. برای کارگران اما فرقی نمیکند چه درختی قرار است سایه کدام زمین باشد.
جوانههای بومی
در نهالستانهای ایلام ٦٥گونه نهال تولید میشود، همهشان بومی و سازگار با جنگلهای زاگرس و خلیجفارس. حتی بذر سرو را از ١٥ پایه سرو زربینی میگیرند که از زمان زرتشتیان در این خاک مانده. رضا احمدی، مدیرکل منابع طبیعی استان ایلام میگوید: «سعی کردیم گونههایی که اینجا تولید میکنیم هم با طبیعت سازگار باشد و هم کمتوقع. قرار نیست نهالی را بکاریم و هر ساله آبیاریاش کنیم، یک بار آبیاری در نهالستان کفایت میکند.»
ایلام سالانه ٢میلیون نهال میخواهد و امسال به دستور رئیس سازمان جنگلها ٣میلیون و ٥٠٠ اصله کاشتهاند، تمامشان با نظر کارشناسان مراکز تحقیقات جنگلها، حفظ نباتات و بذر و نهال. طوری که اگر حتی کمترین آفت را داشت، در هیچ زمینی کاشته نشود. این کاری است که ازسال ٩١ انجام میشود. پیش از آن اینطور نبود. ازسال ٧٥ که نهالستان گرمسیری ایوان راهاندازی شد، فقط نهالهای سوزنیبرگ تولید میکردند، زودبازده و همیشه سبز. تا معلوم باشد که منابع طبیعی درختهایی در زمین کاشته است. «رفتهرفته نظرها برگشت.» اکنون نهالستانها، علاوه بر ایلام، به ١٥ استان دیگر هم نهال میدهند. احمدی میگوید: «جنگلهای دستکاشت لازماند، بهخصوص در این منطقه که حساس به فرسایش است، بارندگی شدید دارد و تغییرات اقلیمی باعث شده در زمانی کوتاه حجم زیادی از بارش در آن اتفاق بیفتد. این شرایط انجام کارهای آبخیزداری و ایجاد بستری از پوشش گیاهی را ضروری میکند.»
غبار عربی در آسمان ایلام
آسمان ایلام غبار گرفته. مسئولان منابع طبیعی میگویند این غبار عربی است. دو سه ماهی است که مرز را از سمت عراق بستهاند. ایران و عراق طرحی مشترک برای بیابانزدایی و جنگلکاری داشتند که موقتا غیرفعال شده. «استانداران ایلام و واسط تفاهمنامهای داشتند که یک بند آن ایجاد کمربند سبز در دو طرف مرزها بود و مهمترین هدفش کنترل گردوغبار و مدیریت بیابانهای ایران و عراق.» پیشبینی شده بود که مسیر مهران تا کربلا به طول ٣٠٠ کیلومتر که هرسال بیشتر از ٥میلیون زائر از آن میگذرند، جنگلکاری شود. طرح را ایران تهیه کرد و جلساتی با مسئولان عراق تشکیل شد تا متقاعدشان کنند و بیایند پای کار. عراق چالهکنی را در دو طرف جادهای ٨٢کیلومتری آن سوی مرز و در هر طرف ٥ردیف انجام داد. و چون انتقال نهال با خاک از یک کشور به کشور دیگر ممنوع است، ایران درحال ساخت نهالستانهایی در شهرستانهای عزیزیه و کوت است تا در این چالهها درختانی سبز شود. مدیرکل منابع طبیعی ایلام میگوید: «مدت کوتاهی است که مراوده نداریم. دو، سه ماهی است. اتفاقاتی افتاد که مرز را از سمت عراق بستند. کار تعطیل شده و قرار است دوباره راهاندازی شود. این هم به نفع ماست، هم به نفع عراق.»
الگوی بارش چند سالی است در ایلام تغییر کرده و چون شیب ایلام به سمت خاک عراق است، بارشهای مهارنشده به کشور همسایه میرود و رطوبتی بر خاک بیابانی مینشاند که شنهای روان را رام میکند. «غبار دیگر مثل گذشته نیست. ایلام که همیشه غبارآلود بود، درسال ٩٧ فقط ١٨روز آلوده داشت و امسال چهار، پنج روز. این نتیجه بارندگی و درختکاری است.» با همین توافقات کشاورزان در زمینهای لمیزرع آن سوی مرز کشت میکنند و دور زمینهایشان نهالکاری شده. مطالعات انجام شده معلوم کرده که سه نقطه در عراق، ایران و بهویژه ایلام (با ٤٣٠ کیلومتر مرز مشترک با عراق) را تهدید میکند؛ بیابانی به وسعت یکمیلیون و ٢٠٠هزار هکتار. «٦٠٠ هکتار این بیابان در استان واسط است، در ٥٠ کیلومتری مرز مهران. باقی غبارها از استانهای میسان و دیاله برمیخیزد.»
جنگلهراسی و بیابانزایی
دو طرف جاده در محله حسنآب که بر و بیابان بود، سبز سبز شده است. این کهورها در نهالستانها زاده شدهاند. پیشتر و پیشتر، تا چشم کار میکند درخت است و میان آنها ردیفهای بلند نرگس شیراز، گلهای کتان و زعفران. تصویر این نقطه از مهران، به زمینهای خشکی که در گذشته بود، بیشباهت است. حجتالله فتحی، معاون فنی اداره منابع طبیعی استان، میگوید از سال ٩٠، ٣٠هزار هکتار زمین بیابانی در مهران جنگلکاری شده است و از سال ٩٤ مردم هم از این زمینها بهرهبرداری میکنند؛ یعنی مراقب گلها هستند و از آنها درآمد دارند و دامهایشان را در جنگل میچرانند و آسیبی به درختان هم نمیرسد. مردم درهشهر و آبدانان هم پیش آمدهاند و نرگس کاشتهاند. ٥٠٠ هکتار از زمینهای استان از درخت و نرگس پر شده. «اسمش طرح جمآب است و اینجا در ١٥٠ هکتار به صورت پایلوت اجرا شده است. هدف ما مشارکت مردم در حفاظت و بهرهبرداری است. هر خانوار میتواند ٣ تا ٥ هکتار داشته باشد و میشود از هر هکتار حداقل ٢٥میلیون تومان درآمد داشت. مردم بومی فقط هزینه پیاز نرگس را میدهند و گلها را به تهران و شیراز میفروشند.»
درختکاری در این بیابان آسان نبود. خیلی از اهالی راضی نبودند. بعضی اسناد قدیمی داشتند و بعضی میترسیدند دیگر زمینی برای چرای دامهایشان نماند. احمدی، مدیرکل منابع طبیعی میگوید: «ما براساس مستندات و احکامی که در اختیار داریم جنگلکاری میکنیم؛ برای جلوگیری از بیابانزایی و تثبیت مالکیت. تا امروز حدود ٨٠٠هزار هکتار کاداستر (تفکیک اراضی ملی از مستثنیات) داشتهایم اما جنگلهراسی کارمان را سخت کرده است؛ البته اگر رضایت مردم نبود نمیتوانستیم. مشارکت آنها باعث شد این عرصهها بدون محدودیت کاشت شود و دامداران از تعلیف دامشان منع نشوند؛ از قدیم همین بوده. بومیها هر جا جنگلکاری شود جبهه میگیرند چون فکر میکنند دیگر از زمین سهمی ندارند.»
بیابانی و هجرت
روزی که کارگران آمدند تا در زمین بیابانی روستای وحدت که اهالیاش به خاطر گردوغبار در حال هجرت بودند، چالهکنی کنند، رضا سهرابی اعتراض کرد. خیال کرد اگر دست روی دست بگذارد و همین زمینهای بایر هم جنگل شود، گلهاش را کجا ببرد؟ چوپانان دیگر هم بودند آن روز. اکنون یک طرف روستا بیابان است، یک طرف جنگل و از میان کنارها و کهورها صدای گله میآید. رضا بره تازه به دنیا آمده را بغل زده است. «بیابان بود. خاک بود. هیچ علفی نداشت. دام را همینجا میآوردیم. ترسیده بودیم که اینجا طرح بشود و دیگر بیجا و مکان شویم. باد که میآمد آنقدر خاک میشد که مردم داشتند میرفتند. خیلیها که رفته بودند، حالا برگشتهاند.» دامداران روستا هر کدام چهل، پنجاه گوسفند دارند و هر روز میآورندشان به همین زمین سبز. «داد و فریاد کردیم اما حریف دولت نشدیم. بعد که سبز شد دیدیم حصار هم نکشیدهاند. گفتند دامتان را بیاورید همینجا. دیدیم که به دردمان خورد.» بچهها در زمین بیابانی فوتبال بازی میکنند. زنی از اهالی این روستای دهلران میگوید خاک کمتر شده اما هنوز هست. مدیرکل منابع طبیعی میگوید این خاک از آن طرف مرز میآید. «روستا زیر ریزگرد بود. اهالی که کشاورز و دامدارند، میخواستند بروند. اما بعد از ١٢٠٠ هکتار بیابانزدایی، رفتهها، برگشتند. برای تثبیت خاک و بهترشدن پوشش گیاهی، کنار و کهور کاشتیم و جواب داد. مردم هم برای چالهکنی آمدند به کمک. امسال ١٨٠٠ هکتار دیگر را به پیمانکار دادیم، با یکمیلیارد تومان اعتبار.» نصراله پارسه، مسئول اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان دهلران ایستاده زیر درخت کنار این را میگوید. با گسترش جنگلهای دستکاشت، هوای دهلران که در تابستان به بالای ٥٣ درجه میرسید، چند درجهای تلطیف شده. مجید عسگری، فرماندار دهلران میگوید: «تهدید ریزگردها جدی است. جنگ و کوچ عشایر به دهلران و اقلیم خاصش، بافت خاک را حساس کرده و مستعد بیابانیشدن است. در سالهای پیش خشکیدگی بلوطهای زاگرس برای ما زنگ خطر شد و نگاهمان را عوض کردیم. حالا روند بیابانزایی متوقف شده است. بخشهای وسیعی از بیابانها تثبیت شده و دیگر از شمول بیابان خارج شده است.»
در دوردست، زمینهای خشکیده خواب جنگل میبینند. تمام راه پر از چاله است برای نهالهای جوانی که کارگران به بارنشاندهاند. دستهای قمر، فرخنده و شکوفه آماده کار است.
دیدگاه تان را بنویسید