اهمیت ماههای پیشرو
چنانچه آقای پزشکیان و کابینه او موفق شوند در شش ماه پایان سال با کنترل تورم و تنش در سیاست خارجی یکسری فعالیتهای عملی کمهزینه در جهت رضایت مردم انجام دهند و بار دیگر مردم به حکومت نگاه بهتر پیدا کنند و متخصصان، نخبگان و روشنفکران مورد اعتماد مردم را سازماندهی و بسیج کنند، در ابتدای سال آینده از موقعیت بهتری برای اعمال برخی اصلاحات بهرهمند خواهند شد و همچنین موقعیتهای مناسبتری برای تصمیمهای سخت به وجود خواهد آمد.
همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین نگرانیهای این روزها، شرایط پیچیدهای است که اقتصاد کشور در آن گرفتار شده است. اما در شرایطی که برای عبور از این وضعیت دشوار، نیاز به برنامهریزیهای دقیق داریم، دولتی به صورت کاملاً اضطراری و بدون هیچ گونه آمادگی قبلی در شرف تشکیل است. این دولت در بهترین حالت، چند ماه زمان نیاز دارد تا برای حلوفصل ابرچالشها، مقدماتی تهیه و تدوین کند. خبر خوب اما این است که در این شرایط خاص میان دیپلماتها، سیاستمداران، جامعهشناسان و اقتصاددانان بر سر اینکه اصلاحات اجتماعی و رفع تحریمها مقدم بر اصلاحات اقتصادی است، اجماعی نانوشته به وجود آمده است. چنانکه سهراب شهابی، متخصص روابط بینالملل معتقد است: «هر اصلاحی در حوزه اقتصاد بدون هموارسازی مسیر دیپلماسی، میتواند به شکست منجر شود.» او میگوید: «در اینکه با تحولات اخیر سیاسی و انتخاب آقای پزشکیان، فضای جدید ایجاد شده شکی نیست و هماکنون علائم مثبت آن نیز دیده میشود. برای مثال میتوان از انتصاب و انتخاب زنان و جوانان در کابینه و پستهای مهم دولتی، بازگرداندن استادان و دانشجویان اخراجی به دانشگاهها و پیامهای مثبت در سیاست خارجی یاد کرد. البته باید توجه داشت که هنوز زمان اندکی از تشکیل کابینه ایشان گذشته است.» اکنون سوال اصلی این است که از این فرصت جدید و باز شدن نسبی فضای سیاسی و اجتماعی، چگونه میشود به نفع مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران بهره گرفت؟ دکتر شهابی معتقد است: «یکی از وجوه مثبت این فضای جدید، آشتی مجدد نخبگان، متخصصان و روشنفکران با نهادهای تصمیمگیر است که تفاهم میان آنها میتواند در شناسایی مشکلات، اولویتها و راهحلها راهگشا باشد. برای مثال اولویت فعلی سیاستگذار، حلوفصل ابرچالشهای اقتصادی است و در این صورت، مهار تورم به یک شاخص اصلی تبدیل میشود که باید همه ارکان کشور برای کاهش آن تلاش کنند. یعنی دستگاه دیپلماسی هم باید برای تحقق این هدف، برنامهریزی مناسب داشته باشد.»
به باور دکتر شهابی، «اگرچه هنوز خیلی زود است اما همکاری میان جامعه متخصص باید تا جایی ادامه پیدا کند که بهطور مستمر نشستهای مختلفی در مراکز دانشگاهی، پژوهشی، رسانهها و مطبوعات تشکیل شود تا نظرها هرچه بیشتر به هم نزدیک شود و در مورد راهحلها و پیامدهای آن بحث و تبادلنظر صورت گیرد». اما از مدیر باسابقه وزارت امور خارجه میپرسیم چه نسبتی میان ناترازیهای اقتصادی و تحریمهای اقتصادی وجود دارد که ایشان میگوید: «بدون شک تحریمها یکی از عوامل مهمی بوده که مشکلات و ناترازیهای اقتصادی را ایجاد کرده است. بنابراین برای لغو تحریمها باید تلاش بسیاری صورت گیرد و چنانچه موفق شود، امکان حرکت اقتصاد به سمت بهبود آغاز خواهد شد.» به عقیده دکتر شهابی، مثال عملی این بدهبستان را در سال 1395 در دولت آقای روحانی دیدیم. آنجا «که مذاکرات برجام به نتیجه رسید و گشایش نسبی در مورد تحریمها صورت گرفت و به این ترتیب متغیرهای اقتصادی جان گرفتند و تورم کاهش یافت». آنطور که استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه توضیح میدهد؛ «این روند مثبت تا زمانی که ترامپ تهدید خود، مبنی بر خروج یکجانبه آمریکا از قرارداد برجام را عملی کرد، ادامه یافت و پس از آن متغیرهای اقتصاد ایران دوباره در مسیر نزولی قرار گرفتند».
اکنون سوال این است که آیا شرایط مطلوب میانههای دهه 1390، میتواند دوباره بر اقتصاد ایران حاکم شود؟ پاسخ دکتر شهابی این است: «با توجه به واقعیتهای جهانی، از جمله انتخابات آمریکا، جنگ اوکراین که در روابط ایران و اروپا تاثیر منفی داشته، رقابت چین و آمریکا، شرایط منطقهای، جنگ غزه که ایران و اسرائیل را بیش از هر زمان دیگری در مقابل هم قرار داده، به سختی میتوان شرایط سال 1395 را بر کشور حاکم کرد. چرا که برای برقراری مجدد برجام و رفع تحریمها کار دولت چهاردهم بسیار مشکل است. به همین دلیل اگر بتوانیم فقط از تشدید تنشها جلوگیری کنیم که خود کوشش و درایت بسیاری را طلب میکند، کار بسیار مهمی انجام دادهایم.»
خطر افزایش گسل میان مردم و حکومت
همانطور که اشاره شد، در حال حاضر دو نوع نگاه در زمینه رفع ناترازیها وجود دارد. برخی معتقدند با وجود تحریمها هم میشود ناترازیها را کاهش داد که نیاز به ارتقای مدیریت و بالا بردن کیفیت تصمیمها دارد. از استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه میپرسیم شما طرفدار کدام دیدگاه هستید که در پاسخ میگوید: «بدون شک دولت باید هرچه سریعتر زمینه لغو تحریمها و عادی کردن رابطه با جهان را فراهم آورد و این باید در اولویت برنامههای وزارت خارجه قرار گیرد.» او در پاسخ به این پرسش که تحریمها چه ارتباطی با ناترازیهای اقتصاد دارند؟، میگوید: «واقعیت این است که نمیتوان چندان به رفع تحریمها حتی در میانمدت نیز امیدوار بود، که البته آرزو میکنیم چنین اتفاقی رخ دهد اما رسیدن به این هدف بسیار دشوار است.» آقای شهابی میگوید: «اقتصاددانان به درستی میگویند که اصلاحات اقتصادی تا زمانی که روابط بینالمللی بدون تنش نداشته باشیم، امکانپذیر نیست و مثل شلیک به هدف متحرک است.» هیچ مثالی هم وجود ندارد که نشان دهد در شرایط تنشهای بینالمللی و فشارهای تحریمی، اصلاحات اقتصادی چه سرنوشتی پیدا میکند. آقای شهابی میگوید: «من هرچه گشتم مثالی پیدا نکردم که کشوری اصلاحات اقتصادی را همراه با تنشهای سیاسی در داخل و تنشهای بینالمللی، به صورت موفق انجام داده باشد، بلکه برعکس اصلاحات اقتصادی همواره به سرمایه بالای اجتماعی و روابطی دور از تنش در عرصه بینالمللی نیاز داشته تا هزینههایی که در مرحلههای اولیه ایجاد میکند باعث اعتراضهای اجتماعی یا توقف اصلاحات در میانه راه نشود.» به این ترتیب واضح است که دیپلماتها هم رفع تنش از روابط خارجی را مقدمهای بر اصلاحات اقتصادی میدانند و معتقدند تنشزدایی در داخل و خارج و اولویت دادن به اقتصاد، واقعبینانهترین انتظاری است که میشود از تصمیمگیران سیاسی داشت. با پایان گرفتن دوران انتخابات آمریکا و پایان جنگ اوکراین و غزه که به نظر میرسد احتمالاً در سال 2025 اتفاق افتد، شرایط برای ایران بسیار متفاوتتر از امروز خواهد بود. مسئلهای که باید از هماکنون برنامههای مدونی برای آن داشت. برخی تحلیلگران معتقدند در صورتی که دولت بخواهد وضع موجود را تغییر دهد و اصلاحات اقتصادی را اجرایی کند، احتمال اعتراضهای اجتماعی وجود دارد. در شرایط امروز جامعه ایران که تحت فشار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و در منطقه و عرصه بینالمللی با فشارهای جدی روبهرو است، حفظ آرامش جامعه بسیار مهم است. هرگونه فشار به جامعه، چه در زمینه انتخاب پوشش، چه به واسطه اصلاحات اقتصادی و رفع ناترازی میتواند گسل میان مردم و ساختار سیاسی را افزایش دهد. در مرحله اول و برای مثال تا پایان سال 1403 باید فقط به اقداماتی دست زد که گسلهای اجتماعی را کم کند و امید را در دل مردم افزایش دهد. برای مثال، سیاستهایی مثل رفع فیلترینگ، حذف هزینههای غیرضروری در بودجه دولت، کوشش حداکثری برای کنترل تورم، رفع مشکلات تبادلات بینالمللی FATF چنانکه بعضی از متخصصان پیشنهاد دادند، سعی در رفع ناترازی برق، با تاسیس نیروگاههای انرژی خورشیدی یا انرژیهای دیگر تجدیدپذیر، شاید نمونههایی باشد که باید هرروز در پی اینگونه مثالهای کمهزینه بود. خلاصه در یک فرصت ششماهه امید و اعتماد را باید تا حد امکان به جامعه برگرداند و تنش در روابط خارجی را بهبود داده و مدیریت کرد. در این صورت با سرمایه اجتماعی که ایجاد میشود و با فرصتی که به واسطه عملکردهای مثبت دولت به دست میآید، میتوان به راهها و ابتکارات جدیدی دست زد. روشنفکران، نخبگان و متخصصان میتوانند از طریق رسانهها و تریبونهای مختلف جامعه را برای پذیرش هزینههای حل بعضی از ناترازیهای اقتصادی، مثلاً در مورد بنزین آماده کنند و از این راه کمک موثری به حکومت و دولت برای اجرای سیاستهای اقتصادی خود داشته باشند. هدا احمدی
دیدگاه تان را بنویسید