۵۵آنلاین :
شخصیت های تاریخی اندکی وجود دارند که اعتبار و شهرت آن ها در حوزه هنر و خلاقیت به پای لئوناردو داوینچی (۱۴۵۲-۱۵۱۹میلادی) برسد، مردی که رهبر رنسانس ایتالیا شناخته می شود. او دانشمندی همه چیز دان و به اصطلاح «بحرالعلوم» ی بود که با خلاقیت های خاص خود و تئوری مهندسی اش نقاشی های شگفت انگیزی مانند «شام آخر» و «مونا لیزا» را خلق کرد. اگر چه برای بازگویی زندگی او، استعداد و اتفاقاتی که برای داوینچی رخ داده چندین کتاب نیز کافی نیست اما در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با واقعیاتی جالب و کمتر شنیده شده در مورد این شخصیت برجسته تاریخی و نابغه دنیای هنر و اختراع آشنا کنیم.
۱- شاید نباید او را داوینچی صدا کنیم
در فرهنگ مدرن آمریکا، مرسوم است که با اسم خانوادگی افراد را خطاب قرار دهیم اما این موضوع همیشه رخ نمی دهد. دانته اسم کوچک است، مانند گالیله و میکل آنژ، و بسیاری از دیگر شخصیت های برجسته ایتالیایی آن عصر با اسم کوچک شان شناخته می شوند. اما به نظر می رسد که تاریخ دانان مشکلی با لئوناردو دی سر پیرو دا وینچی داشته اند. شاید فکر کنید اسم خانوادگی او داوینچی بوده است اما دا وینچی در زبان ایتالیایی به معنای «اهل وینچی» است و به همین دلیل در بسیاری از موزه ها، حراج ها و در محافل علمی از او با نام لئوناردو یاد می شود.
۲- لئوناردو فرزند نامشروع عصر طلایی حرامزادگان بود
لئوناردو داوینچی در ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ از رابطه غیررسمی یک سردفتر اسناد رسمی به نام پیرو و یک دختر دهقان به نام کاترینا به دنیا آمد. گفته می شود که نتیجه یک رابطه غیررسمی بودن در نهایت به نفع داوینچی تمام شده زیرا اگر فرزند رسمی می بود باید سنت خانوادگی پدرش را دنبال می کرده و شغل او را ادامه می داد و برای این کار به دانشگاه های طراز اول فلورانس که مختص طبقه بالای جامعه بود فرستاده می شد. در مقابل، داوینچی از همان ابتدا علاقه ای به مدرسه و درس نداشت و از طریق آزمایش و کنجکاوی به دانسته های خود می افزود.
بدین ترتیب او بدون این که محدودیتی برای خود ببیند وارد دنیای هنر، شاعری، نقاشی، اختراع و غیره شد. علاوه بر این، در آن دوران فرزند نامشروع بودن مانند نقاط دیگر ننگین به شمار نمی آمد به همین دلیل در مراسم غسل تعمید لئوناردو افراد زیادی حضور داشتند. او کودکی اش را بین خانه والدین و پدربزرگ و مادربزرگش گذراند و بعدها پدرش در بدست آوردن یک دستیاری هنری در فلورانس به او کمک کرد. حتی خاندان های حکومتی مانند بورجیاها و مدیچی ها نیز چندین فرزند نامشروع داشتند که دارای مقامات عالیه بودند. به همین دلیل تاریخ شناسان و دانشمندان آن دوران را «عصر طلایی» حرامزادگان نامیده اند. ۳- اتهام های جنسی باعث ناپدید شدن او به مدت ۲ سال شد
در دوران زندگی لئوناردو داوینچی، اتهامات جنسی و به طور ویژه لواط بسیار تقبیح شده و مجازات سختی در پی داشت. در شرایطی که داوینچی تازه کار هنری خود را آغاز کرده و در مسیر رسیدن به شهرت بود اتفاقاتی رخ داد که او را به مدت طولانی از مسیری که به سرعت در حال پیمودن آن بود دور کرد. او در همان روزهای اول شهرت رسیدن و همراه با چند مرد جوان دیگر به لواط متهم شد که می توانست مجازات اعدام را برای وی در پی داشته باشد. لئوناردو ۲۴ ساله از اتهامات تبرئه شد اما به دنبال این ماجرا، داوینچی به مدت ۲ سال ناپدید شد.
۴- لئوناردو جنازه ها را تشریح و تکه تکه می کرد
برای لئوناردو هیچ مانعی نمی توانست بین هنر و علم قرار گیرد یا بین ذهن و قلب. مطالعات علمی او باعث شکوفا شدن هنرش می شد و او به طور ویژه به آناتومی بدن انسان علاقه خاصی داشت. در دهه ۱۴۸۰، علاقه او به سیستم رباط و ماهیچه بدن باعث شد که وی چندین مورد کالبد شکافی و جراحی روی اجساد انسان و حیوانات انجام دهد. گفته می شود که تصویرسازی های او از قلب، سیستم رگ ها و تنفس، ارگان های جنسی و دیگر اندام های بدن اولین موارد به ثبت رسیده در نوع خود هستند.
۵- بزرگ ترین پروژه او با عنوان «اسب لئوناردو» نابود شد
لئوناردو داوینچی گاهی سال ها کار مداوم را به یک اثر هنری اختصاص می داد، برای مثال نقاشی «شام آخر» سه سال از وقت او را گرفت اما پیشنهاد کاری از دوک میلان مهم ترین و بزرگ ترین پروژه کاری اجاره ای او بوده است. از داوینچی خواسته شد که یک مجسمه بیش از ۲۰ فوتی از پدر دوک در حالی که سوار بر اسب است ساخته شود که البته پس از مدتی پدر دوک از پروژه حذف شد. لئوناردو نزدیک به ۱۷ سال سرگم طراحی و تهیه مدل های اولیه از این مجسمه بود. قبل از این که او بتواند این پروژه را به اتمام برساند، نیروهای فرانسوی در سال ۱۴۹۹ به میلان یورش برده و این مجسمه گلی را خرد کردند.
۶- داوینچی به برعکس نوشتن علاقه داشت
صدها صفحه دست نوشته متعلق به داوینچی که از گزند زمان در امان مانده اند نشان از عادت خاص و غریب این نابغه دارند. او نوشته هایش را طوری می نوشت که تنها از طریق قرار گرفتن روبروی آینه قابل خواندن بودند. علیرغم برخی گمانه زنی ها در مورد اینکه او می خواسته با این کار نوشته هایش را به شکلی رمز گونه و سری نگه دارد اما واقعیت این است که داوینچی اغلب با دست چپ می نوشته و با نوشتن برعکس از خراب شدن یا پاک شدن نوشته ها جلوگیری می کرد. البته داوینچی با هر دو دست می نوشت و نوشته هایی از او با دست راست نیز وجود دارد.
۷- داوینچی هیچگاه موفق به اتمام تابلو مونالیزا نشد
اگر چه لئوناردو داوینچی هنرمندی بسیار مشهور و توانمند بود اما برای اتمام هیچ پروژه ای عجله نداشت. به همین دلیل نقاشی ها و دیگر آثار زیادی از او نیمه کاره رها شده یا هیچ وقت به پایان نمی رسیدند، از جمله مشهورترین تابلو او، مونالیزا. وقتی که لئوناردو داوینچی در سال ۱۵۱۹ درگذشت، به نظر می رسد که این نقاشی و برخی دیگر از آثار او توسط دستیار و دوست نزدیکش، سالای، تکمیل شده باشد. برخی تاریخ نگاران بر این باورند که بیماری ناتوان کننده اواخر عمر داوینچی باعث فلج شدن قسمت راست بدن او شده و همین موضوع باعث شده که وی در سال های آخر عمرش نتواند فعالیت هنری چندانی داشته باشد.
۸- داوینچی فعال حقوق حیوانات بوده است
لئوناردو صدها سال پیش از شکل گیری جریان مدافع حقوق حیوانات، از عشق و احترام خود به این موجودات نوشته و حتی برتری انسان ها بر دیگر حیوانات را به چالش کشیده بود. گفته می شود که او پرندگان زندانی شده را می خرید و آزاد می کرد و از خوردن گوشت قرمز نیز خودداری می کرده است.
۹- بیل گیتس کتاب دست نوشته های او را به قیمت ۳۰٫۸ میلیون دلار خریداری کرد
حتی خط خطی ها و طراحی های انتزاعی لئوناردو داوینچی نیز باعث جلب توجه عموم مردم شده است. در سال ۱۹۹۴، یکی از دفتر یادداشت های داوینچی در حراج کریستی به فروش گذاشته شد. این دفترچه که با عنوان «The Codex Leicester» یا «Hammer» نیز شناخته می شود بین سال های ۱۵۰۶ تا ۱۵۱۰ توسط داوینچی و در میلان و فلورانس نوشته شده و شامل یادداشت ها و تفکرات او در زمینه های مختلف، از منشأ فسیل ها تا علت آبی رنگ بودن آسمان است و در بخشی از آن به اختراع زیردریایی ها در آینده اشاره می کند. بیل گیتس، موسس مایکروسافت برنده این حراج شده و توانست این دفترچه ۷۲ صفحه ای را به مبلغ ۳۰٫۸ میلیون دلار خریداری کند.
۱۰- داوینچی و میکل آنژ با یکدیگر مشکل داشته اند
لئوناردو داوینچی و میکل آنژ در یک عصر در ایتالیا می زیسته اند اما ظاهراً رابطه خوبی بین این دو برقرار نبوده است. اسناد تاریخی، این دو را رقبای هنری عنوان می کند که یکدیگر را به خاطر روش های کاری شان نقد می کردند. میکل آنژ به خاطر عدم توانایی داوینچی در اتمام پروژه هایش و بخصوص آن اسب معروف سرزنش می کرد و داوینچی نیز او را به خاطر ساختارهای اگزجره اش از بدن انسان در مجسمه هایش نقد می کرد.
منبع : روزیاتو
دیدگاه تان را بنویسید