این کتاب هم برای افرادی که دنبال توسعهی فردی و بهبود کیفیت زندگی هستند و هم برای متخصصان روانشناسی و علوم اعصاب مناسب خواهد بود.
بسیاری از افراد در زندگی به دنبال شادی و لذت مدام هستند و شاد بودن را راه مقابله با اضطرابها میدانند؛ اما روانشناسان معتقدند که شادی نباید هدف باشد و مغز ما برای شادی و لذت طراحی نشده است. در کتاب درمان با شادی ، آندرس هانسن با تکیه بر این اصل، مشکلاتی چون اضطراب و افسردگی را بررسی میکند و راه مقابله با آنها را شرح میدهد. این کتاب که در گروه کتابهای روانشناسی موفقیت و خودسازی قرار دارد، با مطالعهی واکنشهای مغز، نگاه تازهای در رابطه با سبک زندگی به ما میدهد.
دربارهی کتاب درمان با شادی
ما بهعنوان یکی از گونههایی که روی کرهی زمین زندگی میکنیم، شرایط خوبی را سپری میکنیم. طولانیتر و سالمتر از گذشته زندگی میکنیم، دانش و سرگرمیهای ما بیش از گذشته شدهاند و با چند کلیک در دسترس ما هستند؛ بااینحال چرا بهاندازهی کافی شاد نیستیم و سلامت روحی و روانی ما در وضعیتی بحرانی قرار دارد؟ در کتاب (The Happiness Cure)، آندرس هانسن (Anders Hansen) روشی رادیکال برای این مسئله پیشنهاد میدهد و عقیده دارد که باید به شیوهای جدید دربارهی تکامل اندیشید.
آندرس هانسن در مقدمهی کتاب درمان با شادی، مغز را شبکهای از اتصالات ظریف و پیچیده میداند که اعضای بدن را کنترل میکند و به پردازش، تفسیر و اولویتبندی پیامهای حسی میپردازد. با این اوصاف، چرا مغز نمیتواند کاری کند که ما همیشه احساس خوبی داشته باشیم؟ او معتقد است که مغز انسان برای رضایت مداوم، سلامتی و شادی طراحی نشده؛ بلکه برای بقای تکاملی طراحی شده است و این نگاه جدید به ما کمک میکند تا با احساسات و اضطرابهای روزمره به تعادل برسیم.
آندرس هانسن در کتاب درمان با شادی، نگاهی عصب زیستشناختی اتخاذ کرده و در پی این واقعیت است که چرا مغز این گونه عمل میکند. او با این رویکرد به دنبال آن است تا بداند وقتی با مشکلاتی چون اضطراب و افسردگی روبهرو میشویم، در مغزمان چه میگذرد و چرا این موضوع میتواند برخلاف تصور ما نشانهی سلامتی باشد. وی فصلهای جداگانهای از کتاب را به اضطراب، افسردگی و تنهایی، که در اصل مشکلات فراگیر عصر ما هستند، اختصاص میدهد و پس از بررسی این مسائل، در فصلی مجزا به ورزش بهعنوان روشی برای ارتقای مغز میپردازد.
آندرس هانسن در کتاب درمان با شادی، پژوهشهای عصبشناسان و پیشرفتهای تجربی را با داستانهایی از زندگی افراد عادی ترکیب میکند تا نشان دهد با اتخاذ رویکرد تکاملی در زندگی میتوانیم در دیدگاه خود نسبت به شادی بازنگری کنیم و به رضایتی پایدار و معنایی عمیقتر دست یابیم. او که با هزاران بیمار کار کرده، در کتاب حاضر تجربیات خود را از کار با مراجعان در اختیار خوانندگان قرار میدهد. او علاوهبر آنکه تجربیاتی از زندگی خود و مراجعانش مطرح میکند، در جایجای متن، سخنانی از نویسندگان و دانشمندان نقل میکند که در جهت فهم مباحث کتاب مفید هستند.
این کتاب را مؤسسه انتشارات فلسفه با ترجمهی شاهین غفاری در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
نکوداشتهای کتاب درمان با شادی
- مطالعات آندرس هانسن پادزهر درگیریهای روزانهی ماست. (دکتر رنگان چاترجی)
- دکتر آندرس هانسن در کتاب درمان با شادی توضیح میدهد که چگونه مغز ما کندتر از سبک زندگیمان تکامل یافته و این تطبیقناپذیری ضعف ایجاد میکند. (رابرت ساپولسکی، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
- با درک افسردگی و اضطراب از دریچه تکامل میتوانیم ناامیدی فزاینده در جهان امروز را درک کنیم و کاری برای آن انجام دهیم. خواندن این کتاب برای هرکسی که میخواهد مغز انسان را درک کند، ضروری است. (دکتر آنا لمکی، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب ملت دوپامین)
کتاب درمان با شادی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب هم برای افرادی که دنبال توسعهی فردی و بهبود کیفیت زندگی هستند و هم برای متخصصان روانشناسی و علوم اعصاب مناسب خواهد بود.
در بخشی از کتاب درمان با شادی: چرا برای شادی همیشگی ساخته نشدهاید و چطور از سفر زندگی لذت ببرید میخوانیم
در تابستان سال 2005، بهعنوان دستیار پزشک در بخش اورژانس روانشناسی کار میکردم. یکی از بیمارانم زنی بود در اوایل پنجاه سالگی. او هفت ماه پیش از آن، همراه خانوادهاش به تایلند رفته بود که آن سونامی فاجعه بار رخ داد. آنها در طبقه بالای یک هتل اقامت داشتند و از خطر در امان بودند؛ اما او که یک پرستار بود، به بیمارستان محلی رفت تا کمک کند. او در آنجا شاهد صحنههای دلخراشی از زخمهای وحشتناک و اجساد بود که بسیاری از آنها کودک بودند.
وقتی به خانه برگشت، ابتدا احساس بدی داشت اما پس از مدتی، زندگی به حالت عادی برگشت. بعد از چند ماه، او کابوسهایی درباره غرقشدن خود و بچههایش دید. این کابوسها بهحدی آزاردهنده بودند که او دوست نداشت به رختخواب برود. در طول روز، مرتب دچار بازگشتهای ذهنی (فلاشبک) آزاردهنده به بیمارستان تای میشد. در نتیجه او هر کاری در توان داشت انجام داد تا از یادآوری آن مسافرت فرار کند. اشتراک روزنامهاش را قطع کرد و اخبار نمیدید؛ اما این کافی نبود. حتی پاگذاشتن به خیابانی که گذرنامهاش را در آنجا تمدید کرده بود موجب بروز اضطراب شدید در او شد. او بهتدریج، از رفتن به مکانهای بیشتر و بیشتری پرهیز میکرد. احساس میکرد زندگیاش پیش چشمانش به قهقرا میرود. او میگفت: «انگار کنترل زندگیام را از دست دادهام. اختیار همه چیز از دستم در رفته.»
روشن بود که او دچار اختلال استرس پس از سانحه شده؛ نوع شدیدی از اضطراب که معمولاً شامل خاطرات دردناک یک رویداد ناراحتکننده است که فرد تجربه کرده یا شاهدش بوده. این خاطرات در زمان بیداری بهصورت بازگشتهای ذهنی، و در خواب بهصورت کابوس نمایان میشوند. افراد مبتلا به آن، همیشه روی لبه تیغ راه میروند و از هر چیزی که حتی به کمترین حد، یادآور آن واقعه باشد، دوری میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید