با ناکامی محمد توفیق علاوی در تشکیل کابینه جدید عراق، نفوذ سیاسی مقتدی صدر کمتر و محدودیتهای وی در تعیین سرنوشت دولت آینده این کشور آشکارتر از گذشته شده است.
روز چهارشنبه چهارم ماه مارس، علاوی پس از اینکه دو بار نتوانست از پارلمان برای کابینه خود رأی اعتماد بگیرد، بغداد را به مقصد بیروت ترک کرد. با شکست علاوی در تشکیل دولت، خلأ سیاسی عراق بزرگتر و روند تشکیل کابینه دشوارتر شد. از میان گزینههایی که برای تشکیل دولت جدید پیشنهاد شده بودند، علاوی شانس بیشتری برای موفقیت داشت، چرا که او هم از حمایت قاطع بزرگترین فراکسیون پارلمان (ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی صدر) برخوردار بود و هم سایر گروههای شیعی چارهای جز اجماع بر دولت وی نداشتند.
با این حال، مشکلات و پیچیدگیهای تشکیل دولت عراق بزرگتر از آن بود که شخصی مانند علاوی بتواند از پس آنها برآید. در نتیجه، طی نامهای به رئیس جمهور عراق، ضمن گلایه از «سنگ اندازی» برخی جریانات سیاسی، از تکشیل دولت منصرف شد و به لبنان بازگشت.
انصراف علاوی از تشکیل دولت، هرچند که ابعاد مختلفی دارد، اما یک نکته را به خوبی عیان کرد و آن وزن سیاسی مقتدی صدر در سپهر سیاسی عراق است. اگر چه بعد از شروع اعتراضات عراق در ماه اکتبر ۲۰۱۹، مقتدی صدر و ائتلافش سائرون، اعلام کردند که از حقشان در انتخاب نخست وزیر منصرف شده اند، اما طولی نکشید که معلوم شد سائرون بیشترین نقش را در انتخاب نخست وزیر ایفا میکند. امری که جریان صدر را در مقابل اکثر بازیگران سپهر سیاسی عراق قرار داد.
مقتدی صدر در سه پرده
پرده اول: با شروع اعتراضات در عراق، مقتدی صدر اولین سیاستمداری شد که به معترضان پیوست و به رغم اینکه سهم بزرگی در دولت عادل عبدالمهدی داشت شعار «شلع قلع» (استعفای کل دولت) را مطرح کرد. عبدالمهدی تلاش کرد مطالبات معترضان را محقق کند و در این راه فرامین اصلاحی متعددی صادر کرد، اما در مقابل فشارهای معترضان به رهبری صدر روز به روز ضعیفتر شد تا اینکه به تشویق آیت الله سید علی سیستانی، مرجع سرشناس نجف، استعفا کرد. اینجا بود که چالش تشکیل دولت آغاز شد. همه گروهها از جمله صدر در ابتدا تمایلی به تشکیل دولت نداشتند. با این همه، مذاکرات پشت پرده برای تشکیل دولت ادامه یافت که البته در این مذاکرات نیز ائتلاف سائرون نقش مهمی در رد یا مطرح کردن گزینههای نخست وزیری ایفا کرد.
پرده دوم: در بحبوحه رایزنیهای تشکیل دولت، آمریکا در یک حمله پهپادی سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، و هم رزمش، ابو مهدی المهندس، نایب رئیس حشد الشعبی، را در فرودگاه بغداد ترور کرد. این اتفاق نقطه عطفی در سیاست ورزی صدر بود. در ناگهان از معترضان فاصله گرفت و حتی با آنها درگیری شد. در مقابل، ایده اخراج نیروهای خارجی از عراق را در اولویت قرار داد؛ و در عین حال، سعی کرد در راستای اجرای همین ایده، تمام نیروهای سیاسی شیعی و گروههای شبه نظامی را تحت نفوذ خود درآورد. یعنی همان گروههایی که صدر زمانی برخی از آنها را «شبه نظامیان پر رو» (المیلیشات الوقحه) میخواند.
پرده سوم: صدر با سران برخی از این گروهها دیدار کرد و در برههای از زمان به نظر میرسید که صدر به مهمترین بازیگر سیاسی عراق تبدیل شده است. به موازات اینها، ائتلاف سائرون در بغداد با هماهنگی برهم صالح، محمد توفیق علاوی، را مامور تشکیل کابینه کرد. هر چند که برخی جریانات شیعی تمایل چندانی به علاوی نداشتند. ولی به هر حال، این جریانات با انتخاب علاوی کنار آمدند. اما سنیها و کردها به شدت با علاوی مخالفت کردند و مکانیسم انتخاب وزرا را نادرست دانستند. مخالفتها با علاوی به حدی زیاد شد که او دو بار تلاش کرد از پارلمان رأی اعتماد بگیرد، اما در هر دو ناکام ماند. چرا که بخشی از گروههای سیاسی، معتقدند بودند که علاوی از سوی صدر به سایر گروهها تحمیل شده و آنها را به حاشیه رانده است. در نتیجه، برای ناکام کردن علاوی متحد شدند؛ و سرانجام علاوی را به انصراف از تشکیل کابینه وادار کردند.
ناکامی علاوی، به عنوان شکستی برای صدر ارزیابی شد. حال، در پی خروج علاوی از معادله تشکیل دولت، صدر تقریبا به سه گروه عمده دچار اختلاف شده است: گروه اول، معترضان و جامعه مدنی هستند که از صدر گلایههایی دارند. گروه دوم، سنیها و کردها هستند که در ماجرای انتخاب علاوی، به صراحت با گزینه پیشنهادی صدر مخالفت کردند. آنها میگفتند که علاوی دنبال تشکیل کابینه مستقل است در حالی که خود وی از سوی احزاب (مشخصا جریان صدر) مامور تشکیل کابینه شده است؛ و سرانجام گروه سوم، سایر احزاب و جریانات سیاسی شیعی هستند که احساس میکنند نفوذ صدر به ضرر آنها افزایش یافته و آنها را حاشیه نشین کرده است.
در نتیجه، تلاشهای چند ماه اخیر صدر که با هدف تبدیل وی به بازیگر بلامنازع سیاسی عراق انجام شد، در مدت نسبتا کوتاهی نتیجه معکوس داد و نفوذ او را کاهش داد. البته این بدین معنا نیست که صدر دیگر نفوذی ندارد. او همچنان بزرگترین فراکسیون پارلمان (ائتلاف سائرون) با ۵۴ کرسی را در اختیار دارد. اما دیگر او تنها بازیگر نیست. بلکه وقایع اخیر نشان داد که صدر برای شکل دهی به تحولات سیاسی عراق، چارهای جز هماهنگی و رایزنی با سایر نیروها ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید