اواسط دهه ۷۰ بود که حضور چهرههای مطرح یا همان سلبریتیها در تبلیغات تجاری مورد توجه قرار گرفت. اولین کسانی که پا در این عرصه گذاشتند، ورزشکاران بهویژه فوتبالیستها بودند که دوران طلایی را سپری میکردند و عکسها و پوسترهایشان در میان دوستدارانشان دست بهدست میشد و هواخواه زیاد داشت. پس از آن بازیگران هم به عرصه آمدند و این اوج با اعلام ممنوعیت فعالیت چهرهها در تبلیغات بازرگانی، فرود و سکونی چند ساله داشت. ممنوعیت تا سالهای پایانی دهه ۸۰ ادامه داشت تا این که دوباره ورزشکاران سد را شکستند و تصویر حسین رضازاده با یک آگهی تجاری محیطی روی بیلبوردهای شهر رفت. اما گویا از اواخر دهه ۸۰ تا اوایل ۹۰، وزارت ارشاد شرکت هنرمندان بهویژه بازیگران را در تبلیغات بازرگانی غیرقانونی اعلام کرده بود. اما پس از چندی بر اساس دستورالعمل جدیدی با امضای مدیر کل بازرگانی صداوسیما استفاده از تصاویر هنرمندان و بازیگران سریالها و انیمیشنهای ایرانی در تولید کالاها و محصولات داخلی حسب نظر اداره کل بازرگانی بلامانع شد.
پس از این دستورالعمل کشاکش بسیاری در مورد قانونی و اخلاقی بودن حضور هنرمندان در آگهیهای تجاری مطرح بود اما ظهور و بروز هنرمندان در این آگهیها چندان به چشم نمیامد. اگرچه از سال ۹۵ به این سو رفته رفته شمار هنرمندان و بهویژه بازیگران در بیلبوردها رو به افزایش گذاشت اما این حضور هیچگاه به اندازه یکی، دو ماه اخیر مورد توجه و البته انتقاد قرار نگرفته است. روند رو به گسترش حضور بازیگران سینما برای تبلیغ برندهای مختلف در تبلیغات تلویزیونی در دوران قرنطینه ناشی از شیوع کرونا حرف و حدیثهای قدیمی را دوباره بر سر زبانها انداخت و انتقادهای تند و تیزی را موجب شد. در مقابل، برخی از هنرمندان نیز با انتشار بیانیههای غیررسمی به این انتقادها واکنش نشان دادند.
برزخ تبلیغات
آیا هنرمندان نباید در تبلیغ کالا حضور داشته باشند؟ این پرسشی است که پاسخها و تحلیلهای بسیاری را شکل داده است. بسیاری از کارشناسان اقتصادی و فعالان عرصه تبلیغات معتقدند که تبلیغات یک وجه هنری-اقتصادی دارد و در بسیاری از کشورهای جهان نیز حضور هنرمندان در آگهیهای بازرگانی به عنوان یک روال معمول پذیرفته شده است.
دکتر علیرضا ربیعیراد کارشناس تبلیغات در این باره معتقد است: «حضور هنرمندان در آگهیهای تبلیغاتی محیطی و تلویزیونی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته پذیرفته شده است و در ایران نیز میتواند در تبیین هویت ملی برندها اثر مثبت داشته باشد». او با بیان این که در شرایط کنونی اقتصادی کشور نیازمند توسعه بازار کالاهای داخلی هستیم افزود: «بررسی موضوع حضور سلبریتیها در تبلیغات چند منظر دارد، یک سو سازوکار حضور آنان است و یک سو اثربخشی حضور آنان». به گفته ربیعی راد، نظارت بر سازوکار حضور بازیگران و هنرمندان از جمله رعایت شئون قانونی آن یعنی شفافیت مناسبات مالی و ... مبحث مهمی است که البته بسیاری از منتقدان نیز بر این موضوع تاکید کردهاند. اما این موضوع روی دیگری هم دارد. او ادامه داد: «واقعیت آن است که برندینگ در ایران برای توسعه بازار کالاهای داخلی و تبیین اهمیت مصرف کالای داخلی بهویژه در شرایط دشوار اقتصادی یک نیاز مبرم است که به نظر میرسد با حضور سلبریتیها در این فرآیند میتواند مثمر ثمر باشد».
سینا فرحی از فعالان تبلیغات در ایران با یادآوری حضور سلبریتیها در تبلیغات خارجی از جمله لئوناردو دیکاپریو برای یک برند تولید آدامس، دیوید بکهام با تیغ ژیلت، کریس رونالدو با شامپو! و مسی بانوشابه و.. میگوید: «من به عنوان کسی که بارها و بارها این گونه قراردادها را با چهرههای سرشناس به امضا رساندهام توضیحی در این مورد ارائه میکنم. در این گونه قراردادها تعداد دفعات آفیش وعکاسی کاملا مشخص است و معمولا مدیر برنامه بازیگران همه کارها و هماهنگیها را انجام میدهند و بازیگر فقط در روزهای مشخص سر صحنه فیلمبرداری تیزر و عکاسی میآید و زمانی که معمولا این قراردادها از هنرمندان میگیرد یک صدم بازی در یک فیلم سینمایی بد هم نیست، در نتیجه نه تنها این همکاریها، رفتن به مسیر بیراهه نیست، بلکه حتی میتوان نام این راه را،مسیر حرفه ایها گذاشت.»
به نظر میرسد کاهش تولیدهای سینمایی و به دنبال آن کاهش درآمد سلبریتیها از منابع درآمدی باعث حضور گسترده تر آنان در تبلیغات تجاری شده باشد.
اگردردنان نبود هرکسی کار خودش را میکرداگردرد نان نبود هنرمند در حوزه هنری خود مشغول به کار بود ودر حوزه تجاری پا نمی گذاشت