55 آنلاین- صبح روز 30 دی ماه 1395، برج 17 پلاسکو دچار آتش سوزی شد و بعد از چند ساعت، فروریخت و تعدادی از آتش نشانان و مردم عادی، در این حادثه جان باختند.
آوار برداری برج فروریخته شده پلاسکو، به مدت 9 روز ادامه پیدا کرد و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور یک هیأت ویژه 10 نفره از جمله محمدتقی احمدی (رئیس دانشگاه تربیت مدرس و دکترای مهندسی عمران)، رسول میرقادری (استاد دانشگاه تهران و دکترای مهندسی سازه) و علی اکبر آقاکوچک (استاد دانشگاه تربیت مدرس و دکترای مهندسی عمران) را مور بررسی علل و عوامل بروز این حادثه کرد.
اعضای این هیات ویژه، به طور مکرر در گزارش ملی ارائه شده و صحبت های خودشان، خودشان را هیأتی غیر دولتی و مستقل دانسته و علاوه بر اعلام عوامل حادثه پلاسکو، پیشنهاداتی از جمله تشکیل مدیریت واحد شهری را برای پیشگیری از بروز حوادث مشابه و مدیریت بحران کارآمد مطرح کرده است.
به مناسبت فرارسیدن چهارمین سال وقوع این حادثه فاجعه بار، سعی خواهیم کرد با افراد و متخصصان حوزه های مختلف، وقوع این حادثه و دلایل احتمالی و تبعات آن را بررسی کنیم.
در گام اول، در گفت و گوی «55 آنلاین» با مهندس فرامرز تطهیری مقدم، پیشنهاد محوری این هیأت ویژه ملی و دلایل تبدیل حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکوی شهر تهران به یک بحران ملی بررسی شده و در صدد انعکاس دیدگاه های کارشناسان دیگر نیز هستیم. تطهیری مقدم، متخصص حوزه معماری بوده و عضو پیشین هیأت مدیره کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران است. او تا پیش از بازنشستگی از مدیران کُل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بوده است.
*****
*در دی ماه سال 1395 برج جنوبی ساختمان پلاسکو دچار آتش سوزی شد و نهایتاً بعد از چند ساعت، این برج دچار فروریزش شد و به طور کامل فروریخت. البته رسانه های مختلف، تمام اتفاقات حادثه را به صورت زنده پوشش دادند و پلاسکو نماد برج سازی در ایران بود. در زمان آوار برداری هم، آقای روحانی رئیس جمهور از محل وقوع حادثه بازدید کرده و چند روز بعد هیات ویژه ای را برای تهیه یک گزارش ملی از حادثه تعیین کردند.
به نظر شما، اگر اطفای حریق به سرعت انجام می شد و ماموران سازمان آتش نشانی، آتش را خاموش می کردند آیا این حادثه، در حد یک حادثه محلی در می ماند و به یک حادثه ملی تبدیل نمی شد؟
-اگر می توانست اطفای حریق شود مشکل خیلی ساده تر حل می شد اما همزمان با این حادثه، من در ماموریتی بوده و در خوزستان بودم. در آنجا تلویزیون و رسانه ها، فیلم این حادثه را پخش کردند و من تعجب کردم که چنین اتفاقی افتاده است.
برای من، سیکل طی شده، تعجب آور بود. در آن زمان اطلاعات ضد و نقیضی درباره این حادثه در رسانه ها منتشر شد و یک دفعه متوجه شدم که این ساختمان فروریخت. ساختمان پلاسکو، دارای سازه فلزی بود و حجم آتش اینقدر بالا بوده که آهن ذوب شده.
به نظر من، بنای پلاسکو بنای خیلی با اهمیت از نظر سازه ای و از نظر ارتفاعی نبود. چرا که شروع ساخت ساختمان وزارت نفت، قبل از ساخت پلاسکو بوده و یک ساختمان بتونی است. در عین حال ساختمان وزارت نفت، از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است.
در دهه های گذشته، پلاسکو از جنبه های مختلفی مورد توجه بود و مالک آن سرنوشت خاصی پیدا کرد. برخی هم به پلاسکو به عنوان یک مرکز تجاری و کارگری نگاه می کردند که در حال تولید پوشاک و لباس است. از طرفی تعداد زیادی آدم در آنجا مشغول کار بوده و ارتزاق می کردند و بعد از وقوع حادثه، برای آنها مشکلات زیادی پیش آمد.
*درباره سازه ساختمان پلاسکو گفته می شود که دارای 4 ستون فلزی در قسمت مرکزی برج و تعداد زیادی ستون در دیوارهای پیرامونی بوده و به طور غیر رسمی ادعا شده که عمر مفید آن 200 سال برآورد شده بود. اگر چنین ساختمانی دچار حادثه نمی شد می توانست عمر زیادی داشته باشد؟
-با آن نوع کاربری نامناسبی که به پلاسکو داده بودند عمر مفید آن نمی توانست زیاد باشد. من در دوره قبل از بروز حادثه، چند بار به طبقات بالای برج پلاسکو رفته بودم و دیدم که به طرز نامناسبی از آن بهره برداری می کنند و خیلی به هم ریخته بود.
آنجا حالت انبار داشت و اصلاً حالت بیغوله (خرابه و متروک) پیدا کرده بود و از آسانسور آن به درستی استفاده نمی کردند. البته شبیه پلاسکو، باز ساختمان داریم و «ساختمان آلومینیوم» نیز، همین طور است و سوء مدیریت درآنجا دیده می شود.
اساساً حفظ، نگهداری و بهره برداری درست از ساختمان، بسیار اهمیت دارد. در مورد عمارت بلندی مثل برج ایفل می توان گفت که با مدیریت و تدبیر از آن نگهداری می شود و وضع نگهداری ساختمان های ما نیز مشخص بوده و رها شده هستند.
واقعیت این است که سوء مدیریت و سوء نگهداری در همه ساختمان های ما، بعد از این که مورد بهره برداری قرار می گیرند، حاکم است. برای مثال، بنای کاخ دادگستری یک بنای بسیار ویژه است ولی از آن به خوبی نگهداری نشده و به آن رسیدگی نمی شود. در حالی که این عمارت و بنا، حفظ و نگهداری لازم دارد.
پلاسکو اوایل دهه 40 و در دوران زندگی ما ساخته شد و وقتی که ما بعداً وارد رشته معماری شدیم پلاسکو ساخته شده بود. در مورد محل ساخت پلاسکو، بحث های زیادی قابل طرح است از جمله این که آیا در آنجا قنات وجود داشته یا نه و این که وضع آب های زیرزمینی آن چگونه بوده است.
در ضمن، ساختمان پلاسکو نسبت به ابعاد طول و عرض به صورت غیر متقارن، طراحی و ساخته شده بود. ساختمانی که می خواهد در حوادث و مسائل طبیعی و غیر طبیعی، پایداری نشان بدهد، باید از قبل تدارک لازم را برای آن دیده باشند ولی پلاسکو این طور نبود. یک بخش از ساختمان پلاسکو، پاساژی چند طبقه بود و یک دفعه در بخش جنوبی آن، یک برج بلند مرتبه ساخته شده بود.
وقتی که برای حفظ تعادل و تقارن یک ساختمان، تمهیدات لازم در نظر گرفته نمی شود، بعداً نمی تواند پایداری لازم را تامین کند. هر چند که پلاسکو در زمان ساخت، حیرت برانگیز بود ولی در مجموع، پلاسکو یک ساختمان چندان برجسته و با کلاس نبود.
*رئیس جمهور کشورمان، یک هیات ویژه برای تهیه یک گزارش ملی درباره حادثه پلاسکو تشکیل داد و از طرفی، شورای شهر تهران هم، یک کمیته فنی برای بررسی حادثه تشکیل داد. همچنین مجلس و کمیسیون عمران آن، یک هیات را مامور بررسی این حادثه کردند. هر کدام از این هیأت ها و کمیته ها، گزارش های خودشان را در ماه های بعد ارائه کردند.
آیا حادثه آتش سوزی و فروریزش پلاسکو، تا این اهمیت داشت که دولت و رئیس جمهور، هیأت ویژه رسیدگی تشکیل بدهند و همین طور مجلس؟
-حادثه ساختمان پلاسکو اینقدر اهمیت نداشت و عمده نبود ولی آن را با اهمیت جلوه دادند. نگاه بنده نسبت به این ماجرا این است که آدم، چاشنی های غوغا سالاری را احساس می کند. بنابراین، حادثه ساختمان پلاسکو، اتفاق مهمی نبود ولی آن را با اهمیت کرده و آن را با اهمیت جلوه دادند.
بعداً هم بحث هایی در ارتباط با فداکاری آتش نشان ها و نارسایی های مربوط به آتش نشانی، مطرح شد. در چنین وضعیتی، همه کاسه و کوزه ها بر سر یک نفر شکسته می شود.
از طرف دیگر، آتش نشان ها نیز از مشکلات سیستم خودشان در شرایط مشابه می گفتند که چقدر نارسایی در امکانات آتش نشانی دارند. وقتی که ما وضعیت آتش نشانی کشورهای دیگر را بررسی می کنیم، می بینیم که آتش نشانی می تواند نقش مهمی در این نوع حوادث داشته باشد ولی در کشور ما، سازمان آتش نشانی، توانمندی لازم را ندارد و اگر توانمند شود چه بسا بتواند در چنین حوادثی، موفق عمل کند.
*مدتی بعد از وقوع حادثه پلاسکو، برج 24 طبقه گِرِنقل در لندن دچار حادثه شد و بعد از چندین ساعت آتش سوزی، مهار آن به طور موفقیت آمیز انجام شد ولی پلاسکو با 17 طبقه ارتفاع ، فروریخت. در مورد برج گرنفل گفته شد که سیستم هشدار حریق آن به روز نبوده، عایق و کاشی آن به سرعت شعله ور شده و آتش به طبقات بالاتر سرایت کرده است.
تفاوت های این دو حادثه را در نوع مواجهه با آتش سوزی و بحران چگونه ارزیابی می کنید؟
-موقعی که پلاسکو ساخته شد، ما سازمان نظام مهندسی ساختمان نداشتیم که سیاستگذاری و اجبار کند و اعلام حریق و اطفای حریق در ساختمان ها لازم الاجرا باشد. الان هم استانداردهایی برای ساخت و ساز ابلاغ شده و ممکن است یک عده به خاطر سودجویی یا نادانی، آنها را اجرا نکنند ولی به هر حال تاکید این استانداردها بر نصب درب های ضد حریق و مسیر عبور دود را کنترل شود.
در زمان ساخت پلاسکو، این استاندارها مطرح نشده بود و در کشور، این سازمان به عنوان متولی تاسیس نشده بود که بر ساخت این نوع ساختمان ها نظارت کرده و آنها را کنترل کند. بعدها این استانداردها در کشور ما مورد توجه قرار گرفت.
*رئیس جمهور در روز 9 بهمن 1395 یک هیأت ویژه 10 نفره را مامور کرد که در مدت 2 ماه علل و عوامل آتش سوزی پلاسکو و کیفیت هماهنگی دستگاه های مسئول در مدیریت بحران را بررسی کرده و پیشنهادات خودش را درباره اصلاحات ساختاری و مدیریتی ارائه کند. این هیأت ویژه گزارش کارشناسی خود را در اواخر فروردین 1396 در جلسه هیأت دولت ارائه کرد.
رئیس این هیأت ویژه، رئیس یکی از دانشگاه های سراسری و دولتی کشورمان یعنی دانشگاه تربیت مدرس بود. گزارش هیأت ویژه تاکید دارد بر این که این هیأت، یک هیأت مستقل و تخحصصی و غیر دولتی است. به نظر شما، وقتی که رئیس یک دانشگاه دولتی، رئیس این هیأت ویژه بوده، این هیأت به معنای واقعی می تواند ادعا کند یک هیأت غیر دولتی و متخصص و مستقل است؟
-وقتی که رئیس این هیأت ویژه، رئیس یک دانشگاه دولتی است، این هیأت نمی تواند ادعای مستقل بودن داشته باشد. رئیس دانشگاه هم توسط وزیر علوم معرفی می شود و در تعیین رئیس دانشگاه، روابط حاکم است و نه ضوابط. البته ما علاقه مند هستیم که یک متخصص یا یک رئیس دانشگاه و استاد دانشگاه، با اتکا به علم خودش مسئولیت بگیرد و نه بر اساس ارتباطاتی که دارد.
*در حکم رئیس جمهور برای اعضای هیأت ویژه بررسی حادثه پلاسکو، تاکید بر پیشگیری از حوادث مشابه و تقویت مدیریت بحران شده. گزارش ملی این هیات ویژه، تاکید خاصی بر ایمن سازی شهر دارد و اشاره می کند به این که ضوابط در نگهداری برج پلاسکو رعایت نشده.
از طرفی، تهران گُسل های زلزله های اصلی و خطرناکی دارد از جمله گسل شمال تهران، گسل نیاوران، گسل شمال ری و گسل جنوب ری. آیا کسانی که در حوزه عمران و معماری فعالیت دارند حتی اگر قواعد مدونی در موورد این نوع تهدیدات و بلایا نباشد، خودشان باید قواعد و مباحث اخلاقی را رعایت کنند و مثلاً در جایی که خطرناک است و گسل زلزله وجود دارد، ساخت و ساز نداشته باشند و اگر ساخت و سازی در سطح شهر انجام می شود باید ایمن سازی تحقق پیدا کند؟
-در سال های قبل از انقلاب، مطالعه ریزپهنه بندی لرزه ای در تهران انجام نشده بود و حتی بعد از این که این مطالعات انجام شد، اتفاقات بی حساب و کتاب زیادی رخ داده و تخلفات متعددی اتفاق افتاده است.
برای مثال، روی گسل نیاوران اقدام به ساخت و ساز کرده اند و حتی با کندن کف ساختمان، اضافه اُشکوب (ایجاد طبقه جدید بعد از اتمام ساخت) داده اند. همچنین برای حریم نارنجی و قرمز گسل ها که نباید در آنها ساخت و ساز انجام شود، پروانه ساخت صادر شده و ساخت و ساز انجام شده.
خطرناک بودن ساخت و ساز در حریم گسل ها، اظهر من الشمس بوده و متخصصان، این مسائل را می دانند چرا که بیش از بیست سال پیش، تحقیقات لازم در این زمینه توسط جایکا (آژانس همکاری های بین المللی/ JICA) و شهرداری تهران انجام شد و گزارش ان تحت عنوان گزارش پروژه ریزپهنه بندی لرزه ای تهران بزرگ در دهه 70 منتشر شد.
در این گزارش، درباره وضعیت ساختمان ها و گسل های تهران بحث شده و توصیه های در حوزه پیشگیری و مدیریت بحران مطرح شده. ما می دانیم که حداقل در این زمینه، اطلاعات نسبتاً منسجمی در اختیار متولیان امر از جمله شهرداری و وزارت راه و شهر سازی است و اگر بخواهند می توانند کنترل های لازم را انجام بدهند.
اساساً تکیه گاه قوانین، باید مسائل اخلاقی و ضوابط لایتغیر اخلاقی باشد و اگر ما اخلاق صحیحی نداشته باشیم، همه کارها ناقص باقی می ماند یعنی این که همه فکر می کنند الان حادثه رخ نمی دهد. در حالی که نباید این طور باشد. ما الان در دانشگاه ها بر اهمیت مطالعات مبنایی یعنی شناخت طبیعت، زمین ساخت، جریان هوا و باد تاکید می کنیم که باید در عمل لحاظ شود.
*در گزارش ملی هیأت ویژه، به طور خاص تاکید بر این است که مدیریت جامع و واحد شهری، تحقق پیدا کند. گزارش این هیأت، در فروردین 1396 در جلسه دولت و با حضور آقای روحانی عرضه و ارائه شد.
در عمل پیشنهاد مدیریت جامع و واحد شهری در کشور ما تحقق پیدا نکرده و وزارتخانه ها، درگیر مسائل مختلف داخل شهرها هستند و شهرداری اختیارات کاملی ندارد. به نظر شما، چرا عملاً این پیشنهاد که به نوعی کلیدی ترین پیشنهاد هیأت ویژه بوده، به رسمیّت نشناخت؟
-اگر شهرداری را متولی امور شهر بدانیم و کلید طلایی شهر در دست شهردار یک شهر باشد، آن شهردار تقویت می شود. شهرداری هم باید برانگیخته از خواست مردم و شهروندان آن شهر باشد و در این حالت، هیچکس تیشه به ریشه خودش نمی زند.
*در حال حاضر در حوزه شهری، مسئولیت ها بین وزارتخانه ها و سازمان ها و شهرداری ها پخش شده و از طرفی، در گزارش هیأت ویژه، هم شهرداری مقصر شناخته شده و هم وزارت راه و شهرسازی و هم وزارتخانه های دیگر.
به چه علت وزارتخانه ها و دولت حاضر نیستند با تمرکز زدایی، یک مقدار از قدرت و اختیارات خودشان را در حوزه اداره شهر، به شورای شهر و شهرداری واگذار کنند و شورای شهر و شهرداری با داشتن اختیارات، پاسخگو شوند؟
-وقتی که ما بتوانیم طفره برویم و امکان طفره روی را برای خودمان بگذاریم، هر جا که ببینیم تنگنا هست و گیر می افتیم، مشکلات را گردن دیگری می اندازیم. این وضع به خاطر نبودن اخلاق حرفه ای است. اگر اخلاق حرفه ای در وجود ما نهادینه شده باشد، هیچوقت دچار تخلف نمی شویم.
در مورد واگذار کردن اختیارات دولت و وزارتخانه ها باید بگویم که هیچکس یقه خودش را به دست دیگری نمی دهد. در حالی که شهرداری باید منبعث از خواست شورای شهر باشد و همین طور شورای شهر، باید منبعث از خواسته شهروندان متخصص، آگاه و هوشمند باشد.
این سلسله مراتب باید از پایین ساخته شود و مسئولیت را به عهده بگیرد و نه این که منتظر باشیم که دولت، اختیارات را واگذار کند. هیچکس نمی گوید که بیا من را حسابرسی و حساب کشی کن.
*مقامات شورای عالی استان ها که متشکل از نمایندگان شوراهای شهرهای مختلف کشور هستند، لایحه مدیریت واحد شهری را تهیه کرده اند ولی دولت باید این لایحه را به مجلس تقدیم کند. اگر دولت، این لایحه را مجلس تقدیم کرده و مدیریت واحد شهری به صورت قانونی مصوب شود، آیا ممکن است شورای شهر و شهرداری قدرت و اختیارات بیش تری بگیرند و بعداً هم پاسخگو شوند؟
-در حال حاضر، ما شورای عالی شهرسازی و معماری ایران را داریم که بالاترین مقامات 8 وزارتخانه عضو آن هستند. این شورای عالی حرف آخر را در تهیه و تصویب طرح های جامع و تفصیلی شهرها می زند.
شورای عالی شهر سازی، با هدف رعایت اصول شهر سازی تاسیس شده ولی اگر سوال شود که آیا این شورای عالی، فشل و ناکارآمد است، این یک بحث است. در مرحله بعدی و بعد از شورای عالی شهر سازی کشور، هر شهری کمیسیون ماده 5 شهرداری دارد و مسئولان مختلفی در آن عضویت داشته و چنین مسائلی را در امور جزئی تر کنترل می کند.
*در شورای عالی شهر سازی، وزارتخانه ها درگیر مسائل شهرهای مختلف بوده ولی قاعدتاً شورای شهر و شهرداری هر شهر نسبت به مسائل آن شهر آشنایی بهتری دارند. در حالتی که مدیریت واحد شهری تشکیل شود مسئولان هر شهر، با توجه به آشنایی دقیق خودشان در مورد اداره هر شهر تصمیم می گیرند.
شورای شهر که تشکیل شده یک مقدار از اختیارات دولت و وزارتخانه ها را دریافت کرده است. در صورت تصویب مدیریت واحد شهری، یک مقدار دیگر از اختیارات دولت و وزارتخانه ها گرفته می شود. جنابعالی، چنین مدیریتی را برای ایمن سازی شهرها، کارساز می دانید؟
-مدیریت یکپارچه شهری هر وقت وجود داشته باشد مفید است و اگر حرف آن اتوریته و بُرش داشته باشد کارساز خواهد بود. اساساً در کشورهای دیگر، کلید طلایی شهرها در دست شهردار است ولی الان شهردار شهر ما، اختیارات مناسبی ندارد.
*برخی از اعضای هیات ویژه 10 نفره ای که آقای روحانی، رئیس جمهور برای بررسی حادثه پلاسکو تشکیل داد، در سال های گذشته مدیر طراحی بعضی برج های مسکونی بلند مرتبه در مناطق «دارآباد» و «نیاوران» تهران بوده اند.
این برج ها در محدوده گسل های اصلی «شمال تهران» و «نیاوران» ساخته شده اند. به اعتقاد شما، کسی که طراحی برج های بلند مرتبه را روی گسل های بزرگ و خطرناک تهران به عهده داشته، صلاحیت آن را دارد که عضو هیأت ملی حادثه ساختمان پلاسکو باشد؟
-از قدیم گفته اند که «رطب خورده منع رطب چون کند؟». وقتی فردی چنین خبط و خطای فاحشی را انجام داده باشد وقتی که چنین مسئولیت و اختیاری هم به او بدهند، شاید می خواهند امتحان پُر رویی از او بگیرند و ببینند جسارت و بی شرمی او چقدر زیاد است.
حتی در مواردی که ما خودمان مشاهده کردیم تا جایی که دست ما رسید، سعی کردیم از فعالیت آنها جلوگیری شود یا در مورد تخلف آنها تذکر دادیم ولی آنها فوراً کانال های ارتباطی ایجاد کرده و کار خودشان را انجام داده و ملک دارای تخلف خودشان را فروختند. حتی یک فرد بود که به ما می گفت پروانه ساخت را گرفته است و به ما می گفت پدر آمرزیده کجای کاری.
وقتی کسی بعد از ابلاغ قانون حریم گسل های تهران، چنین ساخت و سازی در حریم های گسل های تهران انجام داده، ثابت کرده که اصلاً اعتقادی به این مساله ندارد. حتی چنین افرادی می گویند مردم خانه ها را پیش خرید می کنند شما چه کاره هستید که انتقاد می کنید. در حالی که وقتی حریم گسل های تهران مشخص شده، باید این حریم ها را آزاد کرده و تبدیل به فضای سبز کنند یعنی تاسیسات شهری و برج های ساختمانی، در این حریم ها نباید ساخته شود.
*در کلانشهر تهران، حداقل 100 برج بیش از 12 طبقه روی گسل های زلزله اصلی قرار دارند. در این زمینه و در ارتباط با ایمن سازی شهر چه نظری دارید؟
-انجام چنین کارهایی جای تاسف دارد ولی طراحان و سازندگان این برج ها را باید در آنها ساکن کنند تا در زمان زلزله، خودشان چار حادثه شوند. البته چنین افرادی می گویند کی مرده و کی زنده است. این افراد می گویند ما این زمین را به ساختمان تبدیل کرده و می فروشیم. وقتی که ما با این افراد صحبت کرده و از تخلفات آنها انتقاد می کنیم به جای تخلف نکردن، با گستاخی در جواب می گویند شما یک مشت آدم های عقده ای هستید.
*معماران و مهندسان، این طور نسبت به انتقادات جواب می دهند؟
-بله؛ معماران و مهندسان این طور صحبت می کنند ولی هر مهندسی که مدرک دارد، واقعاً مهندس نیست و هر معماری که معمار نیست. وقتی که یک معمار و مهندس، امضای خودش و حیثیت خودش را به یک عده آدم دلال صفت می فروشد، دیگر نمی شود از این فرد توقعی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید