همسر شاهرخ استخری نوشت: فاصلهی دردام کمتر شده بود اما همش دلم شور میزد، دلم میخواست برم بیمارستان که خیالم راحتتر باشه…
مامانم تو این فاصله کتلت درست کرد، ساندویچ کرد اماده که میخوایم بریم بیمارستان ببریم، الهی فداش بشم، سر به سرش میذاشتیم میگفتیم مگه داریم میریم پیکنیک مامان
خوشبخت باشید
خوش به حالت
بی مزه
عالی
چی بگم والا خوشی زده زیردلشون
اره والا
آخه
خیلی عشقین همه تون
برو جمش کن با کم گندت نشتی آرایش کردم
من میگم شما فقط با ارایش خوشگلین بی آرایش زشت
چرا عده ایی اینقدر ندید بدیدن که هر اتفاق زندگیشون رو بوق و کرنا میکنن !!!؟؟؟
حالم از این خود نمایی هاتون به هم میخوره تو این موقعیت کرونا
هیچکی مادر نشده جز شما
😑
دوست دارم بدونم بعد چی شد
حالم از تون به هم میخوره خود نماهای بی غیرت
خب مثل حالا ما چکار کنيم يعنی فقد شما مادر شدين
ضرمیزنن همش
شاهرخ خان اینقدپوززندگیشو نده بااون زنش کع همه جاش پره عمل و نقاشیه