نخستین گزارش "کمیته مشورتی تلفات پرندگان تالاب میانکاله" که حاصل سه هفته بررسی داوطلبانه کارگروهی از متخصصان و علاقمندان به حوزه محیط زیست و 6 نوبت پایش میدانی در بهمن ماه 1398 در بخش های مختلف تالاب میانکاله و نیز ساعت ها بحث و بررسی پیرامون مشاهدات و اندازه گیری های صحرایی است و به موارد کمتر اشاره شده در مورد عارضه مرگ ومیر مکانی پرندگان تالاب میانکاله پرداخته است برای انتشار، در اختیار قرار گرفته است.
این کمیته مشورتی که متشکل از جمعی از متخصصان و کنشگران محیط زیست است، به دنبال مرگ دسته جمعی 15 هزار قطعه فلامینگو و دیگر گونه ها در "پناهگاه حیات وحش میانکاله" و با هدف بررسی و یافتن علت های این رخداد تشکیل شده است.
در این گزارش با تاکید بر اینکه از نظر کارشناسان مستقل، در گزارش منتشر شده توسط سازمان دامپزشکی کشور در 16 بهمن ماه کلی گویی و ابهاماتی ملاحظه میشود که دقت و قطعیت بررسی را خدشهدار ساخته است،
بنام خدا
گزارش کمیته مشورتی در مورد تلفات اخیر تالاب میانکاله، بهمن 1398
گزارش حاضر نتیجه سه هفته بررسی داوطلبانه کارگروهی از متخصصین مختلف و علاقمندان به حوزه محیط زیست است. این جمعبندی حاصل 6 نوبت پایش میدانی (بهمن 1398) در بخشهای مختلف تالاب میانکاله و ساعتها بحث و بررسی پیرامون مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی بوده است. در این گزارش سعی شده ضمن بررسی وضعیت موجود، از زوایای مختلف و نگاه تخصصی مستقل، به موارد کمتر اشاره شده در مورد عارضه مرگ و میر مکانی پرندگان تالاب میانکاله پرداخته شود:
ذخیرهگاه زیستکره و تالاب بین المللی میانکاله که از سال 1348 در شبکه مناطق حفاظت شده ایران به عنوان پناهگاه حیات وحش مورد حفاظت قرار گرفته است، علاوه بر دارا بودن ارزشهای ذاتی یک تالاب، برای مجموعه انسانی و طبیعی پیرامون خود نیز همواره به عنوان زیستگاه مهم پرندگان بومی و مهاجر مطرح بوده است، تا آنجا که بر آن نام "بهشت پرندگان" را نهادهاند. شوربختانه این زیستبوم امن و ارزشمند، قریب یک ماه است که به یکباره به قربانگاه پرندگان بیپناه بدل شده است. به دلیل اهمیت تالاب میانکاله نهادهای رسمی و کارشناسان و خبرنگاران و کنشگران محلی برای یافتن دلیل این فاجعه و چرایی تداوم آن و چاره جویی، در تلاش هستند و انگارههایی را نیز مطرح کردهاند. از جمله اینکه سازمان دامپزشکی کشور یک هفته پس از آغاز مرگ انبوه و ناگهانی پرندگان در میانکاله، علت آن را با قطعیت مسمومیت بوتولیسم تیپC اعلام کرد.
از نظر کارشناسان مستقل، در گزارش منتشر شده توسط سازمان دامپزشکی کشور در 16 بهمن ماه کلی گویی و ابهاماتی ملاحظه میشود که دقت و قطعیت بررسی را خدشهدار ساخته است. در ادامه سعی شده موارد برجسته آیتمبندی و ارائه شود:
کاستیهای گزارش سازمان دامپزشکی
روشهای تشخیصی بوتولیسم پرندگان دارای پروتکل استاندارد و جهانی است. از جمله کاستیهایی که درگزارش دامپزشکی به عنوان نهاد مرجع به چشم میخورد این است که:
1- فقط بهMouse Bioassay به عنوان روش تشخیص آزمایشگاهی بوتولیسم اکتفا شده و استفاده از روش Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) یا Mouse Protection Bioassay برای شناسایی سروتایپ مغفول مانده است.
2- از طرف دیگر از آنجا که حدود 25 درصد سویهها فاقد سموم نروتوکسین هستند؛ لذا جداکردن باکتری از نمونهها که در این گزارش بر آن بسیار تأکید شده است چندان مهم نیست؛ بلکه باید عامل سم (توکسین) حتما در نمونهها شناسایی و جدا شود. در این راستا، لازم است مناسبترین نمونهها جهت بررسی لاشه پرندگان تلف شده از خون باقیمانده در قلب، کبد و عضله سینه تهیه شود. نمونهگیری از بنتوزها و بیمهرگان ناحیه آلوده و همچنین محتویات معده پرنده نیز در تشخیص آزمایشگاهی بوتولیسم مفید است. قلب به عنوان مخزن خون از بهترین گزینهها برای بررسی است.
3- عدم ارائه شواهد کامل و همه جانبه از سوی سازمان دامپزشکی برای آلودگی باکتریایی حاشیه تالاب و فعالیت سویه ها (سروتایپ C) و تولید سم بوتولینوم تاکنون.
شرایط لازم برای وقوع بوتولیسم
برای فعال شدن باکتری گرمادوست کلوستریدیوم بوتولینوم که عامل بروز بوتولیسم تیپ C است، شرایط زیستگاهی بیهوازی، دمای بالا، آب با شوری متناسب، گستره pH معین، پتانسیل اکسیداسیون-احیای منفی و همچنین سوبسترای مناسب لازم است. تلفیقی از پرغذایی آب، رشد جلبکها و ایجاد شرایط شکوفایی جلبکی و به تبعیت از آن افزایش بیمهرگانی مانند گاماروسها و نرمتنان ریز و بنتوزها و همچنبن کاهش اکسیژن محلول در آب شرایط را برای بروز بوتولیسم مناسب مینماید. در عینحال، عدم تهویه و چرخش آب نیز برای برهم نزدن شرایط بیهوازی موثر می باشد. با وجود این، بر مبنای بررسیهای کارشناسی اولیه تردیدهایی در قطعیت بروز بوتولیسم ایجاد شده است. مهمترین دلایلی که منجر به بروز این تردیدها شده است به شرح زیر آمده است:
1- در تکثیر باکتری C. botulinum مانند بقیه باکتریها درجه حرارت نقش تعیین کننده دارد و زمان بهینه برای آن در شرایط آزمایشگاهی ۴۰-۲۵ درجه سانتیگراد است. به همین دلیل معمولا انتظار میرود شیوع بوتولیسم بیشتر در فصل تابستان و پاییز زمانی که درجه حرارت بالا باشد میسر است؛ اگرچه مسمویت بوتولیسم در زمستان ممکن است به دلیل باقی ماندن سم تولید شده در تابستان نیز رخ دهد. شواهدی برای آنکه منطقه از فصل تابستان در معرض تهدید بوتولیسم واقع شده باشد در دسترس نیست. همچنین مطالعه دادههای هواشناسی منطقه به صورت ریزمقیاس، برای تخمین دمای سطحی آب در ایام منتهی به عارضه مرگ و میر پرندگان توصیه میشود.
2- با توجه به مطالعات انجام شده توسط پژوهشگران "پژوهشکده اکولوژی خزر" بر روی خصوصیات فیزیک وشیمیایی و زیست شناختی آب از جمله دما، میزان اکسیژن موجود در نزدیک بستر، وجود رسوبات suboxic، pH، شوری و هدایت الکتریکی، فعالیت باکتریها در مجموع تحت چنین شرایط محیطی بعید یا بسیار ضعیف است.
3- وجود سوبسترای مناسب (معمولا دارای اسید آمینههای ضروری و دارای پروتئین بالا) میتواند بدون بروز شکوفایی جلبکی باعث رشد و تکثیر باکتری C. botulinum شود. روند تکثیر باکتری معمولا از یک لاشه دارای ماگوت شروع میشود و با خوردن ماگوتها توسط پرندگان و مرگ آنها و دوباره خوردن ماگوتهای اجساد بعدی این چرخه ادامه پیدا میکند. موارد دیگری مانند سایر بیمهرگان یا گونههای جلبک کلادوفورا Cladophora که در برخی از مطالعات به عنوان مخزن این باکتری به ویژه برای سویههای )سروتایپE ) معرفی شده که به جز یک شکوفایی جلبکی بسیار کوتاه مدت بدون اثر (تجمع دو گونه از دینوفلاژلهها که سم خاصی تولید نمیکنند) در تاریخ 18 بهمن 1398، شکوفایی جلبکی دیگری وجود نداشته است.
4- علائم بالینی رایج در پرندگان مبتلا به بوتولیسم شامل ضعف، بیحالی، فلج شدن پلک سوم، فلج شدن کلی بدن به ویژه عدم توانایی در نگه داشتن سر یا پرواز است. برای پرندگان آبی، این میتواند فاجعه بار باشد؛ زیرا عدم توانایی در نگه داشتن سر باعث غرق شدن میشود. اگرچه در میانکاله عدم توانایی ایستادن یا نگه داشتن سر در برخی پرندگان گزارش شده است اما این مشاهدات به دلیل همپوشانی با علایم بیماری سایر پرندگان به تنهایی کافی نیستند.
مشاهدات میدانی تلفات: طی 10 روز اول پایش، بیشترین تلفات به ترتیب مربوط به چنگر نوک سفید (87 الی 91 درصد) و فلامینگو (3 الی 6 درصد) از کل لاشهها بود. در متوسط 5 درصد باقیمانده اردکها (گیلار، اردهای، سرسبز، نوک پهن، سیاه کاکل) و کشیم بزرگ بیشترین و پرندگان شکاری تنها با 5 بال (قطعه) کمترین سهم را داشتند.
مهم ترین انگارههای مطرح شده: عمدهترین انگارههایی که به صورت پراکنده تاکنون از منابع یا افراد مختلف درباره علت تلفات مطرح شدهاند عبارتند از:
1- وبای پرندگان (باستولوز) بر مبنای علائم دیده شده در نکروسکوپی
2- آنفولانزای حاد پرندگان
3- نیوکاسل
4- مسمومیت عمدی ( توسط صیادان محلی و یا مجریان پروژههای گردشگری)
5- آلودگی شدید آب ناشی از ورود پسابهای کشاورزی و صنعتی
بیماریهای واگیردار: ازآنجا که این تلفات گسترده صرفاً در یک نوار کم عرض اما به طول حداقل 20 کیلومتر در جنوب غربی اتفاق افتاده و در سایر بخشهای تالاب مشاهده نشده است علت بروز آن باید در شرایط خاص این نوار باریک جستجو شود. همین امر شیوع وبا و یا سایر بیماریهای واگیر را به عنوان علت مرگ و میر مورد تردید قرار میدهد؛ زیرا در صورت شیوع یک بیماری فرضی، باید در کل منطقه این بیماری باعث تلفات میشد و به یک منطقه خاص محدود نمی شد.
مسمومیت: مشاهدات نشان داده است که بیشترین تلفات در چنگرها اتفاق افتاده و در ماهیان مشاهده نشده است. در صورت وقوع مسمومیت، انتظار این است که الگوی تلفات از پلانکتون خوارها به همهچیزخوار و گوشتخوار تغییر کند. در میانکاله در روزهای بعدی، تلفات در پرندگان گوشتخوار دیده شده است (سنقر تالابی، عقاب دریایی دم سفید و باکلان بزرگ به تعداد انگشت شمار، کاکایی ارمنی به تعداد بیشتر).
شواهد آلودگی و مداخله در تالاب: از طرف دیگر از آنجا که در بررسیهای میدانی شوری آب 9.6 PPT اندازه گیری شده است، انتظار میرود در این شوری که بسیار نزدیک به شوری آب دریای خزر است زئوپلانکتونهای متعلق به راسته Calanoida از گروه پاروپایان Copepoda با فراوانی جمعیت 95% مشاهده شوند در حالیکه در آب میانکاله جمعیت راسته سیکلوپوئیدا (Cyclopoida) با فراوانی بیش از 98% شناسایی شده است که حاکی از آلودگی بسیار شدید آب منطقه است. شایان ذکر است که گروه سیکلوپوئیدا شاخص آبهای آلودهاند. بررسی گروه فیتوپلانکتونها نیز حاکی از هیچگونه شکوفایی جلبکی نبوده است و گونههای مشاهده شده از گونههای شاخص آبهای آلوده است.
در حال حاضر برای آلودگی شیمیایی یا زیستی محدوده تلفات پرندگان چندین منبع قابل ذکر است:
یکم: مصرف گسترده کودهای کشاورزی اعم از شیمیایی و حتی حیوانی و سموم دفع آفات کشاورزی توسط کشاورزان منطقه و شسته شدن و انتقال سریع و بلاواسطه زهابهای حاوی این نهادهها منجر به افزایش پرغذایی و مسمومیت آب تالاب میگردد.
دوم: کانال خروجی فاضلاب کشتارگاه صنعتی طهماسبی در مجاورت قلعه پایان که به روایت افراد بومی علیرغم ادعای تصفیه و بازچرخانی آب گاهی مملو از لجن و خونابه میشود. احتمال آلودگی تالاب با پساب حاوی بقایای پروتئینی از موارد بسیار مهم برای بررسی بیشتر است.
سوم: ورود تمامی زهکشهای اطراف مزرعه کشت و صنعت گویا شامل زمینهای زراعی و پرورش ماهی از کانال لایروبی شده و مسیر خالی از نیزار به تالاب دقیقا در محل شروع کانون مرگ پرندگان.
چهارم: احتمال ورود پساب کارخانه کارتن مقوای امیرآباد که حاوی آلودگیهای معدنی من جمله کربنات کلسیم، تالک، قطعات ریز الیاف کاغذ است که سمیت ندارند اما باعث بالا رفتن TSS آب میشوند. افزایش کدورت آب ممکن است باعث مسدود شدن آبشش ماهیها و در نتیجه خفگی آنها شود. اگرچه در پساب کارخانجات کاغذ ایران آلودگی آرسنیک و فلزات سنگین وجود ندارد اما ترکیب سمی ترکیبات فنلی منشعب شده از لیگنین صنایع سلولزی خطری جدی است و احتمال راهیابی این پساب به تالاب نیاز به بررسی بیشتر دارد.
.
پنجم: کاهش عرض کانال ارتباط حیاتی تالاب میانکاله و خلیج گرگان به دریای خزر بنام چپقلی از 2100 متر در پاییز 1382 به 227 متر در پاییز 1398 تنها ظرف مدت 16 سال. چرخش عکس ساعت جریانهای آبی دریای خزر در یک سوم جنوبی آن رسوبات رودهای بسیار دورتر از کانال را که بواسطه جنگل تراشیهای بالادست افزایش یافته به دهانه چپقلی هدایت کرده و جزیرههای رسوبی در این منطقه ایجاد و راه ارتباطی دریا و تالاب را حتی محدودتر از سالهای 1982 (که کاهش جدی در تراز آبی خزر روی داد) نموده است.
ششم: خاکریز (دایک) با ارتفاع حدود 1 متر و به طول 1.27 کیلومتر در شمال غربی شهرستان بهشهر به صورت جنوب به شمال بر روی عرض تالاب که حدودا 2.4 کیلومتر است. این خاکریز که آبان ماه امسال آبگیری شده برای جلوگیری از فرار آب به سمت قسمتهای شرقی تالاب و جلوگیری از خشک شدن کرانههای غربی تالاب طی 1.5 سال گذشته، ایجاد شده است و به همراه یک خشکی به ظاهر رسوبی با 500 متر طول در مجموع 1.8 کیلومتر از عرض تالاب را مسدود کرده است. در نتیجه تنها مسیر ارتباطی شرق و غرب تالاب مسیری با عرض 500 متر است. این خاکریز مانعی جدی بر جریان غرب به شرق آب تالاب که متاثر از گلباد غالب منطقه است بوده و چه بسا منجر به ساکن شدن آب در بخش غربی (شرق دایک) شده باشد. از عوارض احتمالی احداث غیر کارشناسی این دایک میتوان به شیرین شدن آبهای لبشور (به دلیل اختلال در گردش آب تالاب و عدم اختلاط آب) و پرغذایی بخش غربی، محبوس ماندن سموم و همچنین کمک به ماندن رسوبات ناشی از سیل در منطقهای محدود اشاره نمود.
مجموعه همه این عوامل باعث شده است که تالاب میانکاله زیستبومی باشد به شدت در معرض تنش محیطی. هر زیستبومی البته به طور طبیعی در برابر انواع تنشهای محیطی واکنشهای دفاعی موثر دارد. اما اگر تنشها مکرر و شدید بوده و اساسا ناشی از مولفههای غیر زیستبومی باشند از جایی به بعد توان مهار بسیاری از تنشها از عهده زیستبوم خارج میشود. به واقع تداوم تنشها را میتوان به مزمن بودن یک بیماری در انسان تشبیه کرد که در نهایت باعث تضعیف سیستم ایمنی خواهد شد. بنابراین، زیستبوم نیز همانند یک انسان بیمار و رنجور از جایی به بعد دیگر قادر به پایداری و دفاع از خود نخواهد بود لذا تابآوری را فروگذاشته و خسته و ناتوان تسلیم خواهد شد.
اینکه طیفی از آن همه عوامل متعدد میتوانند عامل مرگ پرندگان میانکاله باشند نشان دهنده استرس و تنش شدیدی است که هم اکنون به این ذخیرهگاه مهم زیستکره تحمیل میشود؛ ذخیرگاهی که هم به عنوان میراث طبیعی بشر در فهرست یونسکو قرار دارد و هم به عنوان یکی از مهمترین تالابهای بینالمللی در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر برای حفاظت از تالابها قرار گرفته است.
نتیجه گیری
بر مبنای موارد پیش گفته کمیته مشورتی این گزاره ها را بایسته تامل می داند:
- دلایل اعلام شده درباره مسمومیت بوتولیسم مجاب کننده نبوده و احتمال وقوع آن همچنان به طور جدی مورد تردید است.
- با توجه به اینکه تلفات پرندگان کاملا وابسته به مکان بوده، لذا فرض انواع بیماری واگیر بسیار کمرنگ و غیر ممکن خواهد بود.
- احتمال مسمومیت تعمدی قابل بررسی بوده؛ اما نشان هایی برای اثبات آن وجود ندارد.
- مسمومیت به واسطه پساب های ورودی قابل بررسی بوده؛ اما عجالتا نشانهای برای اثبات تاثیر مستقیم اینگونه مسمومیت بر مرگ و میر اخیر وجود ندارد.
- متاسفانه تحقیقات انجام شده برای بررسی علت مرگ و میر پرندگان در میانکاله کافی نبوده و باید در این باره آزمایش های دقیق تر انجام شود.
- با توجه به نتایج آخرین بازدیدهای میدانی و باور کارشناسان به امکان تداوم مرگ و میرهای اینگونه و گسترش آن به مناطق دیگر، لازم است نهادهای مرتبط، به ویژه سازمان حفاظت محیط زیست موضوع را با قید اضطرار و فوریت مورد توجه قرار داده و امید است در این راه مشارکت سازمان ها و افراد موثر و ذی مدخل نیز جلب شود.
چند پیشنهاد:
1- انجام بررسیهای کامل میدانی و آزمایشگاهی بر روی لاشه پرندگان، آب، بزرگبیمهرگان کفزی، پوشش گیاهی و رسوبات کف تالاب برای تعیین علت قطعی مرگ و میر پرندگان در فرصت محدود باقیمانده ضروری است.
2- برای یافتن علت این مرگ و میر گسترده علاوه بر بررسی آزمایشگاهی لاشهها توسط نهادهای مسئول و کارشناسان مستقل، باید شرایط زیستگاهی خاص محدودهای که در آن مرگ و میر رخ میدهد بررسی شود. بررسی تصاویر ماهوارهای حاکی از آن است که از تابستان 1398 تغییرات معنیداری در کیفیت آب منطقه ایجاد شده است که علت و چگونگی آن باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
3- ادامه جمع آوری کامل لاشه پرندگان تلف شده از محیط برای جلوگیری از ایجاد شرایط مناسب برای رشد و توسعه انواع پاتوژن ها. حتی در صورت تائید قطعی عارضه بوتولیسم، باکتری C. botulinum برای تولید سم بوتولینوم نیاز به پروتئین دارد. از آنجا که لاشههای حیوانی منبع عالی پروتئین هستند، از بین بردن آنها باعث کاهش منابع مورد نیاز باکتری برای فعالیت بوده و میتواند به کاهش تولید این سم کمک کند. از آنجا که ممکن است تعدادی از پرندگان مبتلا ولو به تعداد معدود در پوشش گیاهی پنهانشوند، بسیار مهم است که پاکسازی منطقه از لاشه کاملاً دقیق باشد. در صورت تائید تشخیصی بوتولیسم وجود حتی یک لاشه تنها در تالاب میتواند شیوع آن را طولانی کند.
4- برقراری ارتباط کامل بین دو بخش شرقی و غربی تالاب برای برقراری مجدد جریان چرخشی آب در تالاب و کمک به توان خودپالایی زیستبوم.
5- ایجاد محدودیت در جریانهای ورودی آلاینده به تالاب میانکاله: این جریانات حامل حجم وسیعی از آلایندههای زیستی و شیمیایی هستند و بار آلودگی فراتر از توان خودپالایی تالاب به آن تحمیل مینمایند.
6- پایش مستمر رژیم رسوبگذاری در بستر تالاب میانکاله و روندیابی اثرات ساخت خاکریزها و زهکشی کانالهای منتهی به تالاب که به نظر میرسد بر افزایش جریان حمل رسوبات معلق و در نهایت بر بالا آمدن بستر تالاب اثرات معنیدار داشته باشد. کانال لایروبی شده مسیر محیطبانی قلعهپایان بهطول 2 کیلومتر نیز از این حیث باید مطالعه شود. این کانال با هدف دسترسی سریع محیطبانان به نقاط حساس تالاب احداث شده که در عینحال با اتصال به کانالهای زهکشی اطراف، زهاب آنها را به تالاب هدایت مینماید. با ادامه روند پسروی طبیعی دریا احتمال لایروبی مجدد و عمق بخشیدن به آن نیز وجود دارد. شوری آب در مسیر کانال از ۳/۲ گرم در لیتر در ابتدای کانال تا ۱۲ گرم در لیتر (عمق تالاب) دستخوش تغییرات تدریجی است.
7- جلوگیری از ادامه لایروبیهای بیبرنامهی زهکشها و نهرهای منتهی به تالاب که تا 54 کیلومتر توسعه یافتهاند. زیرا با وضعیت فعلی، پساب هزاران هکتار استخر پرورش ماهی و زمینهای زراعی و شالیزارهای بالا دست، مستقیم و بدون گذر از نیزارهای سابق به تالاب سرازیر میشود. حذف نیزارهای طبیعی از بستر این زهکشها، باعث کاهش خودپالایی طبیعی آب مملو از کود و سم در مسیر عبور از نهرها شده است که منجر شده آب حامل آلودگیهای آلی و معدنی به سرعت به سطح تالاب برسد.
8- از آنجا که تلفات به طور کامل متوقف نشده و مشاهدات جدید گسترش آنرا به سمت شرق تائید میکند لازم است ادامه بررسیها در مورد آن به طور جدی در دستور کار قرار گیرد.
در خاتمه پیشنهاد میشود کارگروهی متشکل از نمایندگان سازمان دامپزشکی، سازمان محیط زیست (دفتر آب و خاک و دفتر حیات وحش)، جهاد کشاورزی (بخش سموم و دفع آفات)، پژوهشکده اکولوژی خزر، بخش غیردولتی (اساتید دانشگاه)، جهت پیگیری موارد تا حصول اطمینان تشکیل شود.
اعضای کمیته:
1. دکتر سید محمود قاسمپوری، دکتری محیط زیست، شاخه تنوع زیستی
2. دکتر آریا شفائیپور، دکترای جانورشناسی
3. مهندس پانته آ طاهری،کارشناسی ارشد اکولوژی و تکامل
4. مهندس روزبه خادم لو کارشناس ارشد بیولوژی دریایی
5. دکتر هومن ملوکپور جراح دامپزشک
6. دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس
7. دکتر رضا نقی ها متخصص میکروبیولوژی دامپزشکی
8. اعظم الهامی راد کارشناس ارشد تنوع زیستی، دانشجوی دکترای آمایش محیط زیست
9. دکتر زهرا قلیچی پور دکترای اکوتوریسم
10. دکتر ابولقاسم روحی دکتری بیولوژی دریا
11. دکتر مریم شکری، استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی، پژوهشگر میانکاله
12. دکتر نصرت اله صفاییان، استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی، پژوهشگر میانکاله
13. دکتر مهدی امینی نسب، دکتری اکولوژی جانوری
14. دکتر عبدالرضا باقری دامپزشک، فعال محیط زیست و گردشگری
15. دکتر حمیدرضا رضایی، دکتری محیط زیست گرایش تنوع زیستی و ژنتیک حیات وحش
16. حر منصوری فعال محیط زیست (دیده بان میانکاله)
دیدگاه تان را بنویسید